آیا ویرجینیا وولف فیلسوف بود؟

- 4 دقیقه مطالعه

ویرجینیا وولف فیلسوف نبود و اثری تولید نکرد که از ساخت سنتی فلسفی پیروی کند با این حال، نوشته‌های او به‌عنوان اثر فلسفی جامع و البته منحصربه‌فرد است.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، ویرجینیا وولف فیلسوف نبود. او چنین آموزشی ندیده بود و این عنوان را برای خود انتخاب نکرد و اثری تولید نکرد که از ساخت سنتی فلسفی پیروی کند. با این حال، نوشته‌های او به‌عنوان اثر فلسفی جامع و البته منحصربه‌فرد است.

کتاب‌های وولف، مانند «اورلاندو»، «امواج» و «خانم دالووی»، تحقیقاتی فلسفی درباره ایده‌های محدودیت‌های خود و ظرفیت ما برای دگرگونی هستند. در برخی مواقع ممکن است همه ما احساس کنیم که در زندگی خود به دام افتاده‌ایم‌ و نگران این باشیم که قادر به ایجاد تغییرات لازم برای رهایی از روتین نیستیم، که به مرور زمان به امری عادی تبدیل شده است.

فیلسوفان کلاسیک مانند دیوید هیوم، سؤالات مشابه را به شیوه‌ای صریح‌تر بررسی می‌کنند. هیوم همچنین با تأمل در مسائل مربوط به ثبات هویت شخصی، در «رساله‌ای در باب طبیعت انسان» می‌نویسد: «چشمان ما بدون تغییر در ادراک ما نمی‌توانند در حدقه خود بچرخند. فکر ما هنوز از بینایی ما متغیرتر است و تمام حواس و قوای دیگر ما به این تغییر کمک می‌کنند. و همچنین هیچ نیرویی از روح وجود ندارد که بدون تغییر، شاید برای یک لحظه، ثابت بماند. ذهن نوعی تئاتر است…»

کتاب‌های وولف استدلال‌های مشابهی دارند. او به جای بیان آنها در این اشکال صریح، شخصیت‌هایی را به ما ارائه می‌دهد که تجربه‌ای را که هیوم توصیف می‌کند به تصویر می کشد. داستان سوررئالیستی وولف، اورلاندو، زندگی طولانی مردی را دنبال می‌کند که روزی از خواب بیدار می‌شود و خود را یک زن می‌بیند. در سراسر داستان ما به نحوه تغییر جهان و در نتیجه ذهن اورلاندو آشنا می‌شویم.

وقتی هیوم ذهن را به عنوان یک تئاتر توصیف می‌کند، پیشنهاد می‌کند که هیچ بخش اصلی از ما وجود ندارد که با اجتناب‌ناپذیری تجربه لایه‌ای دست‌نخورده باقی بماند. ممکن است برای تغییر حس مد‌مان تحت تأثیر قرار بگیریم و در نتیجه ببینیم دنیا در واکنش به این تغییر با ما رفتار متفاوتی دارد. به نوبه خود، ما آگاهانه یا ناآگاهانه با هر روشی که این درمان جدید ممکن است دگرگون می‌شویم. هیوم پیشنهاد می کند که، در حالی که به همان اندازه اعمال مختلف در یک صحنه اتفاق می‌افتد، هویت شخصی ما نیز بسته به عملکردی که در هر زمان معین پیش روی ما قرار می‌گیرد، فروکش می‌کند. به هر حال، دنیا صرفاً از کنار ما نمی گذرد؛ با ما صحبت می‌کند و ما درگیر گفت‌وگو با آن می‌مانیم. در حالی که هیوم این بحث را در قالبی عمدتاً کلاسیک فلسفی می‌سازد، وولف مضامین مشابهی را در آثارش از طریق روش‌های تجربی‌تر بررسی می‌کند.

وولف با استفاده از شخصیت دگرگون‌کننده جنسیت اورلاندو، هویت، کثرت آن را بررسی می‌کند و اینکه چگونه، علیرغم اینکه یک احساس تجسم یافته است، حس خودمان هم متزلزل می‌شود و هم تا حد زیادی از کنترل ما خارج است. در رمان، هر گونه پیچیدگی در تغییر جنسیت اورلاندو تحت الشعاع انبوهی از پیچیدگی‌های دیگر در دگرگونی‌های بسیاری است که فرد در زندگی انجام می‌دهد.

در سراسر کتاب، به خوانندگان نیز این فرصت داده می‌شود تا در مورد تصورات خود از هویت خود تأمل کنند. آیا آن‌ها نیز این بی‌شمار احساسات و خودِ در حال تغییر را در درون خود احساس می‌کنند؟ شخصیت اورلاندو به خوانندگان این امکان را می‌دهد که در نظر داشته باشند که آیا آنها نیز احساس می‌کنند که دنیا اغلب خود را ناخواسته نشان می‌دهد و با قدرت بارها و بارها محتوای قلب و ذهن آنها را به هم می‌ریزد. در حالی که هدف رساله هیوم این است که ما را متقاعد کند که آنچه هستیم دائماً در معرض تغییر است، اورلاندو به خوانندگان این فرصت را می‌دهد که با شخصیتی که فعالانه درگیر این تغییرات است وقت بگذرانند.

«اتاقی از آن خود» مجموعه‌ای از مقالات وولف را ارائه می‌کند که به بررسی موضوعات زنان و داستان می‌پردازد. گرچه این اثر وولف غیر داستانی است و ظاهراً برآمده نظریه انتقادی است، اما وولف در تجربه خود از به دست آوردن یک میراث بزرگ و مادام العمر تأمل می‌کند. او به روش‌هایی فکر می‌کند ادراکات او را از افراد و ساختارهای اجتماعی اطرافش تغییر داده است. در این اثر نیز می‌توان خوانش‌های فلسفی وولف را مشاهده کرد.

در حالی که هیوم، کاملاً صریح، در مورد سیال بودن خود و حساسیت ذهن به برخوردهای ادراکی آن به ما می گوید، وولف نمونه ای شخصی از همین پدیده را به خوانندگانش ارائه می‌دهد. کسب درآمد ثابت برای وولف به این معنی بود که افکار او در مورد دنیای خود تغییر می‌کند. امنیت مادی وولف به او این آزادی را داد که انتخاب کند چگونه با اطرافیانش تعامل داشته باشد. فارغ از وابستگی، نفرت و تلخی دیگر ذهن او را به خود مشغول نمی‌کرد و فضایی برای همدلی و تفاهم باقی می‌گذاشت. دنیای اجتماعی که تا حد زیادی بدون تغییر باقی ماند، شروع به گفتن داستان متفاوتی برای او کرد. با روشن شدن یک شمع دیگر، و تئاتر ذهن او تغییر کرد، ادراک جهان قبل از او نیز مانند او تغییر کرد.

اگر فیلسوف فردی است که مخاطبان خود را به فکر کردن به روش‌های جدید تحریک می‌کند، که هم پرسش‌ها و هم راه‌هایی را مطرح می‌کند که می‌توان به آن سؤالات پاسخ داد، می‌توانیم فلسفه ویرجینیا وولف را نیز در این سبک و سیاق خوانش کرد. سبک فلسفی شخصی وولف سبکی است که خود را برای نبرد توافق یا مخالفت آماده نمی‌کند. درعوض، ایده‌هایی را در قالب‌های نمایشی و جان‌بخشی می‌اندیشد که به‌نظر می‌رسد به جای توافق صرف، بیشتر درگیر درک و کاوش هستند.

منبع: https://ethics.org.au/the-philosophy-of-virginia-woolf

ترجمه: خبرگزاری ایبنا

برچسب‌ها: اقتباس سینمایی،ویرجینیا وولف
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها