«اِد کِمپِر» قصه یک قاتل سریالی/ فیلم چیزی در چنته ندارد

- 9 دقیقه مطالعه
فیلم سینمایی «اِد کِمپِر» ساخته چاد فِرین، با نمایش شیطان، بار مسئولیت قتل‌ها را از روی دوش ادموند کِمپِر برمی‌دارد.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، فیلم سینمایی «اِد کِمپِر» (Ed Kemper) نوشته چاد فِرین و استیفن جانستون و به کارگردانی چاد فِرین و با بازی بِرندون کِرک، سوزان پریور، برینک استیونز، لو تِمپل، رابرت میانو، کاساندرا گاوا، اِلینا مدیسون، کِیتی سیلورمن، پَتی هایس، سیلویا اسپِراس، محصول سال ۲۰۲۵ سینمای هالیوود است که در اپل تی‌وی به نمایش در آمد و هم‌اکنون در پلتفرم فیلم‌نت در حال پخش است.

در خلاصه داستان اثر چنین آمده است: «داستان یک قاتل سریالی آمریکایی به نام ادموند کمپر است که در ۱۵ سالگی پدربزرگ و مادربزرگش را به قتل می‌رساند. او پس از آزادی مشروط، در سال‌های ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳ هشت زن دیگر، از جمله مادرش را هم به قتل می‌رساند.»

«اِد کِمپِر» با زیرنویس فارسی در فیلم‌نت

ادموند کِمپِر از قاتلان سریالی معروف دهه ۷۰ آمریکا به شمار می‌رود که دختران دانشجو و همچنین دختران جوان را طعمه نیت های شوم خودش قرار می‌داد از این‌رو با دو لقب «قاتلان دختران دانشجو» و «قصاب دختران دانشجو» نزد رسانه‌های آمریکایی و مردم شناخته می‌شود. این قاتل اکنون در حال گذراندن دوران هشت حبسِ ابد متوالی (بدون امکان آزادی مشروط) در زندان ایالتی کالیفرنیا واقع در شهر واکاویل است.

نخستین نکته‌ای که باید درباره «اِد کِمپِر» مدنظر قرار داد این است که تعداد، جزئیات و شیوه قتل‌های ادموند کِمپِر، شخصیت او و همچنین، ادای احترام شایسته به مقتولان و خانواده آنها، باعث می‌شود در مدت زمانی ۹۰ دقیقه‌ای، اثر به هیچ‌وجه نتواند به اندازه قابل قبول به هیچکدام از مسائل مهم اشاره‌شده در خط سیر داستانی بپردازد بنابراین همه‌چیز فرسنگ‌ها دورتر از حد انتظار است.

اِد کِمپِر

در سکانس بدرقه به خانه کِمپِر در بیمارستان روانی، دیالوگ‌های دکتر ساده‌لوحانه است انگار که طرف صحبت، یک بیمار روانی معمولی است که فقط از اختلال‌های روانی رنج می‌برد و نه کسی که پدربزرگ و مادربزرگش را پنج سال قبل کشته و پس از مرگ، مادربزرگ را کاردآجین کرده و از سوی دیگر، ماهیت دیالوگ‌ها با تصور موجود از پزشکانی که با بیمارهای روانی سروکار دارند، تضاد دارد در نتیجه، در شروع، پزشکان، به شکل آدم‌هایی بدون تخصص و بی‌کفایت به تصویر کشیده می‌شوند بدون اینکه نقش ادموند در فریب آنها مورد اشاره قرار بگیرد. علاوه بر این در دهه ۱۹۷۰ میلادی به اندازه دنیای امروزی، اطلاعات راجع به قاتلان سریالی وجود نداشت پس تلاش‌های آنها برای پیشگیری از تبدیل شدن جنایتکاران عادی به قاتلان سریالی، حوزه جدیدی در حیطه کاری پزشکان به شمار می‌رفت همانند ماموران پلیسی که در همان دوران در شهرهای عاری از جنایت‌های بزرگ فعالیت می‌کردند و مهم‌ترین پرونده آنها، دزدی‌های خُرد و کوچک و حل شکایت همسایه‌ها محسوب می‌شد و ناگهان، با انباشت پرونده‌های انسان‌های به قتل رسیده به فجيع ترین شکل ممکن روبرو می‌شدند و باید همزمان با حل پرونده‌ها، به تجربه و دانش خودشان می‌افزودند.

استفاده از تصاویر رنگی برای زمان حال و سیاه و سفید برای نمایش گذشته، امری جذاب می‌نماید و تکنیکی قدیمی برای تفکیک زمان گذشته و حال است با این‌حال کارگردان به قانون خودش پایبند نیست و در فلاش بک قتل سوم، همچنان، تصویر رنگی است در صورتی که باید سیاه و سفید باشد زیرا فرقی نمی‌کند از واقعه چند لحظه گذشته باشد.

در سکانس‌های فلاش بک کودکی ادموند در زیرزمین، شمایلی از شیطان به نمایش درمی‌آید تا تصورات مالیخولیایی او را نشان دهد اما کِمپِر هیچوقت در اعترافاتش نگفته که تحت تاثیر شیطان دست به چنین اعمالی زده است و از سوی دیگر، با نمایش شیطان، بار مسئولیت قتل‌ها را از روی دوش وی برمی‌دارد.

نکته دیگر اینکه ادموند بعد از مدتی که در خانه مادرش ماند، برای خودش خانه کرایه کرد و بخش اعظمی از بی‌حرمتی به جسد مقتولان را در آنجا انجام داد در صورتی که در «اِد کِمپِر»، تمام مدت ساکن خانه مادرش است از این‌رو، حضور تمام وقت او در خانه مادر، جنبه مستند ندارد و این اِشکال مستند، باعث می‌شود کل روایت اثر زیر سوال برود.

اِد کِمپِر

چاد فِرین و استیفن جانستون نویسندگان «اِد کِمپِر» با ایجاد تغییر در روایت که متعلق به جنبه‌های مستند پرونده ادموند است، انگیزه‌های او را دچار خدشه می‌کنند چنانکه حبس شدن ادموند در زیرزمین نتیجه رفتارهای خارج از عُرف او در دوران کودکی بوده است و نه اینکه نشانی از بدذاتی مادر و محرک اصلی در ایجاد فانتزی های ذهنی قتل آدم‌ها باشد. مادری را در نظر بگیرید که در دهه ۱۹۵۰ میلادی و هنگامی که هیچ نوع مرجع روانشناسی برای تربیت فرزند وجود ندارد، با رفتارهای خارج از عُرف و گفتارهای خوفناک فرزندش مواجه می‌شود و به عنوان تنبیه و یکی از روش‌های جهانی تربیت فرزند در آن دوران، او را در زیرزمین حبس می‌کند و متاسفانه، این حبس کردن به جای اینکه آبی بر آتش باشد، بر آتش رفتارهای غیرقابل توصیف وی می‌دمد.

اِلینا مدیسون و کِیتی سیلورمن در نقش دو مقتول اول و سیلویا اسپِراس در نقش یکی از چهار عضو هیئت منصفه، بازیگران نقش مکملی هستند که با بازی کنترل شده و قابل باور، بینندگان را مقهور هنرنمایی خودشان می‌کنند و در مقابل، بازی بِرندون کِرک در نقش ادموند و سوزان پریور در نقش مادر، تصنعی است و رابطه مادر و فرزندی شکست‌خورده بین آنها هرگز به درستی تعریف نمی‌شود چون تمرکز فراوانی روی وجه اروتیک رابطه وجود دارد در نتیجه سازندگان از یاد می‌برند که ابتدا، باید رابطه مادر و فرزندی را شکل دهند سپس آن را به شکلی دیگر درآورند. انتخاب یک بازیگر دختر برای ایفای نقش کودکی ادموند، دیگر اشتباه سازندگان در زمینه بازی‌دهندگی بازیگران به شمار می‌رود.

ساخت تصاویر سوپرایمپوز در هنگام نمایش تصورات ادموند از جمله خلاقیت‌های بصری به یاد ماندنی اثر به شمار می‌رود که مرهون هنرمندی جِف بلینگز در مقام تصویربردار و جَهاد فِریف به عنوان تدوینگر است.

«اِد کِمپِر» در زمینه خط روایی، خلاقیت‌های بصری و شخصیت‌پردازی، به نسبت فیلم‌ها و سریال‌های مورد تحسین قرار گرفته درباره قاتلان سریالی، هیچی در چنته ندارد و همه آنچه که از طریق آن می‌تواند اعتبار کسب کند، مانور روی نام یک قاتل سریالی و مقتولان او است.

فرزاد جمشیددانایی

 

برچسب‌ها: هالیوود
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها