همیشه برای صداپیشگی خرِ «شرک» آمادهام/ یک اسکار به من بدهید و قالش را بکنید
در فیلمنت نیوز بخوانید
به گزارش فیلمنتنیوز، ادی مورفی اسطوره کمدی در مستند جدید نتفلیکس با عنوان «ادی مورفی بودن» (Being Eddie) که از ۲۱ آبان ۱۴۰۴ پخش شده است، مسیر زندگی حرفهایاش را از استندآپکار جوان تا عضویت نوجوانانه در برنامه «شنبهشب زنده» (Saturday Night Live) و سپس ستاره شدن در فیلمهایی چون «پلیس بورلی هیلز» (Beverly Hills Cop)، «پروفسور دیوانه» (The Nutty Professor) و «شرک» (Shrek) روایت میکند.
این مستند شامل مصاحبه با ادی مورفی، جیمی فاکس، جری ساینفلد، دیو چاپل، تریسی الیس راس، کریس راک و بسیاری دیگر است. مورفی در این مستند درباره کنار گذاشتن کدورتهای گذشته با کارگردان جان لَندیس و تیم «شنبهشب زنده» در بازگشتش به این برنامه در ۲۰۱۹ صحبت میکند. او همچنین درباره دریافت احتمالی اسکار افتخاری و پروژههای آینده خود، از جمله بازسازی «شرک» و فیلم «پلنگ صورتی»، صحبت کرده است.
خبرنگار هالیوود ریپورتر به مناسبت اکران این مستند، با او به گفتوگو نشسته است که ترجمه آن را با هم میخوانیم.
* با توجه به اینکه معمولا خیلی کم مصاحبه میکنید و کمتر در محافل عمومی ظاهر میشوید، چه چیزی باعث شد اجازه دهید «ادی مورفی بودن» ساخته شود؟ آیا موضوع ممنوعه یا دستورالعملی هم تعیین کردید؟
– هیچ چارچوبی تعیین نشده بود. قرار هم نبود مستند زندگیام این مدلی باشد. ماجرا اینطور شروع شد که قرار بود دوباره استندآپ کار کنم. از سال ۲۰۱۱ حدود ۶ سال فیلم بازی نکردم. یک روز به خودم گفتم: «بیکاری بسه». تصمیم گرفتم فیلم «دولمایت اسم من است» (Dolemite Is My Name) را بسازم و برنامه «شنبهشب زنده» را دوباره راه بیندازم و استندآپکمدی اجرا کنم. قرار بود این مستند فقط فرآیند آمادهکردن یک اجرای استندآپ را نشان بدهد. بعد کرونا آمد و همهچیز تعطیل شد. من هم مردد شدم که استندآپکمدی را شروع کنم یا نه، چون معلوم نبود کرونا چقدر طول میکشد و کی تمام میشود. به هرحال استندآپ کمدی یک اجرای حضوری است و باید مخاطب در سالن حضور داشته باشد. پنج، شش سال روی این پروژه کار کردیم و حالا بهطور تصادفی به پنجاهمین سال حضور من در این حرفه رسیدهایم که برای هر کسی در هر حرفهای نقطه عطف بزرگی است.
* مستند، بازگشت احتمالی شما به استندآپ را پس از چند دهه نوید میدهد. آیا به اجرای ویژه یا یک تور نزدیک شدهاید؟
– الان دیگر نسبت به بازگشت به استندآپ گاردی ندارم، اما باید از آن لذت ببرم تا جواب بدهد. اگر دوباره آن حس و لذت به سراغم بیاید، مستقیم میروم روی صحنه.
* در فیلم گفتهاید شوهای استندآپ شما بعد از معروف شدن تحت بررسی شدید قرار گرفتند. با توجه به بحث سالهای اخیر درباره فرهنگ کنسل (Cancel Culture)، درباره وضعیت صحنه استندآپ چه نظری دارید؟ به هرحال این روزها فرهنگ کنسل خیلی مد شده است و خیلیها به دلیل گفتهها، رفتارها یا آثار گذشته، در فضای عمومی مورد انتقاد شدید قرار گرفتهاند و گاهی از فعالیتهای حرفهای یا اجتماعی به نوعی حذف یا طرد میشوند. حتی گاهی صفحات اجتماعی آنها هم آنفالو میشود.
– یادم نمیآید کمدینی برای یک جوک کنسل شده باشد. به نظرم آن موجِ کنسل فقط یک دوره بود که مردم میگفتند کمدینها باید مواظب حرفهایشان باشند. اگر به کلابها بروی میبینی کمدینها از همیشه جسورتر حرف میزنند. هر چه دلشان میخواهد میگویند. نسل جدید اتفاقا خیلی ریلکستر است و در برابر این فرهنگ کنسل موضع دارد. اینطوری نیست که بگوید کمدین این را بگوید کنسل است، آن را بگوید کنسل است. کلا میگوید بیخیال این فرهنگ کنسل. هر چه پیش آید، خوش آید. اگر دوباره استندآپ کنم، همان چیزی را میگویم که میخواهم و همان کاری را میکنم که دلم میخواهد. بعد از پنجاه سال کار و در شصتوچهار سالگی، اصلا به کنسل شدن فکر نمیکنم.
* سال ها پیش در دهه ۹۰ میلادی که با هم مصاحبه کردیم، درباره تنش با جان لَندیس صحبت کرده بودید. حالا او هم در این مستند درباره شما صحبت کرده است. اختلافهای گذشته حل شده است؟
– کدورتی که من با جان لَندیس ۳۰-۴۰ سال پیش داشتم، خیلی وقت پیش برطرف شده بود. من جان را دوست دارم. او دو تا از بهترین فیلمهای دوران کاریام یعنی «تعویض مکانها» (Trading Places) و «سفر به آمریکا» (Coming to America) را کارگردانی کرده. سالهاست هیچ کدورتی بین ما نیست. حتی بعد از آن ماجرا هم با هم فیلم ساختیم. جان لَندیس «پلیس بورلی هیلز ۳» (Beverly Hills Cop III) را کارگردانی کرد. فیلم افتضاح بود، اما بعدش رفاقتمان برقرار شد. (میخندد)
* شما در فیلم مستندتان میگویید که اسکار نبردهاید و خیلیها معتقدند باید برای «دریمگرلز» (Dreamgirls) برنده میشدید. ناراحت نیستید که کمدینهای بااستعداد مجبورند برای کسب تحسین منتقدان و بالا بردن احتمال اسکار، از کمدی دور شوند؟
– هیچوقت نگفتم من را جدی نگرفتند چون کمدینم. حتی بهش فکر هم نکردم. کارهایی کردهام که هیچکس دیگر نمیتوانست انجام دهد. هیچکس جز من نمیتوانست «پروفسور دیوانه» (The Nutty Professor) (1996) را بازی کند. درباره جیم کری هم همینطور؛ هیچکس جز او نمیتوانست «گرینچ» (The Grinch) را بازی کند. برای من اجرای او در «گرینچ» همانقدر شگفتانگیز است که بازی رابرت دنیرو در «گاو خشمگین» (Raging Bull). من کمدینهایی را میشناسم که روی صحنه آدمها را نابود میکنند و بعد اسکار هم گرفتهاند.
* در میان پروژههای در دست شما دیدارِ احتمالی دوباره با کارگردان «دریمگرلز» یعنی بیل کاندن برای فیلمی درباره جورج کلینتن هم هست. آیا دریافت جوایز هنوز در ذهنتان است؟
– چیزی که در ذهنم است فقط انجام کارهای قوی است و تنها کارهایی را قبول میکنم که ازشان لذت میبرم. به بردن تندیس فکر نمیکنم. کلی تندیس دارم. همهچیز دارم جز یک اسکار. قبل از هیچ کدام از فیلمهایم نگفتهام این یکی قرار است اسکار بگیرد. واقعیت این است که اگر هیچوقت اسکار نگیرم بالاخره وقتی نود سالم شد یک اسکار افتخاری به من میدهند. اگر مجبورم کنند تا آن موقع صبر کنم، یک تاکسیدوی آبی آسمانی میپوشم و وقتی اسکار را میگیرم وسط سخنرانی خودم را خیس میکنم! [با لحن پیرمردها میگوید]: «این یک لحظه فوقالعاده است». شلوار خیسم را میبینند و موسیقی پخش میکنند تا زیر بغلم را بگیرند و ببرند بیرون و این کارشان باعث میشود همهجا خیس شود. اگر مرا تا ۹۰ سالگی معطل کنند، همینطوری میشود که گفتم. پس یک اسکار به من بدهند و قال قضیه را بکنند. (میخندد)
* در مستند دیدیم که سقف خانهتان کروک است و جمع میشود و کنار میرود! نگران فضله پرندهها نیستید؟
– همین تازگی کمی فضله روی فرش زیر سقف دیدیم. هر از گاهی یک پرنده داخل خانه پرواز میکند. (میخندد) سقف غیر از این مشکلی ندارد. فقط گاهی کمی فضله روی فرش میافتد. گاهی مهمان دارم و میگوید یه پرنده توی پذیرایی است و متعجب میشود، اما برای خودم عادی شده است.
گریم جیم کری در «گرینچ»
* طرفداران جوانتر ممکن است شما را بیشتر با «شرک» (Shrek) بشناسند و حالا زندایا هم برای «شرک ۵» اضافه شده است. بازگشت به نقش دانکی چگونه بوده؟
– همیشه گفتهام کار در پروژه «شرک» را تا وقتی بتوانم انجام میدهم. صداپیشگی شخصیت دانکی فوقالعاده است. کل گروه را دوست دارم. وقتی شنیدم دارند یکی دیگر میسازند و گفتند برای دانکی هم میخواهند فیلم جداگانهای بسازند، خیلی هیجانزده شدم. کلا درگیرش هستم و با سر میروم به جلسات ضبط.
* شما در مستند اشاره میکنید که این کار خیلی از شما انرژی میگیرد.
– بعد از هر جلسه ضبط «شرک» سردرد میگیرم. دانکی خیلی آواز دارد. باید هر دیالوگ و آوازش را بارها و بارها اجرا کنی. نکته خوب این است که قدرش را میدانند. همه فیلم را دوست دارند. هیچچیز بدتر از این نیست که خیلی سخت روی چیزی کار کنی؛ گریم سنگین و تعریق زیاد و صداسازی سنگین و …بعد مردم خوششان نیاید و بگویند کار خوبی نبود. لعنتی من برای «پروفسور دیوانه» پنجاه ساعت روی صندلی گریم بودم! (میخندد)
* میدانم امیدوارید فرنچایز «پلنگ صورتی» را احیا کنید. آیا با همبازیتان در «بووفینگر» یعنی استیو مارتین درباره این موضوع صحبت کردهاید؟
– نه، اما مشتاقم در آن نقش داشته باشم. من «پلنگ صورتی» را با پیتر سلرز تداعی میکنم.
* تولید آن نزدیک است؟
– منتظر فیلمنامهام. قرار بود ماه پیش دستم برسد، اما فکر میکنم همین چند روز آتی دیگر آماده شود. یک پروژه دیگر هم دارم. «دنیای دیوانه دیوانه» (Mad, Mad World) آن هم بزودی دستم میرسد.
* این یکی چیست؟
– بازسازی فیلم سال ۱۹۶۳ بهنام «این یک دنیای دیوانه، دیوانه، دیوانه، دیوانه است» (It’s a Mad, Mad, Mad, Mad World) که استنلی کرمر فقید ساخته. تقریبا پانزده سال است در مرحله فیلمنامهنویسی است و هنوز آن چیزی که میخواستیم نشده، اما حالا دو نویسنده فوقالعاده باهوش که فیلمنامه «پیکاپ» و اسپینآف «دانکی» را نوشتهاند، دارند تکمیلش میکنند و ظاهرا دارد تمام میشود. من خوشبینم چون مدتهاست دارند رویش کار میکنند. این پروژه دلی من است. بیش از هر چیز میخواهم آن را بسازم.
ترجمه و تنظیم: جهانگیر شاهولد
بیشتر بخوانید

