یادداشتی بر فیلم «بروتالیست»
«بروتالیست»: رویایی بتنی در غبار فراموشی
به گزارش فیلم نت نیوز، فیلم «بروتالیست» به اثری است که به همان اندازه که از معماری بروتالیست الهام گرفته، به سرنوشت و تاریخ آن نیز شباهت دارد. فیلمی که شخصیت اصلی آن، یک معمار مهاجر، همچون بناهای سرد و بیروح این سبک، درگیر چالشهای شخصی و عقلانی است. «بروتالیست» با بهرهگیری از تکنیکهای سینمایی، سعی دارد داستانی غنی و چندلایه ارائه دهد، اما در نهایت، سرنوشت آن مانند معماریای که از آن نام گرفته، به یک تجربه گذرا و احتمالاً فراموششده منتهی خواهد شد.
معماری بروتالیست در اواسط قرن بیستم ظهور کرد و با تأکید بر استفاده از بتن خام، اشکال سخت و ساختاری خشن شناخته میشد. این سبک، علیرغم تأثیرگذاری کوتاهمدتش، امروز بهعنوان یک سبک منسوخشده شناخته میشود. فیلم «بروتالیست» نیز همین مسیر را طی میکند. با وجود تصاویر مهیب و سنگدل از ساختمانهای بتنی، فیلم در نهایت نمیتواند فراتر از یک اثر «خوب» پیش برود و از نظر تاثیرگذاری در تاریخ سینما ماندگار شود.
فیلم «بروتالیست» بهخودیخود همان ساختمان صُلب با سازهای بتنی و رنگهای سرد و خاکستری است که سردی جنگ و مهاجرت را به تصویر میکشد. همانطور که در معماری بروتالیسم، بتن خام بدون پوشش به نمایش درمیآید، در این فیلم نیز احساسات، بیپرده و خالص به تصویر کشیده شدهاند. حس مصالح سخت و سرد بتن در تمام فیلم جریان دارد و حضوری ملموس پیدا میکند.
درست مانند معماری بروتالیسم که زیبایی را نه در تزئینات، بلکه در آشکارسازی سازه و مصالح مییابد، این فیلم نیز روایت خود را بدون پیچیدگیهای رایج سینمایی ارائه میدهد؛ گویی هر قاب، همچون نمای یک ساختمان، تودهای صُلب از احساسات فشرده را در خود جای داده است. حتی اصول معماری بروتالیستی، همچون هندسه سخت و حداقل استفاده از رنگ، در این فیلم بهوضوح دیده میشود.
از دیگر مفاهیمی که در فیلم به چشم میخورد، رویای آمریکایی و مهاجرت است. شخصیت معمار داستان، در جستجوی تحقق رویاهای خود، مسیری دشوار را پشت سر میگذارد. مهاجرت او از اروپای جنگزده به آمریکا، بازتابی از امید و تلاش است، اما فیلم به خوبی نشان میدهد که این مسیر همیشه با موفقیت همراه نیست. سازندگان، با استفاده از نماهای باز و سرد، حس غربت و تنهایی شخصیت را برجسته کردهاند و بهخوبی تضاد بین جاهطلبی و واقعیت را نمایش میدهند.
یکی از جنبههای فیلم، بهرهگیری از مدت زمان طولانی آن است. «بروتالیست» با زمان ۲۱۵ دقیقهای خود، فرصت زیادی برای پرداخت به شخصیتها و کاراکترهای فرعی دارد. با این حال، این مدت زمان طولانی، گاهی به ضرر فیلم تمام میشود و ریتم کند آن ممکن است مخاطب را خسته کند. هرچند، فیلم در برخی لحظات با فیلمبرداری استادانه و موسیقی مینیمال و تأثیرگذار خود، به جبران این نقص پرداخته است.
با وجود تمام نقاط قوت، «بروتالیست» در برخی موارد به ورطه کلیشهها میافتد. نمایش رنج یهودیان در دوران جنگ جهانی دوم، موضوعی است که بارها در سینما به آن پرداخته شده و در این فیلم نیز بهگونهای تکراری و کماثر بازنمایی شده است. در حالی که این مضمون میتوانست جنبهای تازه و عمیقتر به فیلم بدهد، اما به دلیل پرداخت سطحی، تأثیرگذاری لازم را ندارد و تنها به کلیشههای رایج میافزاید.
فیلم «بروتالیست» از لحاظ بصری، اثری چشمگیر است. استفاده از معماری بهعنوان استعارهای از روحیات شخصیتها، از نقاط قوت فیلم محسوب میشود. قاببندیها، نورپردازیهای سرد و فضای کلی فیلم، همگی بر اتمسفر خاص آن میافزایند. در برخی صحنهها، دوربین با زوایای نامتعارف، حس اضطراب و تنهایی را بهخوبی منتقل میکند. این رویکرد فیلمبرداری، باعث شده تا حتی در لحظاتی که داستان افت میکند، جذابیت بصری فیلم همچنان مخاطب را درگیر نگاه دارد.
با این حال، پایانبندی فیلم یکی از نقاط ضعف آن بهشمار میآید. فیلمی که با دقت و وسواس ساخته شده، در نهایت پایانی عجولانه و سهلانگارانه دارد. گویی سازندگان پس از ۲۱۵ دقیقه، دیگر تمایلی به گرهگشایی مناسب نداشته و با یک نتیجهگیری سریع، پرونده داستان را بستهاند. این ضعف، باعث شده که تأثیر نهایی فیلم، آنطور که باید، در ذهن مخاطب باقی نماند.
در مجموع، «بروتالیست» فیلمی است که با تکیه بر فرم و تکنیکهای سینمایی، تلاش میکند تا کاستیهای داستانی خود را جبران کند. فیلم در بخشهای زیادی موفق است، اما در برخی نقاط نیز به دام کلیشهها و تکرار میافتد. این فیلم را میتوان یک اثر خوب دانست، اما نه یک شاهکار. اثری که همانند معماریای که از آن الهام گرفته، شاید در زمان خود مورد توجه باشد، اما در نهایت، به دست فراموشی سپرده خواهد شد.
محمد سجادیان | یاسمن حسینی