«در انتهای شب» از چه چیزهایی حرف میزند؟
بر سر این زن پس از طلاق چه میآید؟
به گزارش فیلمنت نیوز، اگر اهل سریال دیدن در شبکه نمایش خانگی هستید یکی از پیشنهادهای جدی نگارنده این است که مینیسریال «در انتهای شب» ساخته آیدا پناهنده و تهیهکنندگی محمد یمینی با فیلمنامه مشترک آیدا پناهنده و ارسلان امیری را در فیلمنت تماشا کنید؛ اثری اجتماعی که یکی از نزدیکترین روایتها را به حال و روز خیلی از ما دارد.
این سریال در لایه رویین روایت یک طلاق است. ماهی و بهنام زوجی از طبقه متوسط-فرهنگی و درسخوانده هر چه میدوند به مقصد نمیرسند! مشکلات اقتصادی دامن آنها را گرفته و پرتشان کرده به حاشیه پایتخت و شرایطی برایشان ایجاد کرده است که از زندگی معمولیِ طبقه خود فاصله گرفته اند و همین مساله سرآغاز اختلافات جدی بین آنهاست. در کنار مشکلات اقتصادی که باعث دور و دوتر شدن زوج از هم شده، رابطه عاطفی و زناشویی آنها نیز دچار خلل شده است؛ مساله ای که کمتر دیده شده یا اصلا دیده نشده است که سریال ایرانی اینگونه صریح و کارشناسی به آن بپردازد.
در چند قسمت اولیه سریال که موضوعات اقتصادی مطرح شد بخشی از مخاطبان با اثر ارتباط برقرار کردند ولی با عمیق شدن روایت در دل شخصیتها حالا «در انتهای شب» حرف های بیشتری برای گفتن دارد؛ از لطمههای عاطفی که زوج پس از طلاق با آن مواجه هستند تا چالشهای فرزند کوچک طلاق بودن. چندوجهی شدن قصه حالا باعث شده تعداد بیشتری تماشاگر آن را تماشا کنند و دربارهاش حرف بزنند همچنین بخشهایی از سریال در قالب ویدیوهای کوتاه سر از فضای مجازی درآورده و به اصطلاح وایرال شدهاند که همه اینها نشان از موفقیت اثر دارند.
برای تولید «در انتهای شب» تیمی از حرفهایها دور هم جمع شدهاند و چه سهل و ممتنع است تولید و تهیه اثری اینچنین که باید به محمد یمینی تهیهکننده آن دستمریزاد گفت که تجربه سالها حضور بی سر و صدا و ادعایش را امروز در این سریال به نمایش گذاشته است و امید میرود راهش را در سینما و شبکه نمایش خانگی ادامه دهد.
اما در کنار نکاتی که به اجمال گفته شد آنچه بیشتر مدنظر نگارنده است وضعیتی است که ماهی پس از طلاق و به عنوان یک زن با آن مواجه شده است. او که خانه ای برای زندگی کردن ندارد به خانه پدری برمیگردد؛ جایی که نه پدر نه خواهر کوچکترش چندان حال خوبی از حضورش ندارند. پدر دائما سرکوفت میزند و دختر را تحقیر میکند. حتی یک شب که او دیر به خانه برگشته است از خانه بیرونش میکند و ماهی باید شب را در ماشین و کنار خیابان بخوابد. جالب اینجاست که چنین دردسر بزرگی برای دختری ایجاد شده است که به نظر میرسد خانواده ای حمایتگر و فرهنگی دارد پس چه برسد به خانواده هایی از طبقات پایین تر اجتماع.
ماهی با اینکه می دانسته چه مشکلاتی پس از طلاق پیش رویش خواهد بود ولی به خودش این جرات را داده است که دست به انتخاب جدیدی بزند ولیکن چند درصد از زنان این جامعه از تهران تا شهرها و روستاها می توانند وقتی به مرحله تحمل یک زندگی رسیدهاند چنین انتخابی بکنند؟ یا اینکه چند درصد از آنها وقتی یک شب از خانه بیرون انداخته می شوند این شانس را دارند که در دام آسیب های اجتماعی گرفتار نشوند؟
ماهی زنی است که در تمام چالشها و بحرانهایی که برایش پیش می آید متانت خود را حفظ میکند ولی از چهره اش مشخص می شود که رنج میکشد. او در قبال تندی ها و حتی بی احترامیهای پدرش صرفا چند دیالوگ کوتاه میگوید و تمام تلاشش را میکند که حریم و حرمت پدرش را مخدوش نکند ولی هرقدر او آرامش به خرج میدهد هجمهها به او کم نمیشود و او همچنان زنی است که طلاق گرفته و گویا داغی است که بر او خورده است؛ تصویری که هنوز در جامعه و در اطرافمان میبینیم.
سریال ۹ قسمتی «در انتهای شب» یک تلنگر است و باید قدر آن را دانست. باید خانوادهها آن را ببینند و دربارهاش در جمع های خود صحبت کنند و همچنین امیدوار بود باز هم چنین آثار باکیفیت و پیشرو در زمینه طرح موضوعات اجتماعی و خانوادگی ساخته شود.
غزل رنجبری