بهترین فیلمهای کارآگاهی از زودیاک تا هفت
به گزارش فیلمنت نیوز، از گذشته تاکنون هر جا داستانی وجود داشته، کارآگاهی هم بوده است. کارآگاههایی با انواع شخصیتها؛ از سختکوش و جدی گرفته تا خندهرو و مرموز. این شخصیتها از اواسط قرن نوزدهم، ستون اصلی رمانهای پلیسی شدند و با آغاز عصر طلایی هالیوود، پایشان به سینما باز شد. از آن زمان تاکنون، کارآگاهها همیشه در سینما حضور داشتهاند، حتی زمانی که جرمها، انگیزهها و جهان اطرافمان تغییر کرده است.
برای اینکه بهترین فیلمهای کارآگاهی را به شما معرفی کنیم، فیلمهایی را انتخاب کردهایم که تمام ویژگیهای یک فیلم کارآگاهی خوب را دارند؛ جنایت، مظنون، کارآگاه، قربانی و هیجان.
۱. شرلوک هولمز ۲۰۰۹ (Sherlock Holmes)
گای ریچی، کارگردان فیلمهای گنگستری بینظیری مانند «ضامن، قنداق و دو لوله تفنگ شلیک شده» و «قاپزنی»، نسخه اکشن و ماجراجویانهای از کارآگاه مشهور شرلوک هولمز ارائه کردهاست.
اما آیا ریچی موفق شده به دنیای هولمز جان تازهای ببخشد؟ پاسخ به این پرسش چندان ساده نیست. از یک سو، فیلم با بودجهای هنگفت و بازیگران مطرحی چون رابرت داونی جونیور و جود لا ساخته شده و تلاش میکند تا با ترکیب ژانرهای اکشن، کمدی و معمایی، مخاطبان گستردهتری را جذب کند از سوی دیگر، برخی منتقدان معتقدند که این فیلم بیش از حد به دنبال سرگرمی است و به عمق شخصیتها و پیچیدگیهای داستانهای اصلی هولمز بیتوجه است.
داونی جونیور در نقش هولمز، با بازی اغراقآمیز و حرکات آکروباتیک، تصویری متفاوت از این کارآگاه تیزبین ارائه میدهد. جود لا نیز در نقش واتسون، همدم وفادار هولمز، بازی قابل قبولی دارد اما نمیتواند از سایه شخصیت پرشور داونی جونیور خارج شود.
یکی از ویژگیهای خاص این نسخه از شرلوک هولمز آن است که این فیلم میخواهد هم یک فیلم اکشن هیجانانگیز باشد و هم یک فیلم معمایی هوشمندانه برای همین هم توانسته ذهن مخاطب را به چالش بکشد.
۲. زودیاک – ۲۰۰۷ (Zodiac)
«زودیاک» ساخته دیوید فینچر، با تصاویری خیرهکننده و داستانی گیرا، ما را به دل پرونده جنایی پیچیده قاتلی در سان فرانسیسکو میکشاند. این فیلم، تریلری واقعی و جذاب درباره یک قاتل سریالی روانی است که هویت واقعیاش تا به امروز ناشناخته مانده است.
داستان فیلم، ما را به دنیای پر از تنش پلیسها و روزنامهنگارانی میبرد که سالها در پی دستگیری این قاتل بیرحم بودند. فینچر با دقت و ظرافتی مثالزدنی، فضای سانفرانسیسکوی دهه ۶۰ را بازسازی کرده و با استفاده از تکنیکهای بصری خلاقانه، فضایی وهمآلود و پراضطراب را ایجاد کرده است.
بازیهای درخشان رابرت داونی جونیور و جیک جیلنهال در نقش دو روزنامهنگار مجذوب این پرونده، از نقاط قوت فیلم است. آنها با بازیهای قدرتمند خود، ما را به عمق ماجرا میبرند و به خوبی شخصیتهای پیچیده و چندلایه را به تصویر میکشانند.
اما یکی از ویژگیهای بارز «زودیاک»، عدم وجود پایان قطعی برای آن است. برخلاف بسیاری از فیلمهای جنایی، در این فیلم قاتل دستگیر نمیشود و ما با ابهاماتی روبرو میشویم که ذهنمان را درگیر میکند. این رویکرد، فیلم را به یک اثر هنری متفاوت و ماندگار تبدیل کرده است.
۳. خاطرات قتل – ۲۰۰۳ (Memories of Murder)
قبل از آنکه بونگ جون هو به کارگردانی بینالمللی تبدیل شود که همه میشناسیم، فیلمساز جوان و پرانرژی موج نو سینمای کره بود. «خاطرات قتل»، اثری است که نشان میدهد بونگ حتی در اوایل کارنامهاش چه استعداد و پتانسیلی داشته است.
این فیلم، برخلاف آثار بعدی بونگ که ژانرهای مختلف را با هم ترکیب میکنند، یک درام جنایی نسبتا ساده است. قاتلی سریالی در شهر پرسه میزند و سه کارآگاه باید او را دستگیر کنند. اما بونگ با این داستان ساده، فیلمی بسیار جذاب خلق کرده است.
کارآگاهان «خاطرات قتل» برخلاف تصور معمول از کارآگاهان حرفهای، افرادی دست و پا چلفتی و خندهدار هستند. یکی از آنها فکر میکند چشمی تیزبین برای تشخیص مجرم دارد و دیگری عادت به کتک زدن مظنونان دارد. بونگ با نشان دادن این ضعفها در شخصیتهای اصلی، کنتراستی جالب با قاتل حرفهای و ماهری که در سایهها پنهان شده، ایجاد میکند.
در «خاطرات قتل»، طنز سیاه بونگ به خوبی دیده میشود. صحنههایی مثل جستجوی موی بدن مردان در حمام عمومی برای پیدا کردن قاتل، نشان میدهد که بونگ از شوخی با موضوعات جدی هم ابایی ندارد. اما در مقابل، صحنههای قتل با دقت و ظرافتی وصفنشدنی به تصویر کشیده شدهاند. این نشان میدهد که بونگ هم به جنبه هیجانانگیز داستان و هم به عمق روانی شخصیتها اهمیت میدهد.
در «خاطرات قتل» میتوان تاثیر کارگردانانی مثل دیوید فینچر و حتی استیون اسپیلبرگ را دید. اما بونگ با سبک شخصی خودش، این تاثیرات را به فیلمی منحصر به فرد تبدیل کرده است.
«خاطرات قتل» فیلمی است که به خوبی نشان میدهد بونگ جون هو از همان ابتدا استعداد خاصی در روایت داستانهای پیچیده و خلق شخصیتهای بهیادماندنی داشته است. این فیلم، اثری کلاسیک در سینمای کره به حساب میآید که ارزش بارها دیدن را دارد.
۴. محرمانه لس آنجلس – ۱۹۹۷(L.A. Confidential)
«محرمانه لس آنجلس» ساخته کورتیس هانسون، ادای احترام تاریک و جذابی به سینمای کلاسیک هالیوود است. این فیلم با نگاهی نو به لس آنجلس دهه ۵۰، ژانر نوار را احیا کرد و ما را به دنیایی میبرد که در آن، پشت هر درختی، رازی تاریک نهفته است.
داستان پیچیده و گیرا، حول محور قتلعامی وحشیانه میچرخد که سه پلیس با روشهای متفاوت خود، درگیر آن میشوند. هر کدام از این پلیسها، با بازی ستارگانی چون راسل کرو، گای پیرس و کوین اسپیسی، لایههای پنهانی از فساد و جنایت را آشکار میکنند.
هانسون با کارگردانی ماهرانه و بازیهای درخشانی که از بازیگران گرفته، ما را به عمق تاریک لس آنجلس میکشاند. دیالوگهای هوشمندانه، همراه با فضایی مملو از شک و تردید، «محرمانه لس آنجلس» را به یکی از بهترین فیلمهای نئونوار تبدیل کرده است.
۵. مخمصه – ۱۹۹۵ (Heat)
در فیلم «مخمصه» ساخته مایکل مان، آل پاچینو با ورود خیرهکننده خود به عنوان کارآگاه پلیس پرشور، مخاطب را به دنیای پر التهاب فیلم میکشاند. آغاز فیلم با نگاه پرحرارت پاچینو، هم بیانگر عمق احساسات شخصیت او و هم استعداد بینظیر مان در خلق تصاویر جذاب و نوآورانه است. «مخمصه» آکنده از اینگونه تصاویر است که همچون قلابهایی بصری، مخاطب را به خود مشغول میکنند.
با این حال این فیلم که تقریبا سه ساعت است بر تیغ دو لبهای قدم میگذارد. از یک سو، این مدت زمان طولانی فرصتی طلایی برای خلق روایت جنایی غنی و در سطح «پدرخوانده» فراهم میکند و از سوی دیگر، ممکن است سطح براق و صیقلی فیلم را سطحی جلوه دهد. با پیشروی داستان، تصاویر جذاب بر عناصر ضعیفتر روایی سایه میاندازند. با وجود بازیگران مهمی چون پاچینو و دنیرو، پلات پیچیده و شخصیتهای متعدد، «مخمصه» را میتوان در زمره مهمترین آثار کاراگاهی تاریخ سینما قرار داد.
مواجهه کلاسیک پلیس و خلافکار در شخصیتهای وینسنت هانا با بازی پاچینو و نیل مککالی با بازی دنیرو، اگرچه جذاب است اما تازگی ندارد. این تقابل کهنه، چه در وسترن و چه در فیلمهای مدرن، به شدت قابل پیشبینی است اما «مان» با خلق روابط پیچیده احساسی مانند رابطه مککالی با ایدی و تعاملات پاچینو با همسرش جاستین، مخاطب را با جنبههای مختلف کاراکترهای خود همراه میکند.
از سوی دیگر، «مخمصه» در سکانسهای اکشن خود بهویژه سرقت بانک، بسیار درخشان عمل میکند. صحنه نهایی کافه و رویارویی پر تنش پاچینو و دنیرو نیز یکی از برجستهترین لحظات فیلم و تاریخ سینما است.
بازیگران توانمند به همراه تصاویر خیرهکننده دانته اسپینوتی، به فضای خشن فیلم عمق میبخشند و لسآنجلس را به عنوان یک شخصیت زنده در فیلم به تصویر میکشند. با این حال، «مخمصه» به دلیل خشونت شدید، زبان رکیک و صحنههای جنسی، دارای درجه سنی محدود است.
۶. هفت – ۱۹۹۵ (Seven)
در «هفت»، با دو کارآگاه با شخصیتهای متضاد روبهرو هستیم: سامرست، کارآگاهی باهوش و باتجربه که به ادبیات کلاسیک علاقهمند است و میلز، کارآگاهی جوان و پرشور که به تازگی به این پرونده پیچیده وارد شده است.
ماجرا با کشف جسد مرد چاقی آغاز میشود که در یک بشقاب پاستا غرق در سس گوجهفرنگی پیدا میشود. این صحنه تکاندهنده، تنها آغاز راهی طولانی و تاریک است. با پیشروی تحقیقات، کارآگاهان متوجه میشوند که با یک قاتل سریالی روبهرو هستند که قربانیان خود را بر اساس هفت گناه کبیره انتخاب میکند و هر قتل را به شکلی وحشیانه و نمادین اجرا میکند.
فیلم «هفت»، با کارگردانی ماهرانه دیوید فینچر، فضایی تاریک و وهمآوری را به تصویر میکشد. باران مداوم، خیابانهای خیس و ساختمانهای متروک، همگی بر این حس تاریکی میافزایند. فینچر با استفاده از نورپردازی دقیق و موسیقی متن تأثیرگذار، مخاطب را به عمق تاریکی روان قاتل میکشد.
یکی از نکات قوت فیلم، بازیهای درخشان بازیگران است. مورگان فریمن در نقش سامرست، با بازی متین و پخته خود، به خوبی عمق شخصیت و دانش او را به نمایش میگذارد. برد پیت نیز در نقش میلز، با بازی پرشور و هیجانی خود، کنتراست جذابی با شخصیت سامرست ایجاد میکند.
فیلم «هفت»، علاوه بر جنبه هیجانی، به موضوعات فلسفی و اخلاقی نیز میپردازد. قاتل سریالی با انگیزهای پیچیده و فلسفی، به دنبال مجازات گناهکاران است. این موضوع، بحثهای اخلاقی جالبی را در مورد عدالت، انتقام و ماهیت شر به راه میاندازد.
در نهایت، «هفت» فیلمی است که با پایانبندی شوکهکننده و تأثیرگذار خود، مدتها در ذهن مخاطب باقی میماند. این فیلم، شاهکاری در ژانر جنایی است که به دلیل روایت قوی، شخصیتپردازی دقیق و کارگردانی ماهرانه، یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما به حساب میآید.
۷. محله چینیها – ۱۹۷۴ (Chinatown)
«محله چینیها» ساخته رومان پولانسکی، فراتر از یک فیلم کاراگاهی معمولی است. این اثر با دوری از کلیشههای فیلمهای کارآگاهی دهه ۴۰، تجربهای منحصربهفرد را برای مخاطب رقم میزند. برخلاف بسیاری از بازسازیهای مدرن که اغلب به طنز و سبکنمایی گرایش دارند، پولانسکی به ریشههای ژانر وفادار مانده و اثری خلق کرده که میتوانست به راحتی در همان دهه ۴۰ ساخته شود.
در مرکز داستان، جی جی گیتس، کارآگاهی باهوش و بدبین قرار دارد. گیتس برخلاف بسیاری از کارآگاههای کلاسیک، شخصیتی موفق و شیکپوش است اما همچنان همان حس بدبینی و پایبندی به اصول اخلاقی را در خود دارد. داستان با حضور زن مرموز و پیچیدهای آغاز میشود که از گیتس کمک میخواهد اما اطلاعات مهمی را از او پنهان میکند.
پولانسکی با دقت بسیار به جزئیات آن دوره پرداخته و فضایی کاملاً باورپذیر از دهه ۴۰ را خلق کرده است. اما این فیلم صرفاً یک بازسازی تاریخی نیست. بلکه با داستانی پیچیده و معمایی، مخاطب را به عمق خود میکشد. به نظر میرسد پولانسکی در این فیلم، نه تنها یک داستان جذاب روایت میکند، بلکه به تحلیل و بررسی ژانر کارآگاهی نیز میپردازد.
بازی درخشان جک نیکلسون در نقش گیتس، یکی از نقاط قوت این فیلم است. او با ظرافت خاصی، شخصیت کارآگاه سختکوش و در عین حال آسیبپذیر را به تصویر میکشد. فی داناوی نیز در نقش زن مرموز، بازی قابل توجهی ارائه میدهد.
در مجموع، «محله چینیها» فیلمی است که هم از نظر فنی و هم از نظر محتوایی بسیار قوی عمل میکند. این فیلم با داستانی جذاب، بازیهای درخشان و فضاسازی بینظیر، یکی از آثار ماندگار سینمای جهان محسوب میشود.
۸. ارتباط فرانسوی – ۱۹۷۱ (The French Connection)
«ارتباط فرانسوی»، شاهکاری از ویلیام فریدکین، با فیلمبرداری در لوکیشنهای واقعی، حس سینمای مستند را به ما ارائه میدهد؛ گویی که تکهای از تاریخ زنده را تماشا میکنیم. این واقعگرایی، با طراحی صحنه ماهرانه و فیلمبرداری هوشمندانه، به شدت تقویت شده. فریدکین، مثل یک نقاش ماهر شهر نیویورک را روی پرده نقاشی میکند؛ شهری خشن، واقعی و زنده. این رویکرد مستندگونه، به ویژه در فیلمهای سیاسی آن دوران مثل «نبرد الجزایر» و «زد» رواج داشت و فریدکین هم از این الگو به خوبی استفاده کرده است.
جیمی پاپای دویل، قهرمان داستان، پلیس سختکوش اما پیچیدهای است. او قهرمانی است که لزوما نباید دوستش داشت. فریدکین، با نشان دادن نقاط ضعف و قوت پاپای، ما را به فکر وا میدارد که آیا او واقعا قهرمان است یا نه؟ این پرسش، فیلم را از بسیاری از فیلمهای کاراگاهی متمایز میکند.
«ارتباط فرانسوی» در زمان خودش، با فیلمهای بزرگی مانند «پرتقال کوکی» و «آخرین نمایش فیلم» رقابت میکرد، اما توانست با رویکرد متفاوتش، جایگاه ویژهای در تاریخ سینما پیدا کند. تعقیب و گریز ماشینها در این فیلم، یکی از بهترین نمونههای این مدل صحنهها در تاریخ سینماست. این صحنه، نه با جلوههای ویژه کامپیوتری، بلکه با فیلمبرداری واقعی و بازیگری جسورانه، ما را به لبه صندلی میچسباند. فریدکین، با این صحنه و صحنههای مشابه در فیلمهای دیگرش مثل «جنگیر» نشان داد که چطور میتوان با استفاده از واقعگرایی، ترس و هیجان را به بالاترین حد ممکن رساند.
پایان تلخ فیلم، همهچیز را تغییر میدهد. این پایان، نشان میدهد که فریدکین به دنبال پایان خوش کلیشهای نبوده است. او میخواست حقیقت تلخ زندگی را به تصویر بکشد. این رویکرد جسورانه، «ارتباط فرانسوی» را به فیلمی ماندگار تبدیل کرده است.
در کل، «ارتباط فرانسوی»، فیلمی واقعگرا، خشن و هیجانانگیز است که با بازیگری درخشان جین هکمن و کارگردانی ماهرانه ویلیام فریدکین، به یکی از کلاسیکهای تاریخ سینما تبدیل شده است.
سخن آخر
فیلمهای کارآگاهی، با نگاه مرموزانه خود، جنبههای مختلفی از ذهن مخاطبان را درگیر میکنند. همین موضوع نیز در فیلمهایی که در این لیست بررسی شدند، به چشم میخورند. به همین دلیل است که معمولا چنین فیلمهایی طرفداران زیادی میان مخاطبان دارند. شما میتوانید برترین فیلمهای کاراگاهی را همین الان در فیلم نت مشاهده کنید.
امیر صنایعی