به یاد سعید راد که از میان ما رفت/ پایان تنگنا
به گزارش فیلمنت نیوز، سرنوشت ستارههای سینمای پیش از انقلاب در ایران میتواند موضوع یک سریال تراژدی عظیم باشد؛ اینکه چگونه و به تدریج از عرش به پایین کشیده شدند و به جز چند نفری آنهم به تحمل سالها رنج و محنت و دوری دیگر رنگ پرده را ندیدند. نسلی که با «ناصر ملک مطیعی» و «فردین» آغاز شد و با «بیکایمانوردی» و «ایرج قادری» و «بهروز وثوقی» ادامه پیدا کرد و در آغاز دهه ۵۰ با ورود سعید راد ستارهای تازه را معرفی کرد. نسلی که فردینش در حسرت سینما دق کرد و رفت، ناصر ملک مطیعی تنها یک نقش کوتاه در پیری بازی کرد، ایرج قادری سالها طول کشید تا باز مجوز کارگردانی و بازیگری بگیرد و بیکایمانوردیاش در آن سوی آبها درگذشت و با رفتن سعید راد فقط بهروز مانده و حسرت بازگشت به وطنش.
سعید راد در دوران اوج سینمای ستارهها در دهه ۴۰ حضور نداشت و گویی تقدیر او بود تا در واپسین سالهای اوج ستارهها بیاید و با آنها هم سرنوشت شود. اولین بار سیاهی لشگر فیلم «فاتحین صحرا» بود اما با امیر نادری و «خداحافظ رفیق» به سینمای آن روزهای دهه ۵۰ معرفی شد.
سعید راد طی ۷ سال پایانی منتهی به انقلاب از ۵۰ تا ۵۷ در ۳۳ فیلم نقش آفرینی کرد تا اگر چه دیرتر از دیگران آمده بود اما پیشنهادهای فراوان و پرکار بودنش باعث شد در نقشهای مختلف و با کارگردانهای بسیاری فعالیت کند. سعید راد در میان شمایل سینمایی پیش از انقلاب شبیه هیچکس نبود و نشد، نه به شکل فردین ظاهر شد و نه در قامت بهروز، شاید آن چشمهای رنگی و در تضاد با آن چهره جدی باعث شد ترکیبی شود از هر دو، و باعث شد در آثاری نقش آفرینی کند که با نمونههای قبلی در تضاد بود.
در کارنامه سعید راد همکاری او با ناصر تقوایی، امیر نادری، فریدون گله، شاپور قریب، کامران شیردل، ساموئل خاچیکیان، ایرج قادری و مسعود کیمیایی دیده میشود که از حیث تنوع کمتر کسی همانند او را میتوان یافت. در واقع سعید راد تلاش کرد هر فیلمی را نپذیرد و در آثاری شاخصتر حضور پیدا کند و از این بابت کارنامهای پر و پیمانتر از لحاظ هنری برای خود ساخت.
با وقوع انقلاب ایرج قادری «برزخیها» را که به نوعی پر ستارهترین فیلم آن سال هاست ساخت. فردین و ناصر در کنار ایرج قادری و سعید راد، فیلمی که رکورد فروش آن سال را شکست، توقیف شد و بازیگرانش تا سالها رنگ پرده را ندیدند. از سعید راد هرچند تا سال ۶۳ سه فیلم دیگر از جمله «عقابها» اکران شد اما او هم ممنوع الفعالیت شد. ۲۰ سال طول کشید تا باز سعید راد را بر پرده ببینیم بدون دوبله با صدایی خسته و خشدار در «دوئل». حضورش بر پرده سینما پس از سالها آنهم در فیلمی که مورد توجه قرار گرفته بود، تولد دوبارهای برای او بود تا هم در سینما و هم سریال با نقشهای مختلف بدرخشد و آن صدای خشدار بدل به بخشی از هویت بازیگری او شود.
حضورش در نقش رضا شاه در مجموعه «در چشم باد» با کارگردانی دقیق مسعود جعفری جوزانی (که همچنان باورپذیرترین سریال تاریخی معاصر ماست) قطعاً بیحضور او اینچنین ماندگار نمیشد و آن دیالوگ معروف: «احمد آقا تو که وطن پرست بودی و… » و تصویری که تنها با شمایل سعید راد جان گرفت. پس از آن ما به حضورش بیش از پیش عادت کردیم و گاهی فراموش کردیم او همان صادق کرده تقوایی است یا همان علی خوشدست «تنگنا»؛ بازیگری که برای «صبح روز چهارم» و «تنگنا» جایزه منتقدان و جایزه بازیگری جشنواره سپاس را دریافت کرده بود.
نسل پیشین بازیگران در سینمای ایران که در دو سوی فیلمفارسی و موج نوایستاده بودند، شاید آخرین نسل ستارهسازی در سینما را رقم زدند. در همه سالهای اخیر اگرچه بسیاری بازیگر با توان و تکنیکهای بهتر از تئاتر وارد بدنه سینما و تلویزیون شدند اما هرگز آن اقبال و آن هیجانی که در آن دوره وجود داشت برایشان تکرار نشد. سعید راد بازمانده نسلی بود که در دوران طلایی سینما، در دورانی که سینما بخش عمدهای از زیست جامعه ما بود مورد اقبال عمومی قرار داشتند و با نوشته شدن نامشان بر سر در سینماها جمعیت بسیاری را به سالنها میکشاندند. سینمای این سالهای ما نه آن ستاره را دارد و نه آن مخاطبان پرشوری که سینما بخشی از برنامه هفتگی آنان بود.
سعید راد در اولین روز مرداد ۱۴۰۳، پس از دو سال دوری از تصویر و بیماری درگذشت تا با رفتنش همانند همیشه آلبومهای قدیمی ورق بخورد، باز همان جوان قدبلند چشم رنگی در مقابل چشمان ما ظاهر شود، شبیه همان مرد بینامی که در «سفر سنگ» بیهیچ نشانی آمد و در پایان در همان طلوع آفتاب گم شد.
تقدیم به خاطره سعید راد
نوید جعفری نویسنده و منتقد
فیلمهای سعید راد در فیلم نت