«تلفن سیاه ۲» از تجربه شخصیام میآید/ مواجهه با تاریکی قویترمان میکند
در فیلمنت نیوز بخوانید
به گزارش فیلم نت نیوز، فیلمهای دنبالهای زیادی چه در ژانر وحشت و چه در سایر ژانرها ساخته شدهاند، اما همه دنبالهها یکسان ساخته نمیشوند؛ برخی کیفیت مجموعه را افزایش میدهند و برخی دیگر با کیفیت پایین، راه را بر ادامه فرانچایز میبندند. با این حال اهمیت دنبالهها، سهگانهها و غیره را نمیتوان در بافت نمادشناسی ژانر نادیده گرفت. بحث ما در اینجا در مورد دنبالههای ژانر وحشت است. گاهی برخی از این دنبالهها کیفیت ژانر وحشت را یک سطح بالا میبرند و استانداردهای جدیدی خلق میکنند. این دنبالهها میتوانند سوررئالیسم لگامگسیختهای را به همراه بیاورند که ترس و وحشت را با خون و قتل و شکنجه، در اعماق وجود بیننده نهادینه کنند.
«تلفن سیاه ۲» (Black Phone 2) از معدود فیلمهای دنبالهای است که در این مورد موفق عمل میکند. در قلب تپنده این فیلم، داستانی ویرانگر درباره خواهر و برادری است که با ترومای نسلی و آشوبهای نوجوانی دستوپنجه نرم میکنند و در نقطه اوج فیلم، گربر (با بازی ایثن هاوک)، قاتل زنجیرهای فرنچایز، تبربهدست و با آرامش کامل قربانیان خود را روی اسکیت یخ تعقیب میکند.
اسکات دریکسون کارگردان، این نمایش خونین را عملی برای ایجاد تعادل توصیف میکند که بر فلسفهای دقیق برای برآورده کردن انتظارات طرفداران استوار است و هرگز مسیرهای خستهکننده قبلی را تکرار نمیکند.
دریکسون میگوید: «هنگام ساخت یک دنباله، کارگردان ممکن است به دو سمت ماجرا تمایل داشته باشد و به چپ یا راست بیفتد. در سمت چپ، میتواند چیزی بسازد که بیش از حد به فیلم اول وفادار باشد و سعی کند تجربه فیلم اصلی را بازسازی کند. همه ما فیلمی دیدهایم که تماشای آن شبیه بازخوانی است و این ناامیدکننده است. در سمت راست، اگر بیش از حد از فیلم اصلی فاصله بگیرد، باید ریسک از دست دادن مخاطب را بهجان بخرد، چون بیننده احساس میکند که دنباله به همان دنیا تعلق ندارد. فکر میکنم در این یکی تعادلم را به سمت راست کشاندم، اما هنوز معتقدم فیلمی ساختهام که ضمن نوآوری، خمیرمایه فیلم اول را حفظ میکند.»

دریکسون دنیای «تلفن سیاه» را از معصومیت دوران راهنمایی به اضطراب جدی نوجوانی در «تلفن سیاه ۲» میبرد. در این دنباله بلومهاوس، فینی (با بازی میسون تامس) و گوئن (با بازی مدلین مکگرا) شدیدا از وقایع فیلم اول شوکه شدهاند و این مشکل، خود را در قالب وحشتهای شبانه گوئن و ماریجوانا کشیدن و دعواهای روزانه فینی نشان میدهد. گوئن که بخاطر دیدن رویاهای گربر و مادر مرحومش عذاب میکشد، فینی را متقاعد میکند که به یک اردوی جوانان مسیحی بروند که مادرشان زمانی در آنجا کار میکرده است. در آنجا، این خواهر و برادر روشنبین با گربر دنیای مردگان مبارزه میکنند و با حقیقت پشت مادرشان روبرو میشوند.
پیش از اکران «تلفن سیاه ۲» بر پرده سینماها، دریکسون با ورایتی به گفتوگو نشست تا درباره افزایش خشونت در این فیلم و همچنین زوج اصلی بازیگرش، بهرهگیری از نمادهای ترسناک جوانی و نیز احتمال ساخت «تلفن سیاه ۳» صحبت کند که ترجمه آن را با هم میخوانیم.
* شما با فیلمهایی مثل «شوم» و «جنگیری امیلی رز»، نام خودتان را با ژانر وحشت گره زدید و حالا با «تلفن سیاه ۲» برگشتهاید. فارغ از سرگرم کردن مخاطب، دلیل اصلی شما برای کار در این ژانر چیست؟ فلسفهای دارد؟
– برای من، ژانر وحشت صرفا ترساندن نیست، بلکه تخلیه روانی است. این ژانر در واقع ژانر رویارویی با ترس و انکار نکردن آن است. من فیلمهای ترسناک میسازم چون از طریق آنها، با ترسهای واقعی و تجربه های تاریک دوران کودکی خودم روبهرو میشوم. به نظرم وحشتِ خوب به جای ایجاد اضطراب، به آزاد شدن آن کمک میکند. مواجهه با تاریکی ما را قویتر میکند تا بتوانیم با شرارتهای واقعی جهان مقابله کنیم. علاوه بر این ژانر وحشت بهترین بستر برای پرداختن به موضوعهایی مثل تقابل شیطان و معنویت است چون صادقانه میپذیرید که جهان پر از رمز و رازهایی است که از کنترل ما خارج هستند.
* با کارگردانی فیلمهایی چون «دکتر استرنج» (Doctor Strange) و «برپاخیزان جهنم: دوزخ» (Hellraiser: Inferno)، آیا درسی از آن فیلمهای مبتنی بر آیپی (IP) گرفتید که هنگام ساختن جهان خودتان به کار برده باشید؟
– (IP در اینجا مخفف Intellectual Property به معنی مالکیت معنوی یا دارایی فکری است. در صنعت سینما و سرگرمی، فیلم مبتنی بر آیپی (IP-based film) به اثری گفته میشود که بر اساس یک داستان، شخصیت، کتاب، بازی، کمیک، یا هر آیتم از قبل موجود، ساخته شده باشد-مترجم)
– در ساخت «دکتر استرنج» تجربه بسیار خوبی داشتم، چون آن فیلم اصلا به دنیای سینمایی مارول (MCU) گره نخورده بود. در جهان خودش واقعا یک فیلم مستقل بود. بعد از اینکه «تلفن سیاه» را ساختم، قصد ساخت دنباله آن را نداشتم تا وقتی که جو هیل ایدههایی به من داد و فکرم را مشغول کرد. کمی به موضوعهای مختلف فکر کردم و در نهایت به این ایده رسیدم که چه میشود اگر صبر کنم این بچهها به دبیرستان برسند و بعد فیلم دیگری بسازم؟ آن وقت میتوانم یک فیلم ترسناک دبیرستانی به عنوان دنباله بسازم. ایده جالبی بود که دنبالش را گرفتیم.
فیلم «تلفن سیاه» را با زیرنویس فارسی در فیلم نت ببینید
* «تلفن سیاه» یک اثر مستقل و منزوی به نظر میرسید، اما «تلفن سیاه ۲» بسیاری از نمادهای ژانر وحشت را در خود جای داده است. این تفاوتها و گنجاندن ویژگیها، عمدی بود یا تاثیری ناخودآگاه؟
– بسیار آگاهانه بود. یکی از دلایلی که باعث شد صبر کنم تا بچهها به سن دبیرستان برسند، این بود که یک فیلم ترسناک دبیرستانی نیازمند خشونت و تعلیق بیشتری نسبت به یک تریلر فراطبیعی دوران راهنمایی و متوسطه اول است که در «تلفن سیاه» دیدیم. در مورد تاثیر خودآگاه یا ناخودآگاه، خب من به این فکر کردم که داریم فیلمی میسازیم که در سال ۱۹۸۲ میگذرد. آن دوران، همه فیلمهای اسلشر کمپ تابستانی از «جمعه سیزدهم» (Friday the 13th) پیروی میکردند. من در دهه ۸۰، دهها مورد از آن سبک فیلمها را تماشا کردم و دلم میخواست آن ایده را در فیلمم پیاده کنم، منتها به جای کمپ تابستانی، فیلم را به کمپهای زمستانی بردم که خودم در دوران نوجوانی در کوههای راکی میرفتم. کسی قبلا در فضای کمپ زمستانی دبیرستانی، فیلمی در ژانر وحشت نساخته بود. خطرهای محیطی و آبوهوا، مناظر سینمایی قدرتمند و کیفیت آن فضا بسیار متمایز است بنابراین فکر میکردم فیلم از یک سو به ژانر وحشت دهه ۸۰ میلادی تعلق دارد و از سوی دیگر فضا باید کاملا تازه باشد.
* درباره تکامل مضامین فیلم اول در «تلفن سیاه ۲» صحبت کنید. رابطه بین فینی، گوئن و پدرشان در حالی که با حقیقت مرگ مادرشان کنار میآیند.
– همهچیز برمیگردد به همین حضور آنها در دبیرستان و تحولات دوران تینایجری. میخواستم بدانم این بچهها بعد از حوادث فیلم اول، از دیدگاه شخصیتی چه تغییری کردهاند؟ فینی و گوئن چهار سال بعد و پس از این وقایع آسیبزا و وحشتناک، چه کسانی خواهند شد و چطور آن اتفاقها را پردازش میکنند؟ به این فکر کردم که فینی حالا شخصیتی عصبی داشته باشد و با این عصبانیت، ترسی را که قادر به هضمش نبوده، پنهان کند. متزلزل و خشمگین باشد و بیش از حد علف بکشد. گوئن هم تواناییاش را که از فیلم اول میدانیم از مادرش به ارث برده است، توسعه داده باشد. میدانیم مادرش دیوانه شده و وقتی گوئن کودک بوده، خودکشی کرده است. فکر کردن به این اتفاقها چه احساسی به او میدهد؟ به بزرگسالی نزدیک میشود و احساس میکند یک دختر نوجوان متفاوت است که قرار است مانند مادرش دیوانه شود و مردم فکر میکنند او یک جادوگر است. همه اینها هم برای داستان و هم برای کشمکشهای عادی نوجوانان بسیار واقعی به نظر میرسید.
* مضامین جالبی درباره تقابل مذهب و نیروهای شر و شیطانی در فیلم دیده میشود. کشمکش شخصیت مشاور با بازی دمیان بشیر که فینی را زیر بالوپر خود میگیرد و زوج مذهبیای که مِیو بیتی و گراهام ابی نقششان را بازی میکنند و گوئن را طرد میکنند، چه فلسفه ای دارد و از کجا ریشه گرفته است؟
– این بخش داستان در تجربه شخصی خودم ریشه دارد. پس از وقایع آسیبزای اوایل زندگیام، قدرت و امید زیادی در معنویت جمعی با نوجوانان دیگر پیدا کردم. بسیاری از نوجوانان تجربههای معنوی زیادی دارند و اغلب این موضوع در فیلمها دیده نمیشود. دلم میخواست به این موضوع بپردازم، اما برای اینکه وجدانم راحت باشد، باید مزخرفاتی که به نوجوانان یاد میدهند را نشان میدادم. منظورم همان مذهب مبتنی بر ترس، محدودکننده و اخلاقگرایانهای است که در محیطهایی مانند مدرسه و کلیسا به نوجوانان تحمیل میشود. این فضا باید بخشی از تار و پود داستان میبود و مدیریتش هم برایم سخت نبود، چون من گوئن را داشتم. معنویت او بسیار فردی است. به او و فقط خود او تعلق دارد و به هیچ مذهب یا کلیسا یا فرقه خاصی مرتبط نیست. این پسزمینهای بود که در آن میتوانستیم کاوش مشروعی در معنویت گوئن داشته باشیم و آن را با برند متفاوت مسیحیت مقایسه کنیم.
فیلم «تلفن سیاه ۲» را در فیلمنت ببینید
* کلا ایده «تلفن سیاه» را چطور گسترش دادید؟
– میدانید که ایده اصلی «تلفن سیاه» متعلق به من نیست، بلکه از داستان کوتاهی به همین نام نوشته جو هیل گرفته شده است. جو در خانهای قدیمی در بنگور زندگی میکرده است. در زیرزمین این خانه (که به گفته خودش یک زیرزمین ترسناک کلاسیک با کف خاکی و راهروهای پیچدرپیچ بوده)، یک تلفن آنتیک وجود داشته که به هیچچیز وصل نبوده است. خودش معتقد است که آن تلفن در زیرزمین منتظر او بوده تا روزی بزرگ شود که داستانی دربارهاش بنویسد. من تنها آن داستان ۳۰ صفحهای را به یک فیلم بلند گسترش دادم. خودم در محلهای در شمال دنور در اواخر دهه ۷۰ میلادی بزرگ شدم که در آنجا خشونت -هم خشونت خانگی و هم دعوا و قلدری در خیابان- فراوان بود بنابراین جزییاتی مانند ون مشکی، ناپدید شدن بچهها و فضای کلی محله، برآمده از تجربه ها و خاطره های شخصی من و همکار فیلمنامهنویسم رابرت کارگیل بود.

* چگونه به پیادهسازی فیلمهای سوپر ۸ در داستان رسیدید؟
– فکر نمیکنم فیلم سینمایی جدیدی وجود داشته باشد که اینقدر از سوپر ۸ در آن استفاده شده باشد. دوست داشتم با استفاده از رویاهای گوئن، فضاب فیلمهای سوپر ۸ را کاوش کنم، اما هنگام نگارش فیلمنامه، رویاها مدام گسترش مییافتند تا اینکه تصمیم گرفتم که اتفاقات الهامبخش فقط در رویاها اتفاق بیفتد. خواندن فیلمنامه و دیدن فیلمی که مدام بین دنیای رویا و واقعیت جابجا میشود، بسیار گیجکننده است. میدانستم که به یک روش بصری نیاز دارم که مخاطب بتواند به راحتی بین دنیای رویا و واقعیت تمایز قائل شود، بنابراین تصمیم گرفتم فقط رویاها را با سوپر ۸ فیلمبرداری کنم. یکی از بزرگترین دستاوردهای این روش، این بود که وقتی تست کردیم، دیگر هیچکس از دیدن فیلم، حتی زمانی که به سرعت بین این دو قلمرو جابجا میشویم، گیج نمیشد، بنابراین هم ابزار سادهای بود و هم به من اجازه داد به آن هدف بالاتر دست پیدا کنم. یعنی تلاش برای خلق فیلمی که به هیچ فیلم دیگری که دیدهاید، شبیه نیست.
* یکی از مقایسههایی که مدام به ذهن میآمد «هالووین ۳» (Halloween 3) بود که این بعد جدید گربر را در فضا و زمان کاملا جدیدی نشان میداد. اگر «تلفن سیاه ۳» وجود داشته باشد، آیا میتوانید تصور کنید که گربر یا شاید شرور دیگری مانند او به زندگی خانوادههای دیگر بخزد؟
– من معتقدم ساخت یک دنباله واقعا هیچ توجیهی ندارد، مگر اینکه بخواهید فیلمی بسازید که واقعا از فیلم اولی بهتر باشد. اگر قرار است سومی را بسازید، باید بهتر از دومی باشد که بهتر از اولی است. فیلمهای بسیار کمی این کار را میکنند. با نگاهی به تاریخ سینما فکر میکنم سهگانه «مرده شرور» (Evil Dead) سم ریمی و سهگانه «شب مردگان زنده» (Night of the Living Dead) جرج رومرو احتمالا تنها دو سهگانهای باشند که هر سه فیلم عالی هستند و به تدریج بهتر میشوند. هنگام بررسی هر ایدهای اولین چیزی که برایم مهم است، این است که صرفا تکرار فیلم قبلی نباشد و بیننده احساس نکند که دارد همان فیلم را میبیند بنابراین باید دید که آیا میتوانیم فیلمنامهای بنویسیم که از دو فیلم قبلی بهتر باشد یا نه. اگر بتوانم، حتما «تلفن سیاه ۳» را خواهم ساخت.
ترجمه و تنظیم: جهانگیر شاهولد
بیشتر بخوانید
«تلفن سیاه ۲»؛ وحشتی کوتاه در کابوسهای زیبا