نگاهی به دو قسمت اول سریال «در انتهای شب»
داستان یک جدایی در انتهای شب
به گزارش فیلمنت نیوز، مینی سریال «در انتهای شب» به کارگردانی آیدا پناهنده و تهیهکنندگی محمد یمینی ظهر جمعه ها به طور اختصاصی از پلتفرم فیلمنت پخش میشود؛ اثری که با پخش دو قسمت آن نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کرده است.
یک زن جدی
آیدا پناهنده امروز یکی از فیلمسازان زن توانمند سینمای ایران به شمار میرود؛ موضوعی که سال ۱۳۹۳ – زمانی که اولین فیلم بلندش «ناهید» عرضه شد – قابل پیشبینی نبود. او با «اسرافیل» (۱۳۹۵) گام روبهجلوی توجهبرانگیزی برداشت و سومین فیلمش هم با عنوان «پاییز نیکایدوها» – که محصول مشترک ژاپن و هنگ کنگ است و در ایران، به دلیل پخش نامناسب، کمتر کسی آن را دیده – انگار درامی ایرانی است که در ژاپن و با بازیگران بومیاش ساخته شده است (و البته که این فیلم هم بهمراتب بهتر از «ناهید» است). با وجود این، چهارمین فیلم پناهنده با نام «تیتی» بود که خیلیها را به تحسین واداشت و کارنامه او را بهشکل چشمگیری ارتقا بخشید.
در سالهای اخیر که شرایط فیلمسازی برای پناهنده و تقریبا همه فیلمسازان مستقل و جدی مهیا نیست، ساختن سریال برای شبکه نمایش خانگی، بهترین – و احتمالا تنها – گزینهی باقی مانده است. حالا خبر خوب این است که بر اساس دو قسمت ابتدایی «در انتهای شب» که تا امروز منتشر شده، این سریال خوشساخت و بهروز نیز همچنان از حرکت روبهجلوی پناهنده خبر میدهد و گویای بلوغ او در فیلمسازی است. نگارنده امیدوار است که «در انتهای شب» حتی فراتر از قالب آشنای تلویزیونیاش برود و پس از دیدن نُه قسمت آن، همچون دیگر آثار تلویزیونی برگزیده که تعدادشان زیاد نیست، بتوان آن را یک فیلم بلند و طولانی هشتنهساعته ارزیابی کرد؛ موضوعی که با وجود ترکیب بازیگران درجه یک و عوامل فنی توانمند پشت دوربین مثل ارسلان امیری (همکار فیلمنامهنویس)، فرشاد محمدی (مدیر فیلمبرداری)، عماد خدابخش (تدوینگر) و رامین کوشا (موسیقی) دور از انتظار نیست. البته که برای چنین اظهار نظری هنوز باید صبوری کرد.
قسمت اول: یک جدایی
سریال با نماهایی جداگانه از دو شخصیت اصلی داستان، ماهرخ (یا ماهی) و بهنام، آغاز میشود و پس از عنوانبندی اولیه، تصاویرشان در حالی کنار هم میآید که بهواسطه تقسیم صفحه نمایش (اسپلیت اسکرین) از هم جدا شدهاند. از همین جا مشخص میشود که «در انتهای شب» داستانِ «یک جدایی» را روایت خواهد کرد که به صورت نمادین از وضعیت مردمان شهر و جغرافیایی میگوید که داستان در آن روی میدهد. بر این اساس بیدلیل نیست که عنوانبندی اولیه، روی نمایی از شهر جدید پردیس میآید (شهری در میان بیابان که یکی از پناهگاههای طبقه متوسط ازبینرفته جامعه ما شده) که بین نماهای ابتدایی جداگانه از شخصیتهای اصلی قرار گرفته تا بهنوعی استعاری و به زبان تصویر، گویای تاثیر مناسبات اجتماعی و اقتصادی بر وضعیت زوج داستان باشد (موضوعی که در دیالوگها هم بهخوبی ریشه دوانده است). از این منظر، قسمت اول «در انتهای شب» ادای دینی آشکار به اثر ماندگار اصغر فرهادی با عنوان «جدایی» – یا «جدایی نادر از سیمین» – دارد و سوای ساختار دایرهای روایت در فیلمنامه، عناصر سینمایی دیگری نیز هستند چون دوربین روی دست تعقیبگر در فضای آپارتمان یا استفاده از موسیقی کلاسیک (نقش این نوع موسیقی را در اثر فرهادی به یاد بیاورید) که بر این ادای دین صحه میگذارند؛ اما در دل ساختار دایرهای روایت، ساختار «بازگشت به گذشته» (فلاشبک) در «بازگشت به گذشته» با هوشمندی خاصی به کار گرفته شده است تا یکی از کارکردهایش تاکید بر همان عنصر جغرافیا در جدایی زوج اصلی باشد. سوای این مورد، بازگشت به گذشتههای روایت، حکم خوابها (بخوانید کابوسها)یی را پیدا میکنند که انگار ایده جدایی را در ذهن شخصیتهای اصلی میکارند. در پایان قسمت اول، روایت به سر جای اول برمیگردد و این بار بهگونهای دیگر ماهرخ و بهنام را در قابهای جداگانه میبینیم. عنوانبندی پایانی هم بهخوبی با تصاویری بهشکل فیلمهای خانگی مونوکروم و بیرنگولعاب، بر روزگاری خاطرهانگیز اما سپریشده دلالت میکنند.
قسمت دوم: در حالوهوای عشق
روایت «در انتهای شب» میان شخصیتهای اصلی مرد (بهنام/ پارسا پیروزفر) و زن (ماهی/ هدی زینالعابدین) تقسیم شده است؛ درست بر خلاف فیلمهای ایرانی پناهنده که همگی داستانهایی کاملا زنانه را روایت میکنند و حتی نام دوتای آنها از روی شخصیتهای زن داستان انتخاب شدهاند. البته که اگر دقیق شویم میتوان گفت که اینجا هم شخصیت ماهی حضور غالبتری دارد. قسمت دوم از فضای جدی و درام قسمت اول فاصله میگیرد و به ترکیبی از ملودرام و کمدیرمانتیک نزدیک میشود. بار کمدی این قسمت فقط بر اساس توانایی شخصیتها و شوخیهای کلامی فیلمنامه شکل نگرفته است و در صحنههایی، کمدی موقعیتهای خوبی طراحی شدهاند. جالب اینکه موسیقی بخشی از این قسمت (جایی که ماهی از چگونگی آشناییاش با بهنام میگوید) با شباهت به قطعه والس معروف اثر درخشان وونگ کار-وای با نام «در حالوهوای عشق» خلق شده است. بازیهای پارسا پیروزفر و هدی زینالعابدین دیدنی است بهخصوص زینالعابدین که در تنها فیلم سینمایی ارسلان امیری در مقام کارگردان یعنی «زالاوا» (۱۳۹۹) هم درخشیده بود، اما یکی از ویژگیهای اصلی این قسمت، درخشش بازیگران مکملی چون سیامک صفری، رضا بهبودی و ناهید مسلمی است که حتی در شکلگیری بخشهای کمدی هم نقش بهسزایی دارند. ایدههای داستانی که در پایان این قسمت کاشته شدهاند روایت «در انتهای شب» را بهسرعت آماده ورود به ساحتها و زیرژانرهای تازهای میکنند که لحظههای کوتاه انتخابی از آینده داستان هم گویای آنهاست.
احتمالا میدانید که یکی از چالشهای اساسی سینماگرانی که قالب سریال کوتاه (یا سریال تکفصلی) را برای داستانگویی برمیگزینند همین تجربه کردن ژانرها و زیرژانرهای مختلف در قسمتهای متفاوت سریال است. آیا پای ژانر جنایی هم به میان میآید؟ و این کار بهدرستی صورت میگیرد؟ باید صبوری کرد و دید.
رضا حسینی عضو انجمن منتقدان سینما
سریال در انتهای شب را به طور اختصاصی در فیلمنت تماشا کنید.