درباره چهار قسمت ابتدایی «وحشی» و جهانی که خلق کرده است

داود اشرف و محکوم به شریف نبودن؟

- 6 دقیقه مطالعه
آنچه تبدیل به برگ‌برنده «وحشی» شده است، در مرحله اول انتخاب سوژه و در مرحله بعد، توفیق در دعوت مخاطبان به فضایی متناسب با داستان انتخابی است.

به گزارش فیلم نت نیوز، حتی معمولی‌ترین زندگی‌ها هم در تاروپود خود، سهمی از تراژدی‌های عظیم دارند. انسان‌هایی که مساله‌ای جز معیشت ندارند و دغدغه‌شان عبور سلامت از روزمرگی‌هاست، به‌ناگهان می‌توانند در معرض حکمی قرار بگیرند که زیست‌شان را دستخوش صعود یا سقوط کند. همه‌چیز در یک لحظه می‌تواند یکی از وجوه فرشته‌سان یا شیطانی یک انسان کاملا معمولی را به وجه دیگرش غالب کند و حکایت مشترک میلیون‌ها قصه‌ای است که معدودی از آن‌ها فرصت روایت پیدا می‌کنند.

از داود اشرفِ سریال «وحشی» محصول فیلم‌نت چه می‌دانیم؟ گچ‌کار سابقی که در جوانی سودای شرارت داشته و دست روزگار، چنان او را دچار تسلیم واقعیت‌های زندگی کرده که حالا کارگری ساده در دل یک تونل شده است. کارگری که یک تنش مالی ساده، او و نزدیک‌ترین دوستانش را به مرحله استیصال رسانده، اما در مقابل عصیان دیگری، سکوت و انتظار را تجویز می‌کند. داود می‌تواند آشوب به‌پا کند و حق‌شان را بخواهد، اما نمی‌خواهد آسایش موقت پیرامونش را به لرزه بیندازد. نه اینکه انتخابش پذیرش و تسلیم باشد، اما انگیزه‌ای برای عصیانگری و فریاد ندارد.

هومن سیدی در همان قسمت ابتدایی «وحشی» به‌درستی این موقعیت را برای قهرمان داستانش ترسیم می‌کند و درست در نقطه پایانی همین قسمت، اشرف را در معرض چالش شرافت قرار می‌دهد و این نقطه اوج، برای بیرون کشیدن تراژدی از دل یک زندگی معمولی است. تماشای سریال «وحشی» که تا به امروز چهار قسمت از آن در پلتفرم فیلمنت منتشر شده است، اصلاً ساده نیست. سیدی، کارگردان فیلم‌بازی است که به‌پشتوانه اشرافش بر ابزارهای فضاسازی در سینما، از قاب‌بندی و رنگ تصاویر گرفته تا موسیقی و هدایت بازیگران، فضایی را در سریال تازه‌اش خلق کرده است که شاید هرکسی تاب تنفس در آن را نداشته باشد و همین ویژگی تا همین‌جا، احساسات متضادی را در پیگیرترین مخاطبان این سریال به وجود آورده است.

اما داستان داود اشرف، از آن قصه‌هایی نیست که بتوان به‌راحتی از سرانجامش چشم پوشید. سلسله اتفاقات و موقعیت‌هایی که گویی ریشه در بداقبالی اشرف دارند، گام‌به‌گام او را بیشتر در باتلاق فرو برده است و همه‌چیز برای تولد یک هیولا مهیاست. بازی درخشان جواد عزتی و قدرت‌نمایی هومن سیدی در هدایت بازیگران فرعی، جهانی را آفریده است که هر لحظه توقف در آن می‌تواند نفس مخاطب را بند بیاورد و مدام او را در مرحله امید به خیری در آینده نگه می‌دارد. شرهای گذشته و تردیدهای حال، همه‌چیز را موکول به آینده می‌کند و چقدر تکان‌دهنده است که در هر قسمت با آینده‌ای مواجه می‌شویم که دهشتناکی‌اش چیزی کم از گذشته ندارد!

درباره ابعاد فنی و اجرای «وحشی»، به‌ویژه در زمینه کارگردانی هومن سیدی، می‌توان نکات و نقدهایی را مطرح کرد، اما در این مرحله و پس از چهار قسمت، آنچه تبدیل به برگ‌برنده «وحشی» شده است، در مرحله اول انتخاب سوژه و در مرحله بعد، توفیق در دعوت مخاطبان به فضایی متناسب با داستان انتخابی است. داود اشرف که به استناد متن درج‌شده در ابتدای سریال، کاراکتری اقتباس‌شده از سرنوشت یک انسان کاملاً واقعی است، در حال عبور از مراحلی است که اگر نمی‌بود همین حلقه اتصالش به یک پرونده واقعی، به‌سختی می‌شد در قامت تخیلات صرف یک نویسنده نمره بالایی به باورپذیری آن داد.

اما بیایید باور کنیم که زندگی از این هم می‌تواند غیرقابل‌باورتر باشد! سریال «وحشی»، نه یک قصه‌سرایی صرف برای ساعتی فراغت از واقعیت‌های روزمره، که اتفاقا دعوتی است صریح برای مزه کردن و چشیدن بی‌رحمانه‌ترین تلخی‌های واقعیت زندگی. «وحشی» را باید دید و فارغ از دوست داشتن یا نداشتن آن به‌عنوان یک سریال، در طول تماشای آن مدام باید با خود مرور کنیم که این فقط یک داستان نیست، این عین زندگی است؛ همان‌قدر پیش‌بینی‌ناپذیر و همین‌قدر مستعد برای خلق تجربه‌هایی به‌شدت تراژیک.

محمد صابری

سریال وحشی

برچسب‌ها: وحشی
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها