«در انتهای شب» از منظر یافتن راه حل مشکلات
درباره در انتهای شب؛ گفتگو، پذیرش و یک نکته دیگر!
به گزارش فیلم نت نیوز، «در انتهای شب» مجموعه ۹ قسمتی متفاوتی محسوب میشود، نه از جهت بازیگران و کارگردانی و امور فنی که نویسنده این متن از آنها خیلی سر درنمیآورد اما متوجه خوب بودن آنها میشود، بلکه از جهت تفاوت در نگاه به مسأله و تلاش برای یافتن راهحل مشکل.
کل وقایع در بستری عینی از مشکلات مبتلا به طبقه متوسط شکل میگیرد. روح و روان زوج کارمند و هنرمند تحت فشار مشکلات مالی ناشی از برآورده کردن یک آرزوی ساده خسته و آزرده میشود و چنان پیداست که هر یک دیگری را در وضعیت پیشآمده تاحدودی مقصر میداند. از اینجهت سریال «در انتهای شب» بدون حتی یک کلمه گفتگو در مورد این مشکل آن را به شکل مطلوبی بازنمایی میکند. تعریف مسأله با عملنمایی موقعیتی متعالی و هنرمندانه برای کل اثر ایجاد کردهاست. احتمالا همه بینندگان سریال متوجه بستر اجتماعی وقوع اتفاق میشوند بدون اینکه در این مورد جملهای یا شعاری شنیده باشند. همینجا هم سریال زاویه دید متفاوت به پدیده تلاش برای بهبود شرایط اقتصادی یا آیندهنگری دارد. آنچه که برای یکطرف بدیهی مینماید که خوب است برای دیگری مایه خستگی و روح و روان است.
راهحلهای متفاوتی برای حل مشکل –جدایی با کمترین آسیب به فرزند- از سوی طرفین در پیش گرفته میشود. عناصر و شخصیتهای دیگر سریال با درجه مطلوبی از واقعنمایی، به پیچیده شدن ماجرا کمک میکنند و گاهی آنچنان به نظر میرسد که قاطعترین یا خشنترین راهحل در دسترس شخصیتهای فیلم قرار میگیرد. این راههای خشن در واقعیت هیچگاه از دسترس آدمهایی که درگیر چنین مشکلاتی میشوند دور نیستند اما تلاش طرفین برای حفظ حدی از گفتگو است که به عنوان راهحل کار میکند و نتیجه میدهد. آن تفاوتی که مورد نظر نگارنده است اینجاست. داستانها را میتوان به هزار شکل نوشت و پیش برد. رسیدن به این نکته که مسیر گفتگو برای حل مساله جدی و تراژیک ممکن است جذاب باشد برای فرهنگ ایرانی یک دستاورد است. در مجموعه «در انتهای شب» این گفتگوها عمدتا فاقد وجه نمایشی و شعارگونه هستند اما به رغم کوتاهی در کنار عمل شخصیتهای فیلم موثر و پذیرفتنی عمل میکنند. نتیجه گرفتن از گفتگو بین مرد داستان و مرد مغازهدار نشانهای میشود برای موثر بودن آن برای سایر مشکلات.
این مجموعه رویکرد عقبنشینی و متنبه شدن و سایر شیوههای سنتی حل مسأله را زیاد جدی نمیگیرد. گاهی نتیجه فعل را پیش پای شخصیتها میگذارد اما آنچه در نهایت واقع میشود بیش از هرچیز پذیرش است؛ پذیرش ارجحیت محبت، پذیرش نقصها و پذیرش تنهایی.
و نکته دیگر که چه بسا بیربط مینماید اختلال اجتماعی است که بهواسطه گسترش مجتمعهای مسکونی در حاشیه شهرها ایجاد شدهاست. در این باره آنچنان که شایسته است تحقیقات اجتماعی دامنهدار انجام نشدهاست. جامعه ایران برای خو گرفتن به این پدیده شاید ناگزیر مطلقا آموزش ندیدهاست. «در انتهای شب» بدون اینکه برای این مورد خاص هدفی برای خود مشخص کرده باشد دست به بازنمایی مناسبی از این مشکل زده است. گاهی آنچه را که سیاستگذاران باید انجام دهند و نمیدهند هنرمندان منعکس میکنند. گرد هم آمدن خانوادههایی با باورهای متفاوت و سلوک اجتماعی متفاوت و دغدغههای متفاوت در مجموعههای مسکونی و منفک شدن آنها از بستر اجتماعی که به آن خو گرفتهاند، میتواند زمینهای برای دعواها، عدمتفاهمها و نیز وقوع جرم ایجاد کند.
ایرج اسلامی روزنامهنگار
در انتهای شب را در فیلمنت تماشا کنید