رسول بهروش/
متاسفانه خبر ممنوعالکاری عدهای از سینماگران مطرح ایرانی تایید شده و قرار است فهرستی در این مورد از سوی مراجع رسمی منتشر شود. پذیرفتن این که هنرمند ممنوعالکار داریم، اتفاقی بینظیر یا حداقل کمنظیر است که طبیعتا جای خوشحالی ندارد. هنرمندان در هر کشوری «سرمایه» هستند. از هر چند میلیون نفر، یک نفر ممکن است مثلا در عرصه بازیگری به نقطهای برسد که آثار درخشان خلق کند، داخل و خارج از کشور تحسین شود و مردم به او اقبال کنند. این که چین سرمایه نادری را بسوزانیم و خانهنشین کنیم، چه نفعی به حال کشورمان دارد؟
در مورد کموکیف آنچه «تخلف» این سینماگران خوانده میشود، حرف و حدیثهای بسیار زیادی وجود دارد و خیلیها قائل نیستند به این که مثلا رفتار محبتآمیز یک بازیگر با همسر شرعی و قانونیاش امری مذموم بوده است. در عین حال اما، حتی اگر بپذیریم برخی از رفتار یا گفتار اهالی سینما و سایر هنرمندان باب میل مسوولان نبوده یا با سیاستهای آنان همسویی ندارد، ممنوعالفعالیت کردن آنها جز افزایش شکاف و اختلاف هیچ ثمر دیگری نخواهد داشت.
این یک نوع «قدرتنمایی» و برخورد قهری است که نهتنها باعث تغییر عقیده خود محرومان نمیشود، بلکه سایرین را هم نسبت به انعطاف مدیران کشور بدگمان میکند. با هنرمندان به زبان هنر سخن بگویید و اگر حق با شماست، دوستانه متقاعدشان کنید. اجازه بدهید اینها حرفشان را بزنند و مردم قضاوت کنند. در غیر این صورت تحکم و غضب را همه بلدند و هیچ کار سختی نیست؛ آنچه فقط «کینه» به جا میگذارد و مجال استفاده کامل از ظرفیتهای هنری کشور را دریغ میکند.