نگاهی به «روز مبادا» در اکران آنلاین فیلمنت
«روز مبادا» روایتی شبه مستند از خانوادهای ایرانی
به گزارش فیلمنت نیوز، سینماگران جوان و فیلم اولی که عشق به سینما در وجودشان شعله میکشد، پایهگذاران سینمای تجربی به حساب میآیند که در کشورمان نام هنر و تجربه را بر پیشانی خود دارند. آثاری کمهزینه و جمعوجور که به ندرت از عوامل شناخته شده سینما در تولید آن بهره گرفته شده و به اکرانهای محدود و حضور در جشنوارههای جهانی چشم دوختهاند. این قبیل آثار در سالهای اخیر و به ویژه پس از راهاندازی گروه سینمایی هنر و تجربه جان تازهای گرفته و به مرور مخاطبان اندک اما پروپاقرص خود را پیدا کردهاند.
«روز مبادا» به کارگردانی فائزه عزیزخانی یکی از آنها است که یک دهه قبل ساخته شده و اکران کوتاه مدتی را در همان ایام تجربه کرده است. فیلم خوشساخت و سروشکلداری که این روزها پس از یک دهه و به همت پلتفرم فیلمنت اکران آنلاین را تجربه کرده و میتواند مخاطبان خاص خود را پیدا کند؛ اتفاق ارزشمند و شایانتوجهی که فیلمنت انجام داده و میتواند در دستور کار پلتفرمهای دیگر برای کمک به سینمای تجربی و اقتصاد ضعیف آن قرار گیرد.
«روز مبادا» را میتوان در رده فیلمهای شبه مستند داستانی قرار داد که قصه خود را در بستری روایت میکنند که تماشاگر را به شک و شبهه در رابطه با حقیقت آنچه که میبیند، میاندازد. شکلی از واقع نمایی در این دسته از آثار به چشم میخورد که نمونه درخشان و فوقالعاده آن را در فیلم کلوزآپ:نمای نزدیک ساخته زندهیاد عباس کیارستمی دیده ایم. علیرضا داودنژاد یکی دیگر از کسانی است که مهارت خارقالعاده ای در خلق شبه مستند داستانی دارد به گونه ای که تماشاگر آن را باور میکند و نمونه درخشان آن را در فیلم کلاس هنرپیشگی دیدهایم. عزیزخانی هم که در عنوانبندی فیلم خود نام عباس کیارستمی را به عنوان مشاور کارگردان ذکر کرده، پای در همین مسیر گذاشته و خود با رفتن پشت دوربینی آماتوری قصه خانواده خود را بر پایه مادرش روایت میکند. زن میانسال سختی کشیدهای که خوابی بر پایه مرگ دیده و دیگر امیدی به زنده ماندن ندارد. به همین خاطر هم به دنبال انجام کارهایی است که نوعی پیشواز مرگ رفتن به حساب میآید. موقعیتی کاملا آشنا برای مخاطب ایرانی که جزو نقاط قوت کار به حساب آمده و تماشاگر را به تماشای ادامه آن ترغیب میکند.
آشنایی با شخصیتها از پدر تا برادرها، عروس و تنها نوه خانواده عزیزخانی در بیست دقیقه نخست به درستی انجام شده و با تاکید بیشتر روی پدر و مادر و وجوه مختلف آنها، به شکلی مطلوب پیش میرود. خود فائزه عزیزخانی هم چشم سوم بوده و به نوعی نماینده تماشاگر در لحظات مختلف فیلم که گاه کاملا خصوصی نیز به نظر میرسد، به حساب میآید. «روز مبادا» فیلمنامهای کلاسیک و محدود به ساختار سه پرده ای نداشته اما نقاط عطف آن به درستی سر جای خود نشسته است. برای نمونه میتوان به نقطه عطف دوم در دقیقه پنجاه فیلم اشاره کرد که تلنگری به قصه زده و آن را به مسیر تازهتری هدایت میکند. ورود هدیه تهرانی به فیلم برای ایفای نقش مادر آن هم به خواسته او، ایده دور از انتظار اما بامزهای است که لحن شوخ و شنگتری به فیلم بخشیده و آن را وارد پرده پایانی میکند؛ جایی که یک نقطه عطف درخشان قرار داده شده و به یک پایانبندی مناسب ختم میشود.
فائزه عزیزخانی در نخستین تجربه بلند سینماییاش نشان داده که میتوان فیلم تجربی ساخت بدون آن که از قصهگویی گریخت. شیوه دوربین روی دست نیز که زمانی طرفداران بسیار در سینمای ایران داشت، در «روز مبادا» به ضرورت قصه انتخاب شده و کاملا در ساختار فیلم جا افتاده است. در عین حال فیلم پایان باز و معلق نداشته و از این حیث متفاوت با بخش مهمی از فیلمهای تجربی است. عزیزخانی مطابق قرارداد خود با تماشاگران، پدر و برادران خود را جلوی دوربین در نقش خودشان قرار داده و تنها در یک مورد به آنها رکب زده که اصلیترین شخصیت فیلم هم به حساب میآید. شیرین آقارضا کاشی که در نقش مادر خانواده فوقالعاده ظاهر شده و میتوان آن را برگ برنده فیلم به حساب آورد. یکدست کردن بازی او با بقیه هم کار دشواری بوده که عزیزخانی آن را انجام داده و چند لحظه درخشان با محوریت این بازیگر خلق کرده است. برای مثال میتوان به سکانس حضور مادر مسجد و دیالوگهای ردوبدل شده با دیگر خانمها را اشاره کرد.
محمد جلیلوند
خرید بلیت اکران آنلاین روز مبادا