«صورت استخوانی» نقاب از چهره قاتل سریالی برمی‌دارد

- 11 دقیقه مطالعه
فیلم سینمایی «صورت استخوانی» ساخته مایکل دانوان هوُرن، اثری از هنرمندی است که علاقه خاصی به سروِ وحشت سر میزِ شام دارد.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، فیلم سینمایی «صورت استخوانی» به نویسندگی و کارگردانی مایکل دانوان هوُرن و به تهیه‌کنندگی جِیمز ویکتور بولیان و مایلز دولِآک و با بازی اِلِنا سانچز، جِرمی لندن، آلی هارت، مایلز دولِآک، جَرِد ساموئل بَنکِنز، مَدیسون وُلفی و ریچی مونتگمری، یک تریلر جنایی و با نگاهی به ژانر ترسناک است که در سال ۲۰۲۵ اکران شد و هم اکنون در پلتفرم فیلم‌نت در حال پخش است.

در خلاصه داستان «صورت استخوانی» چنین آمده است: «داستان یک قاتل که پس از قتل عام در کمپ تابستانی، کلانتر و معاونش او را تا یک رستوران محلی تعقیب می‌کنند، جایی که باید در میان مشتریان، هویت واقعی او را کشف کنند.»

«صورت استخوانی» نخستین تجربه کارگردانی مایکل دانوان هوُرن در سینما به شمار می‌رود و او، نخستین گام را در این مسیر با ساخت یک فیلم مستقل برداشته است.

در ژانر سینمای ترسناک، تعقیب و گریز بین قاتل و قربانی و همچنین خون و خون‌ریزی به وفور دیده می‌شود در صورتی که در این فیلم در سکانس‌های افتتاحیه، در هنگام قتل عام مسئولان کمپ مِری گُلد، دوربین فیلمبرداری از پشت شیشه پنجره‌ها به اعمال شخصیت صورت استخوانی می‌نگرد و این قاتل، در تصویر، شمایلی محوگونه و سایه‌وار پیدا می‌کند و شَتَک خون روی چهره «کَری» و شیشه پنجره‌ها، نشانی از قتل عامی است که رخ داده است. «صورت استخوانی» در تمام مدت می‌کوشد از نمایش صحنه‌های وحشتناک شانه خالی کند از این‌رو نمی‌توان اثر را در ژانر ترسناک طبقه‌بندی کرد هرچند برخی مشخصه‌های ژانری را در خودش دارد. جدا از اینکه روایت در آثار ژانر ترسناک معطوف به تلاش یک بازمانده برای نجات از دست یک قاتل سریالی است در صورتی که در «صورت استخوانی»، کَری که توانسته بود از کمپِ محلِ کشتارِ مسولان فرار کند، دقایقی بعد به دست این قاتل سریالی کشته می‌شود بنابراین هیچ بازمانده‌ای وجود ندارد که مخاطبان، کوشش‌های او را در جهت بقا به تماشا بنشینند در نتیجه با مرگ کَری، ارجاعات ژانری اثر به ژانر ترسناک پایان می‌یابد و زین پس، بینندگان مشاهده‌گر یک تریلر جنایی هستند.

با ورود کلانتر کرونین و معاون او مک کالی به رستوران بین راهی در نزدیکی کمپ مِری گُلد و فرصتِ اندکی که قاتل سریالی برای فرار داشته، آنها درمی‌یابند که قاتلِ سریالی، همرنگ‌ِ جماعت شده و یکی از مشتریان رستوران است؛ مشتریانی که در میان آنها، قشرهای مختلفی از آدم‌ها از جمله کارگر ساختمانی، قاچاقچی مواد مخدر، عکاس خبری، دانشجوی روانشناسی و آشپز به چشم می‌خورد.

در آثار ژانر ترسناک، قاتل سریالی کسی است که در همه لحظات، نقاب بر چهره دارد و مشغول کُشت و کُشتار است در صورتی که در «صورت استخوانی»، قاتل بعد از قتل عام در کمپ مِری گُلد، لباس و نقاب خود را رها می‌کند و وقتی کلانتر کرونین، آنها را پیدا می‌کند، حدسش درباره اینکه قاتل از مشتریان رستوران است، به یقین تبدیل می‌شود. این امر، یکی دیگر از مواردی است که سبب می‌شود نتوان آن را در دسته ترسناک طبقه‌بندی کرد. رویکردی که نسبت به بی نقاب کردن قاتل سریالی در اینجا اتفاق می‌افتد، تا به حال، در به تصویر کشیدنِ یک قاتل سریالی سابقه نداشته است.

صورت استخوانی در فیلم نت

در فیلم سینمایی «تله» ساخته ام.نایت شیامالان، مخاطب در تمام مدت همراه قاتل سریالی است و روند پنهان‌کاری هایش را مشاهده می‌کند. در «سکوت بره‌ها» به کارگردانی جاناتان دمی، در یک روایت موازی، دوربین به دخمه قاتل زنجیره‌ای بیل بوفالو با بازی تِد لِواین سرک می‌کشد و بقیه روایت، پیرامون حل کردن این معما که بیل بوفالو کیست به دست کارآموز جوان اف.بی.آی کلاریس استارلینگ با بازی جودی فاستر می‌شود. در مجموعه سینمایی «جیغ» ساخته کوین ویلیامسون، قاتل سریالی در لحظات آخر شناسایی می‌شود و بینندگان تا سکانس‌های پایانی، هویت او را در نمی‌یابند. در دو مورد نخست، قاتل سریالی برای مخاطبان از میانه راه شناخته‌شده است و قهرمان داستان باید هویت او را شناسایی کند و جلوی کشتار بی‌گناهان را بگیرد. تعلیق در نمونه «جیغ» همچون «صورت استخوانی» در میان کاراکترهای روایت همچنان پابرجاست که چه شخصی از میان جمعِ آنها قاتل سریالی است و همه به هم به دیده شک می‌نگرند، با دو تفاوت عمده که به شرح زیر است: ۱_تعقیب و گریز و کشت و کشتار هیچگاه متوقف نمی‌شود و ۲_همه کاراکترها با هم دوست و در برخی مواقع، فامیل هم هستند.

کاراکترهای «صورت استخوانی» در اکثر مواقع، همه همدیگر را نمی‌شناسند بلکه این شناخت به شکل فرد به فرد و زوج به زوج تعریف شده است. به عنوان یک زوج کاری، کلانتر و معاون، آشپز و خدمتکار را می‌شناسند و به عنوان یک فرد، عکاس خبری، زنی که برای قتل دو شوهرش محاکمه و تبرئه شده است، بدین صورت، مخاطبان همراه با کاراکترها در حال ایجاد ارتباط بین مشتریان حاضر در رستوران با انگیزه‌های آنها از حضور در نزدیکی کمپ مِری گُلد هستند تا بتوانند هویت واقعی قاتل سریالی را کشف کنند.

قتل رِی با بازی آرتریال کلارک این نوید را به بینندگان پروپاقرص ژانر وحشت می‌دهد که در رستوران قرار است حمام خون راه بیفتد همانند آنچه در کمپ مِری گُلد رخ داد. وقتی امید مخاطبان ناامید و قاتل سریالی در سایه‌ها پنهان و دوباره، همرنگ جماعت می‌شود، مایکل دانوان هوُرن در مقام نویسنده و کارگردان همزمان که از یک قاعده ژانری پیروی می‌کند، با ادامه ندادن روند این قتل‌ها در رستوران، بار دیگر از قرارگیری در ژانر وحشت می‌گریزد به اضافه اینکه با تبحر، روایت را به سمت ماهیت جنایی و روان‌شناسانه اثر برمی‌گرداند و به بینندگان یادآوری می‌کند باید قاتل را با پرس‌وجو از مشتریان رستوران و تطابق دادن آن با استعلام پلیس ایالتی پیدا کرد.

برخی کاراکترها در «صورت استخوانی» با داستانی بی‌ربط به روایت کمپ مِری گُلد حضور دارند و در نگاه اول، می‌توان گفت با حذفشان فرصت بیشتری برای خودنمایی دیگر کاراکترها به وجود می‌آید با اینحال، آنها سبب می‌شوند اثر از ریتم نیفتد. چارلی با بازی ریچی مونتگمری، «پاول» با نقش‌آفرینی اسکالانته لوندی و لورا کایوت در نقش نادین چنین کاراکترهایی هستند.

طراحی هنری سیدنی آوروم برای کاراکترها آنقدر گویاست که نیازی نیست لب به سخن بگشایند. بخشی از کنش‌ها و اکت های کاراکترها در رستوران برای مخاطبان با ظاهری که با اتکا به انتخاب البسه و وسیله نقلیه مناسب با هر کاراکتر ساخته شده، قابل حدس است. در این امر، نقش کایلاه کارو در مقام طراح گریم را نباید از یاد برد. تک تک بازیگران با نقش‌آفرینی شان، به کاراکترها چنان جان می‌بخشند که قابل ستایش است.

تصویربرداری ناتان تِیپ به سریال‌های تلویزیونی پهلو می‌زند که می‌تواند اکران محدود در سالن‌های سینما و راه‌یابی سریع اثر به پلتفرم‌ها را توجیه کند. تدوین کِیث جَرِد هالینگزوُرث و آهنگسازی آرمان باویجی از دیگر نقاط قوت اثر به شمار می‌رود.

مایکل دانوان هوُرن در مقام نویسنده، دو فیلم‌نامه «مهمانی شام» و «نیمه خدا» را به همراه مایلز دولِآک به نگارش درآورده بود که تحسین مخاطبان و منتقدان را در پی داشت. اینک، وی در نخستین تجربه کارگردانی در مقیاس یک فیلم مستقل توانسته عملکرد قابل دفاعی از خود به جای بگذارد و نوید ظهور یک کارگردان خوش آتیه را بدهد؛ هنرمندی که اگر بینندگان آثار قبلی او در جایگاه نویسنده را تماشا کرده باشند، علاقه خاصی به سروِ وحشت سر میزِ شام دارد.

فرزاد جمشیددانایی

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها