«لاکپشت و حلزون» ادای دین به سینمای فرانسه است
به گزارش فیلم نت نیوز، کودکان یکی از عناصر شاخص ملودرامها به حساب میآیند که نمونههای درخشانی هم در سینمای جهان دارند. سینمای ایران نیز از این قاعده تبعیت کرده و در بسیاری از ملودرامهای آن ردپای پررنگ کودکان کاملا به چشم میآید به ویژه آنهایی که به سمت روان کودک و لایههای درونیاش رفته و قصه خود را در این فضا روایت میکنند. فیلم سینمایی «لاکپشت و حلزون» ساخته رضا حماسی که پس از اکران در گروه سینمایی هنر و تجربه به اکران آنلاین پلتفرم فیلمنت پیوسته است، نمونهای تازه در این باب به حساب میآید که از لایههای سطحی و معمول ملودرام فراتر رفته و قهرمان خود را یک کودک ۱۰ ساله قرار میدهد.
پدرام که پدر و مادرش از یکدیگر جدا شده و همراه مادرش افسانه زندگی سرد و یکنواختی را میگذراند با ورود مردی به نام شهرام که قصد ازدواج با افسانه را دارد، با نخستین چالش بزرگ زندگیاش مواجه میشود؛ حضور مرد غریبهای که قرار است وارد زندگی آنها شده و پدرام از این بابت میترسد. سکانس شهربازی و واکنش ترسناک پدرام، حادثه محرک فیلمنامه «لاکپشت و حلزون» است که مایههای روانشناسانه آن را تقویت میند. محسن رضایی در مقام نویسنده فیلمنامه، سروشکل کاملا مینیمال به نوشته خود بخشیده و آن را در طول و عرض قصه و طراحی شخصیتها گسترش میدهد. اتفاقهای پرده نخست فیلمنامه و فرازوفرودهایش همگی در همین قالب مینیمال طراحی شده و به آرامی پیش میرود. درست مثل همان لاک پشت و حلزونی که با ریتمی کند حرکت کرده و آهسته و پیوسته رفتن را بر سایر مدلهای حرکتی ترجیح میدهند.
رضایی در طراحی پدرام، ریزهکاریهای زیادی به خرج داده و اطلاعات را به اندازه در اختیار تماشاگران فیلم قرار میدهد. گوشهگیری و انزوا مهمترین آن است که افسانه به عنوان مادر نقش مهمی در شکلگیری آن دارد. پدرام حتی حق کوتاه کردن موی خود را نداشته و همیشه رانندهای جوان او را از خانه به مدرسه و بالعکس میرساند. آشنایی او با مردی میانسال که حتی اسم آشنایی هم ندارد، نقطه عطف کلیدی فیلمنامه به حساب میآید که مسیر تازهای را پیش روی قهرمان خود قرار میدهد؛ مرد کادیلاکسواری که موسیقی فرانسوی گوش کرده و با این زبان آشنایی دارد و انگار از جهان دیگری به دنیای امروز پرتاب شده است. نقطه مقابل شهرام که کاملا امروزی است و برای نزدیک کردن خود به پدرام، تلاش زیادی میکند اما به موفقیت نمیرسد. داستانک مربوط به او و افسانه، از جنس ملودرامهای آشنایی است که اندک ظرافتهایی آن را از کلیشهها جدا کرده و تم تنهایی در آن موج میزند. با این حال، فیلم در پرده دوم و سوم کاملا مال پدرام و رابطهاش با مرد اشاره شده است که در آخر پدرام را به بلوغ فکری میرساند؛ درست عکس چیزی که در ابتدای فیلم دیدهایم.
یکی از ویژگیهای فیلمنامه «لاکپشت و حلزون»، فضای سرد و ابری آن است که ذهن تماشاگر حرفهای سینما را معطوف به سینمای فرانسه میکند. رضا حماسی هم به عنوان کارگردان، کدهای موجود در فیلمنامه را گرفته و از آن در ساختار بصری فیلم بهره برده است؛ از فضای سرد و بارانی فیلم تا آپارتمانی کمنور و خلوت که روی رابطه آدمها نیز سایه انداخته و این قبیل ظرافتها است که به فیلم هویت بخشیده و تماشاگر را با ریتم آرام آن همراه میکند. حماسی در دکوپاژ فیلمنامه هم تلاش کرده تا فضای فیلم خود را به حال و هوای سینمای اروپا به ویژه فرانسه نزدیک کرده و به نوعی به سینمای فوق ادای دین کند. از همان سکانس نخست در آرایشگاه مردانه و پدرامی که میخواهد موهای خود را بتراشد تا انتظار پدرام برای پیدا کردن دوست خود جلوی خانهاش. «لاکپشت و حلزون» صاحب یکی از بهترین انتخاب نام فیلم در سینمای ایران سالیان اخیر است که مستقیما از دل قصه بیرون آمده و در یکی از سکانسهای فیلم نیز توضیح مبسوطی توسط مرد کادیلاک سوار درباره آن داده میشود. او خود را حلزونی میداند که در روزگار کودکی با آن مواجه شده و به حقیقتی تلخ رسیده است و در نقطه مقابل پدرام را لاکپشت میبیند.
«لاکپشت و حلزون» ذاتا از دسته فیلمهایی که به بازیگر مجال خودنمایی نداده و آنها را بر همین اساس انتخاب کرده است. لیلا زارع، سام نوری و علی مصفا، همگی بازیهای کنترل شده و درون گرایانهای دارند. ستاره فیلم هم کسی جز البرز کروبه در نقش پدرام نیست که کاملا انگ نقش بوده و حماسی بازی درخشانی از او گرفته است. «لاکپشت و حلزون» در روزهایی که سینمای ایران را کمدیها قبضه کردهاند، گزینه متفاوتی برای تماشای آنلاین به حساب میآید.
محمد جلیلوند
«لاکپشت و حلزون» در فیلم نت