مزه شیرین یه حبه قند

- 4 دقیقه مطالعه

«یه حبه قند» ساخته رضا میرکریمی، فیلمی به شدت ایرانی است که آدم ها و روابط موجود در آن رنگ و بوی کاملا بومی داشته و مابه ازاهای واقعی آنها را می توان به راحتی در جامعه مشاهده کرد، بی آنکه در ورطه اغراق بیفتد.

به گزارش فیلم نت نیوز، فیلم «یه حبه قند» که می توانید در بخش «سینمای دیگر» فیلم نت آن را تماشا کنید قصه ای بسیار ساده با شخصیت های متعدد دارد که سادگی اش از ساده انگاری کاملا دور بوده و هر یک از شخصیت ها برای خود هویتی مستقل دارند.

ایده اولیه فیلم (جمع شدن اعضای یک خانواده یزدی کاملا سنتی از شهرهای مختلف به مناسبت ازدواج دختر کوچک خانواده ) به عنوان محور فیلمنامه، بسیار خوب طراحی شده و چارچوب محکمی برای بنای قصه روی آن دارد.

آن چیزی که یه حبه قند را به فیلمی کاملا متمایز تبدیل کرده، پرداخت شخصیت های متعدد داستان است ؟ شخصیت هایی که هریک داستانکی داشته و نمی توان از آنها سرسری گذشت.

این پرداخت ریزبینانه در رابطه با برخی شخصیت ها مانند جعفر داماد بزرگ خانواده فوق العاده از کار درآمده اما در رابطه با دیگر دامادشان با بازی کاملا معمولی اصغر همت آنچنان که باید از کار درنیامده و در قیاس با دیگر شخصیت ها ضعیف جلوه می کند.
داماد کوچکتر خانواده (حمید) که آرایشگری مشهدی است و بدجنسی های بانمکی را در خود دارد، چنان باورپذیر از کار درآمده که نمونه اش را در سینمای این سال های کشورمان کمتر به یاد می آوریم.

داماد دیگر هم که روحانی است، کاملا با نمونه های مشابه پیشین متفاوت بوده و به خوبی در بافت داستان جا افتاده است. برای مثال به سکانس تشییع جنازه دایی و نماز میت خواندن او توجه کنید.

شخصیت کم حرف و بسیار جذاب دایی خانواده که از ابتدای فیلم مشغول شکستن قند برای عروسیست، به گونه ای طراحی شده که مخاطب آن را فرعی فرض کرده، اما نقشی کلیدی برعهده دارد.

تاکید ظریف میرکریمی روی چگونگی خوردن قند توسط او با آن شیوه خطرناک، در ابتدا عادی و بی اهمیت تلقی می شود اما در نیمه پایانی فیلم، همین قند کوچک شیرین، مرگی تلخ را برای او و خانواده رقم می زند.

میرکریمی در پرداخت شخصیت های زن داستان نیز کم نگذاشته اما با این تفاوت که برخلاف مردان داستان، تیتروار به آنها پرداخته و اجازه نزدیک شدن مخاطب به شخصیت های فوق را نداده است. با این حال روابط میان خواهرها به شدت واقعی و مستندگونه از کار درآمده و جلوه خیره کننده ای به این قصه ساده بخشیده است.

شخصیت مادر خانواده نیز با وجود بهره گیری از کلیشه ها، خوب و آبرومند از آب درآمده و مخاطب را در پذیرش آن متقاعد می سازد.

در این میان پسندیده که توسط بقیه پسند خوانده می شود، ترکیب دلنشینی از معصومیت و شیطنتی جوانانه دارد که در آخر به پختگی زنانه ای می رسد.

یه حبه قند از آن دسته فیلم هایی است که جزییات، نقش مهمی در آن داشته و اندکی بی توجهی به فیلم، مخاطب را از لذت کشف آنها محروم می سازد.

در واقع کارگردان به مانند یک قالیباف ماهر ایرانی عمل کرده و تاروپودها را به دقت در کنار هم قرار داده است.

تاکید روی خرابی کنتور برق که در دو سه جا تکرار می شود، در سکانس پایانی خود را نشان داده و صحنه بسیار لطیف و زیبایی را خلق می کند که سرنوشت دو قهرمان داستان را به یکدیگر پیوند می دهد.

ایده نزدیکی زندگی به مرگ که در اسلام بارها به آن اشاره شده، در این فیلم به خوبی عینیت یافته و سروشکل شعاری ندارد به همین خاطر نیز همدردی مخاطبان را برمی انگیزاند.

میرکریمی در بخش یادشده از دوربین روی دست بهره هوشمندانه ای گرفته و دوربین را به عنوان ناظر وارد داستان کرده است.

در فیلم های چند سال اخیر، تکنیک دوربین روی دست به شکل متظاهرانه ای به کار گرفته شده و فقط در مواردی استثنایی شاهد بهره گیری هوشمندانه و کاربردی از آن بوده ایم.

در یه حبه قند این اتفاق به بهترین شکل رخ داده و با این شیوه تعدد شخصیت ها که می توانست زمان فیلم را افزایش دهد، لطمه ای به ریتم کار وارد نکرده است.

در واقع هماهنگی فوق العاده میر کریمی با حمید خضوعی ابیانه در مقام مدیر فیلمبرداری، در موفقیت فیلم نقش به سزایی داشته و جلوه خیره کننده ای بدان بخشیده، بی آنکه ذره ای متظاهرانه جلوه کند.

میرکریمی در یه حبه قند با همکاری افشین هاشمی، تیم فوق العاده ای از سه نسل بازیگران سینمای ایران را گردهم آورده و بازی های روانی را از آنها اخذ کرده است.

پرهیز از جلوه گیری های مرسوم و نزدیک کردن بازی ها به زندگی واقعی، فرم دلنشینی به بازی ها بخشیده است که در راسشان سعید پورصمیمی، هدایت هاشمی و ریما رامین فر قرار دارند.

پورصمیمی که خاطره بازی درخشانش در ناخدا خورشید همچنان از یادها نرفته، در نقش دایی خانواده کاملا با نقش یکی شده و با کندی حرکاتش نقش را با تمامی مختصاتش درآورده است.

گذاشتن قند روی کف دست و کوبیدن با دست دیگر روی همان دست و متعاقب آن پرتاب قند به سمت دهان، کار سختی بوده که پورصمیمی به شکلی کاملا عادی آن را انجام داده و به جزیی از بازی خود تبدیل کرده است.

رضا میرکریمی که پیش از یه حبه قند، آثاری با شخصیت های محدود در فضایی بسته را تجربه کرده بود در جدیدترین فیلم سینمایی خود، کار بزرگی را صورت داده و شخصیت های متعددی را در فضایی بسته به کار گرفته و از ریزه کاری های مربوط به هرکدام نیز غافل نشده است.

برچسب‌ها: تیتر یک،رضا میرکریمی،سینمای دیگر،یه حبه قند
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها