مسئولیت روبه‌روشدن با رنج دیگری با «چیزهای کوچک این‌چنینی»

- 7 دقیقه مطالعه
کیلین مورفی در «چیزهای کوچک این‌چنینی» خوب دریافته است که توجه به چیزهای کوچک این چنینی در نجابت و شرافت انسانی نقش دارد.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، گسترش زبان عشق و ایثار در عالم یعنی گسترش گفت ‏و شنود در عالم؛ چه توجه‌هایی که جهان را نجات داده است، چه جَنگ‌هایی که با «سلام» و دیدن دیگری از بین رفته‌اند. دنیای عشق و ایثار و مسئولیت، دنیای روبه‌‏روشدن با چشم دیگری است. به قول «لویناس» مثل خداست که حاوی یک راز نامحدود است. این راز، گریستن، عاطفی‏شدن، وسعت وجودی پیداکردن، مهربان‌شدن و… را در پی دارد که این فعل و انفعالات، در شخصیت بیل فیلم «چیزهای کوچک این‌چنینی» مشهود است.

فیلم با تاکید بر نماهای بسته از چشم بیل از تأمل، تأنی و درد او سخن می‌گوید. این چشم، همان چشم خداست؛ چراکه نگاه خداگونه دارد. در شهر و در موعد کریسمس که هر کس به فکر زندگی خویشتن است، مانند خدا بی‌مزد و منت، مراقب دیگری است. گویی دیگری محصور در اندیشه اوست. اما در مقابل، همسر و دیگر مردم شهر، «انکار حقیقت» را یک نعمت می‌دانند، انکار و پرهیز از نگاه کردن به مصیبت دیگری، برایشان یک جور پناهگاه است.

قهرمان فیلم که خود زخمی صومعه است، خارج از آیین ازدواج و در شرم به دنیا آمده است، اما اکنون خانه، خانواده و شغلی دارد. زندگی‌اش خوب است، می‌تواند کنار آتش، نان گرم به دخترانش بدهد، آن‌ها زندگی شادی در خانه دارند؛ اما گذشته‌ی تلخ و سخت او نمرده است. هنوز در گوشش زمزمه می‌کند و شاید با کمک به دختر صومعه، می‌خواهد کودکی چون او، دیگر متولد نشود.

همین فقدان است که زندگی او را مانند یک پازل درهم‌ریخته ساخته است و دائم با به یاد آوردن گذشته، گویی باید تکه‌های خود را جور کند، برای همین یک تنه جلوی لئانت و خباثتِ همه گیر و مُسری  صومعه می‌ایستد.

بیل یک قهرمان آشکار نیست، اما از قهرمانان هم چیزی کم ندارد. او چیزهای کوچکی را می‌بیند که دیگران میلی  و انگیزه‌ای به دیدنش ندارند و این برایش وظیفه آورده است، تکلیف مهیب بر دوش ژرف ترین انسان مسئول شهر، برای همین از زمانی که با رنج دیگری مواجه می‌شود، اندوه و سکوت ناگهانی در او فوران می کند. اما این کافی نیست، او باید دست به عمل بزند. گویی در مقابل هستی وظیفه‌ای دارد و تا انجام آن، سکوت و تعلل جایز نیست، حتی اگر از نهاد قدرت مورد بازخواست و تهدید قرار گیرد. این شیوه تعلق شورمندانه تا آخرین دم نجات «سارا» با اوست، همنامی دختر با مادر انگار وظیفه‌اش را دوچندان کرده است.

چیزهای کوچک این چنینی با دوبله و زیرنویس فارسی در فیلم‌نت

بیل- این مرد رنجور کارگر- که برای خانواده اش سخت کار می کند می‌داند زن‌های زیادی در برابر زور و قدرت صومعه زنده‌ی مرده اند، چون نمی‌خندند و آرزویی ندارند و فقط ماشین زایش برای نظام و ساختار قدرتند، چون نیروی کار بیگاری‌اند، امید ندارند، طلوع و غروب خورشید برایشان دیدنی نیست. در سکانسی «سارا» از بیل می‌پرسد که این سیاهی شب است یا دم صبح، چون او در اسارت و در برابر نگاه دُژدمه راهبه ها نوری ندیده است.

کیلین مورفی در «چیزهای کوچک این‌چنینی» خوب دریافته است که توجه به چیزهای کوچک این چنینی در نجابت و شرافت انسانی نقش دارد. او با گام‌هایی گاه  مردد و گاه استوار راه را طی می کند، ترس از آینده در برابر نجات سارا از شبکه قدرت نهاد مذهب او را محکمِ لرزان کرده است و حتی بر نگاه او تاثیر گذاشته است. او نمی تواند در چشم کسی زل بزند، این چشمِ سربه‌زیر، هم برای شرم است، هم از نگاه نکردن به بی شرمان روزگار!! برای همین نمی‌تواند به دور نگاه کند، همین که اطراف خود را با توجه می‌بیند برایش کافی است. نمای نزدیک ضربه زدن به ذغال سنگ‌ها بعد از هربار دیدن و کاری نکردن، او را مانند گدازه ای که در زیر یک سطح نازک جمع می شود، برافروخته و مصصم می‌کند که هر لحظه آماده فوران است.

اما این انسانیت اوست که باعث می شود اندوه و ترس خود را دفن کند. در سکانس پایانی نگاهای همه‌ مردم شهر بر او سنگینی دارد، انگار او خطاکار مزمن است، اما او به رسالت خود می‌اندیشد. وقتی که سارا از صومعه رهایی می‌یابد‌‌ همه چیز به پایان رسیده است و تنها چیزهای کوچک این چنینی باقی مانده‌اند، مثل دست شستن با دقت در سینک ظرفشویی!

محسن سلیمانی فاخر

نگاهی به «چیزهای کوچک این‌چنینی»/ اقتباسی کوچک با تاثیری بزرگ

 

 

برچسب‌ها: چیزهای کوچک این‌چنینی،فیلم‌های روز
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها