در انتهای شب به پایان نزدیک شد
واقعگرایی محض در سریال «در انتهای شب»
به گزارش فیلم نت نیوز، «در انتهای شب» به اپیزودهای انتهایی خود نزدیک شده است و حالا با اطمینان بیشتری می توان گفت که ارسلان امیری و آیدا پناهنده، یکی از بهترین سریال های شبکه نمایش خانگی را نویسندگی و کارگردانی کردهاند؛ سریالی که روایتی جذاب از زندگی یک زوج معمولی را به تصویر کشیده است. زوجی همچون هزاران زوج دیگر شهرنشین که درگیر مشکلات معیشتی و خانوادگی هستند و سعی می کنند هر طور که هست گلیم خودشان و خانوادهشان را از آب بیرون بکشند.
این داستان زن و مردی است که در مقطعی از زندگی مشترکشان به اصطلاح کم می آورند و تصمیم می گیرند مسیرشان را از یکدیگر جدا کنند. زن و مردی اهل هنر که به جای هنرمندی، کارمندی پیشه کرده اند و حالا به نظر می رسد تنها هنرشان خرید خانه ای در یکی از شهرهای جدید حاشیه پایتخت بوده است. خانه ای که خریداری اش با قرض و قسط، موجب شدت گرفتن اختلافات شخصی شان شده و عاقبت زمینه جدایی شان را رقم می زند. ماهی (هدی زین العابدین) و بهنام (پارسا پیروزفر) شخصیت هایی ملموس و باور پذیر از طبقه متوسط هستند که مخاطب برای درک افکار و عقایدشان، کار چندان دشواری ندارد. چه این که دشواری های زندگی شهری و آدم هایی که سراسیمه در میان چرخ دنده های زندگی در حال حرکت هستند، دنیای کم و بیش مشابهی را برای شهرنشینان پدید آورده است. هنر پناهنده این است که قصه ای نه چندان پر پیچ و خم از موقعیت هایی به ظاهر روتین و معمولی را در قالب زندگی مشترک دو شخصیت کم و بیش آشنا به تصویر کشیده و موفق شده در هر اپیزود مخاطب را با سریال همراه کند.
مزیت «در انتهای شب» در همین واژه های «آشنا» و «معمولی» نهفته است. در این جا قرار نیست اتفاقات خارق العاده ای رخ دهد یا حادثه ای عجیب در انتظار یکی از شخصیت ها باشد. این چنین است که وقتی صفا (رضا بهبودی) به وسیله تیغ کاتر مجروح می شود یا امیر (پوریا رحیمی سام)، دارا (پسر خانواده) را در کمد اتاق می یابد، درست جایی که همه انتظار دارند نقطه عطفی آنچنانی در روند قصه رخ دهد، خط اصلی قصه، منحرف نمی شود و پس از یک شوک ناگهانی، دوباره به مسیر اصلی باز می گردد. مسیری مطمئن و سر راست که قرار است قصه سریال را به بهترین شکل ممکن به مقصد برساند. با این همه فیلمنامه با جزئی نگری از اشاراتی آشکار به مشکلات معیشتی و اقتصادی این خانواده گذر کرده و ریشه اختلافات این زوج را در جایی دیگر جستجو می کند. جایی که در اپیزود سوم سریال به صراحت از آن سخن به میان می آید تا مخاطب از لا به لای دیالوگ های رد و بدل شده بین ماهی و بهنام، دریابد که این اختلافات، ریشه در معضلات زناشویی این زوج دارد. معضلاتی که به تدریج آنچنان عمیق و گسترده شده که دامنه اش به حوزه های دیگر نیز کشیده شده است. این نکته ای است که پیش از این نظیرش را در کمتر سریال ایرانی دیده بودیم و حالا در «در انتهای شب» با پرداختی درست و قابل قبول به تصویر درآمده است. معضلاتی که غالباً در لفافه و با لکنت بیان می شد، این بار سر و شکلی عریان تر به خود گرفته تا جنس روابط پس از جدایی این زوج نیز باور پذیر به نظر برسد. به خصوص در قضیه آشنایی بهنام و ثریا (سحر گلدوست) که با وجود اختلاف سطح فرهنگی این دو شخصیت، به دلیل زمینه چینی های مناسب در فیلمنامه اثر، شروع این رابطه و چگونگی ادامه آن منطقی و قابل باور می نماید.
از سویی دیگر سریال از سایر کاراکترهای فرعی نیز غافل نشده و هر یک به تناسب میزان حضورشان در قصه، صاحب شخصیت و تاثیرگذار هستند. یکی از این کاراکترهای فرعی، پدر با بازی علیرضا داوود نژاد است. کارگردان شناخته شده سینمای ایران که پس از ایفای نقشی کوتاه در فیلم «شنای پروانه»، این بار در قامت یک بازیگر، جدی تر ظاهر شده و شخصیتی را جان می بخشد که یقیناً به این سادگی ها از اذهان محو نمی شود. شخصیت پدری که از عملکرد دخترش رضایت ندارد و هر بار با ادبیاتی خاص، او را توبیخ می کند. نمونه ی یک پدر واقعی ایرانی که در عین تحکم و جدیت، مهربان و دلسوز نیز هست و انگار چیزی جز موفقیت عزیزانش نمی خواهد.
از سویی دیگر اشاره به معضل اختلالات روانی در کودکان و نحوه مواجهه والدین با آن، موضوع مهمی است که به درستی در سریال به آن پرداخته می شود. کودکانی که با این اختلالات بزرگ می شوند و والدین چاره ای جز همراهی با آن ها ندارند. کودکانی که از آسیب های شهرنشینی نیز در امان نیستند و گاهی خودشان به اختلافات والدین دامن می زنند یا دست کم فکر می کنند که علل بروز این اختلافات هستند. درست مثل شخصیت دارا (رایان سرلک) کودک بیش فعالی که زندگی و سرنوشتش تحت شعاع اختلافات پدر و مادرش قرار گرفته و حتی محبت های پدر بزرگ نیز دردش را دوا نمی کند. پناهنده بدون این که سریال را درگیر سانتی مانتالیسم افراطی کند، به خوبی تاثیر مخرب طلاق در روحیه و حتی تحصیل فرزندان را نمایش می دهد و از آسیب هایی که کودکان و نوجوانان را تهدید می کند، سخن می گوید.
به شخصیت های سریال که نگاه می اندازیم گویی همه را بازنده می بینیم. از ماهی و بهنام که از قدم زدن در وادی هنر فاصله گرفته اند و به یک روزمرگی ملال آور روی آورده اند، گرفته تا شخصیت های دیگری چون رضا (پدرام شریفی)، ثریا (سحر گلدوست) و حتی امیر (پوریا رحیمی سام) که آن ها نیز در زمره عاشقان ناکام سریال قلمداد می شوند. با این حال اثری از سیاه نمایی در سریال نیست و هر چه هست واقع گرایی محض است که توجه مخاطب را جلب می کند. این چنین است که مخاطب وقتی خودش را به جای هر یک از شخصیت ها می گذارد، به نوعی به او حق می دهد. شخصیت هایی خاکستری که هر کدام به دنبال سهمشان از این زندگی هستند و زمانی که آرزوهایشان را بر باد رفته می بینند، برای رسیدن به خواسته شان اقدام می کنند. اقدامی که لازمه بقا و زیست آدمی است.
باید به آیدا پناهنده و تیم دست اندرکار تولید «در انتهای شب» و البته مدیران پلتفرم فیلم نت تبریک گفت و آرزو کرد ساخت و نمایش چنین سریال هایی با شدت و حدت هر چه بیشتر در شبکه نمایش خانگی ادامه یابد. سریال هایی که نه فقط برای سرگرم ساختن و پر کردن اوقات فراغت مخاطب، که برای تلنگر زدن به وی ساخته می شوند و یقیناً نقش مهمی در ارتقاء اندیشه و تفکر عمومی ایفا می کنند.
فرهاد خالدی نیک عضو انجمن منتقدان سینما
سریال در انتهای شب را در فیلم نت تماشا کنید
۵۳ دیدگاه. دیدگاه تازه ای بنویسید
سلام بسیار عالی و ملموس و باور پذیر .قصه ای از دل جامعه و زندگی روز مره مردم .منم خودم نقاشی خوندم و با آرزو های بزرررررگ.ولی در خانواده ای سنتی .وقتی همسرم با خاستگاری آمد من در شهرم نبودم و درس میخواندم و بعد از اتمام کارم با کسی ازدواج کردم که تازه سرباز معلمی اش تمااام شده بود ولی با اخلاق و جم کار .بعد ازدواح تمام تمرکزم رو روی کار اون گذاشتم تا جای خودشو تثبیت کنه و در این آپ بی سرو سامون استخدام شد .در ابتدای زندگی من هم محصور سیاست های غلط استخدامی شدم و نسل ما هیچ شانسی برای یه کار دولتی نداشت. طبیعتا به دنبال حاملگی و فرزند آوری و بزرگ کردن آنها شدم .همیشه حسرت ادامه تحصیل و موفقیترو داشتم ولی با گذر از آن دوران متوجه شدم. که بهترین سالهای عمرم همان بزرگ کردن دو دخترم و بودن در کنار آنها بود و الان مجدد تدریس و تمرین رو شروع کردم .طلاق اینها از روی شکم سیری بود .ماهی خیلی مادرانه در زندگی نقش داره و اجازه رشد به شوهرش رو در هیچ زمینهای نداد .امیدوارم آخر قصه خوب تموم بشه و به زندگی برگردن چون مخاطبان زیادی داره و به زیبایی عوارض بعد جدایی و استقلال و تنهایی رو مخصوصا برای خانمها به تصویر کشیده .ینی صبری که در زندگی دوم دارن اکه در زندگی اول داشته باشن زندگیشون بهتر میشه. بهر حال ممنون که در فیلم نه از سیاه نمایی خبری بود نه زندگی های لاکچری و نه هیچ چیز هجو دیگه ای.بیشتر شبیه قصه یک خانواده از زبان یک دکتر روانشناس رو میبینیم ولی به زیبایی .امیدوارم خوب تموم بشه .از طرفی پارسا دیگه نقش یه معشوقه رو بازی نمیکنه و در قالب نفش پدر خیلی خوب ظاهر شده چیزی که نیس .نور پردازی گرم فیلم آدمو امیدوار میکنه به کور سویی امید .ممنون
عالیییییییی ممنون از پارسا و هدی و خانم پناهنده
فیلمیست بی نظیر و رئال و قابل لمس برای همه .وقایع تلخی که اقلا هفتاد درصد جامعه و زوجین با این مسائل درگیرن، بازیگران تک تک عالی بازی کردن،نورپردازی و فیلمبرداری به نحو احسن انجام شده
من واقعا لذت بردم .
به کارگردان و دست اندر کاران و بازیگران همه و همه احسن میگم
موفق باشین .به امید حل مشکلاتی که در این دوره از زمان زندگی هزاران هزار نفرو پاشیده و به جدایی ختم کرده
تا حالا سریال خانوادگی به این جذابی ندیدم….واقعا در دنیای واقعی هم زن و شوهر ناکامیها و شکستهاشون رو تقصیر طرف مقابل می اندازند….خیلی به واقعیت نزدیکه….
من اهل فیلمزیادنبستم ولیازاینفیلمخانوادگیخوشماومدچونباواقعیتنزدیکمیباشد
بسیارعالی بینظیر بود شاید که جوانان امروز درس بگیرند
نظر منم همینه دقیقا واقعی هست این داستان یه عمر جون میکنیم یه واحد در حاشیه شهر بخریم آخر جدا میشیم بعد مشکلات سرپرست خانوار بودن دقیقا انگار زندگی خودم پیش رومه
خیلی قشنگ و واقعی
تبریک به خانم پناهنده و اقای امیری.از دیدن این فیلم لذت میبرم.حقیقت محض جامعه را به تصویر میکشه بدون اغراق.
بسیار موفق و عالی
فیلم جذابی هست به نظر من ماهرخ نباید در این وضعیت طلاق می گرفت تازه خانه گرفتند باید صبر می کرد تا زندگیشون بهتر بشه مگر بهنام ماشین نخرید پس می تونستند صاحب ماشین بشن
به نطر من ماهرخ خودش را خیلی عقل کل نی دانست و بهنام را حقیر می پنداشت که به آن با مسخرگی می گفت تو حتی نمی تونی یه اسپرسو بی صدا بخری
به قول بهنام ماهرخ فقط خودش هر وقت می خواست کوهی از تستسترون باشه ولی جای خوابش را چتر سال جدا کرده بود خودش بعد از جدایی همش با رضا بود و صمیمی رفتار می کرد ولی ادعا می کرد کار خطایی نکرده در صورتیکه بهنام که یک مرد هست و عمل غیر اخلاقی نکرده بعد از طلاق صیغه کرده خیانت نکرده باید آبروش بره و محکومبشه
اصلا معلوم نیست فن پارسا هستیااااا
واقعا کار همگی وبخصوص کارخانم پناهنده بسیار عالیست ،آفرین ،خسته نباشید،🙏🌹🌹
خیلی قشنگ و واقعی، حرف نداره
بسیار عالی و ملموس و اموزنده تنها سریال مفید شبکه خانگی
فیلم نت کاری کرد که سزیالها بی پرده تر ساخته شوند و از حساسیت های صدا و سیما فاصله بگیرن صحنه هایی مه در صدا و سیما قابل پخش نیست راحت تر در این پلتفوم ها ساخته میشه
همیشه باید با توان مندی با رقیب برخورد کرد نه با زور و ممنوعیت بازی چون نتیجه اخرش رقیب پیروز میشه و تو ناتوان تر
این نقد اندازه کل سریال ارزش داشت کیف کردم اما یه چیزی تو این سریال منو اذیت کرد قیافه و گریم نقش ماهرخ خیلی غمگینه هیچی شادش نمیکنه
به نظرم خیلی فیلم مزخرفیه یه اتفاق خیلی عادی تو زندگی مردم رو با دوتا بازیگر معروف درست کردن اصلا موضوع خاص و مهمی نداره همین فروش فیلم واسه پارسا پیروزفر و هدی زین العابدین بوده
مگه میشه کسی بیاد بگه این فیلم مسخره بود؟؟!!!! این فیلم روایت گر زندگی میلیوووووووووووون ها زوج ایرانیه میلیون ها زوجی که از بد روزگار در زمان بد و مکان بد باهم خواستن یه زندگی عاشقانه بسازن اما آنقدر این فقر و مشکلات در این مملکت زیاده که به تدریج افسرده و عصبی شدن و تمام مشکلات رو از روز ورود طرف مقابل به زندگی خودشون میبینند
بهترین سریال
سریال در انتهای شب موضوع بروزی است و به خاطر واقعیت هایی که در آن اتفاق می افته بسیار جذاب و گیرا شده؛
احسنت به عوامل اجرایی، کارگردان و بازیگران سریال که این موضوع مهم اجتماعی رو انتخاب کردند
سپاس
از تحلیاتون بسیار لذت بردم.
دقیقا همینطوره که فرمودید.
اولین فیلمی بود که خودم رو جای نقش های اول میتونستم تصور کنم
فیلم بسیار زیبا و حقیقت جامعه ماست
به خصوص قصه واقعی زندگی من است
فیلم بسیار زیبا و حقیقت جامعه ماست
به خصوص قصه واقعی زندگی من است
مردها زودتر از آنچه فکر کنید جایگزین دارن
بسیار ملموس وزیبا
.افتخار بانوان ایرانی
خانمپناهنده
واقعا فیلم عالی است از همه جانب ها توجه شده بهد از سالها فیلمی است که ارزش نگاه کردن داره
تحلیل بسیار درستی است
انگار همه حق دارند اینطوری رفتار کنند
واقع گرا و تاثیرگزار
انتخاب بازیگر بازی خوب آنها و فیلمنامه با کارگردانی عالی
سالها سریال به این خوبی تماشا نکرده بودم
چقدر واقع گرا حتی ابرهای صبحگاهی زیبا شهر پردیس چقدر خوب شهر را به نمایش میگذارد👏👏👏
فیلم جذابی ست
عالی
به خانم ایدا پناهی گارگردان تبریک می گویم ونویسنده ،سریالی عوام پسند وتاثیرگذار شاید چند سالی بود ازاین دست کارها درسینما یاتلویزیون ندیده بودم کاری فاخر باکمترین هزینه وبسیارپرمحتوا تبریک مجدد به تمام عوامل موفق باشید
ممنونم ازکارگردان ونویسنده فیلنامه درانتهای شب
در انتهای شب .داستان تاریک و پر درد نیمه عمر زندگی مشترک اکثر زوج های طبقه متوسط و با ریشه های فرهنگی و شخصیتی و خانوادگی قابل قبولی است که امید و تلاش و زحماتشان برای داشتن حداقل های زندگی مشترک در آوار مشکلات اقتصادی و اجتماعی و ….در تاریکی گم میشود و اشتراکی که در این مسیر خسته و پر استرس و بدون امید به تنهایی شب پناه میبرد .و خانواده و سه نسلی که در این راه ناخواسته متشنج و گسسته و عصبانی این دور باطل را ادامه میدهند …..
درد مشترک که ریشه و بنیان خانه و خانواده رو به شدت متزلزل کرده و متاسفانه علت اصلی این روند آدمهای معمولی و واقعی این داستان نیستند .
و چقدر این قصه آشناست چقدر نزدیک و چقدر ساده چاله های سیاه سرنوشت نور آرامش و حق مسلم آدمهای زحمتکش و شریف این جامعه را کم کم خاموش میکنند …..و زندگی ها را در تاریکی انتهای شب به جاده گمراهی و تنهایی و روان پریشی میکشانند .
ممنونم از سرکار خانم پناهنده و جناب امیری .که چه خوش درخشیدن در نمایش این معضل و غده سرطانی جامعه ……که هر رو روز بیشتر سر باز میکند ……
سریال بسیار زیبا با بازی عالی همه بازیکنان دست همگی درد نکند
خیلی عالی
فیلم بسیار ملموس و عینی میباشد عواقب طلاق از جنبه های مختلف بررسی شده است.
خوب هم مخاطب که ما باشیم اینطور فیلمها رو می پسندم هم شما ها که نقاد هستید و هم اونایی که فعال در بخش فیلم هستند ، جالبه همه می پسندم اما هیچکس کاری برایش نمیکنه
خیلی قشنگ و واقعی، اسم منم ماهرخ بهم میگن ماهی😊
چرا در فیلمها راه و رسم درست عاشق شدن رو نمیگویم چرا یه قهرمان نداریم
آیدا پناهنده سریال کوتاه وجذاب وپر محتوا
وقتی تصمیم گرفته شد ماهی وبهنام از هم جدا بشن به خودم گفتم مشکل این دوتا روابط زناشویی هست عدم آرامش در برقراری روابط با انواع واقسام بهانه گیری ها همراه میشه
ونکته ی مهمی که برای خودم مهم بود قرض کردن پول بود
درحالیکه در فیلم ها وسریالهای دیگه خانم بعد از جدایی بهترین زندگی را داره اما اینجا ماهی پول قرض میکنه
واختیارتمام کارها که به ماهی سپرده شده بود ولی بعد از جدایی بهنام برای خرید قهوه ساز وماشین بالاخره خودی نشان داد این سریال بسیار جالب بود وپر معنا وزندگی روزمره ی افراد خیلی خیلی عادی رانشان داد
حتی حسادت پشت پرده ی ماهی وبهنام به ثریا ورضا حتی بعداز طلاق ونکته ی مهم زن ومرد خودشون میتونن از هم جدا بشن اما فرزند همچنان آنها را به هم متصل میکنن پس ای کاش کسی باشه به این جور زوجها کمک کنه
سپاس فراوان
من شدیدا با نظر جناب خالدی موافقم تنها سریالی هست که مناظر قسمت بعدیش هستم شاید تلنگری باشد برای جوانان ما که راحت مهر طلاق رو برشناسنامه شان پذیرا نباشن درس عبرتی باشد برهمگان
توصیه می کنم،حتماسریال روببینید،عالیه، مخصوصابازی درخشان آقای علیرضاداوودنژاد،موفق باشید.
کاملا موافقم
خودمونو توی این سریال می دیدم. ما هم پولهامونو جمع کردیم و توی فاز ۱۱ یک اپارتمان خریدیم. از اون موقع به بعد حتی برای خریدن یک وسیله در عذابیم. عین ماهی باید به شوهرم بگم فلان چیز خیلی لازم نیست و پول ها رو این طوری خرج نکن. همین باعث اختلافمون شد. الان یکسالِ طلاق عاطفی گرفته ایم. شوهرم دزدکی می ره و گهگاهی برای دلِ خودش خرجهایی می کنه و …
بسیار عالی
موفق باشید عالیه
عالیه
سریال بسیار زیبا وجذاب خانوادگی با درج تمام مشکلات یه خانواده تهرانی که با مشکلات اقتصادی که خرمن به روابط زناشویی دامن میزند ووو
کاملا تحقیق شده ودرست
آفرین به کارگردان وبازیگران خوب کشورم
نقد بسیار دقیق، درست و کاملی است. به نظر من تصویر زندگی ۹۰ درصد زوجها در انتهای شب است.
من سریال ایرانی به ندرت می بینم اما این سریال با بازی پیروز فر و هدی زین العابدین و داستانی که به نوعی همه ما باشخصیت ها ی داستان همزاد پنداری می کردیم ارزش چندین بار دیدن و نقد رو داره
باور کردم چون برای خودم حدود دو سال رخ داده حالا ماهی پدر و خواهری داره من کسی ندارم بهنام مثل شوهر من بسیار اذیتم کرد بدتر شاید
خانم پناهنده بسیار زیبا درخشیدن فیلمی بود که دوست داشتی زودتر ببینی آخرش چی میشه چون این مشکلو خیلیها لمس کردن