درباره فصل دوم «وِنزدِی»/ قاتل‌ها مشغول کارند

- 12 دقیقه مطالعه
بخش اول فصل دوم «وِنزدِی» به تازگی پخش شده و دوباره، نگاه‌ها را به خودش معطوف کرده است.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، سریال «وِنزدِی» (Wednesday) ساخته‌شده براساس شخصیت «وِنزدِی آدامز» با طراحی چارلز آدامز، ساخته آلفرد گاف و مایلز میلِر و به کارگردانی تیم بِرتون و با بازی جِنا اورتگا، اِما مِیِرز، هانتِر دوهان، ریکی لیندهُم، جورجی فارمر، موسی مصطفی، ایساک اوردونِز، اوون پینتر، ویکتور دوروبانتو، نوآه بی. تیلر، فرد آرمیسِن، اِوی تمپلتون، ناومی جی اوگاوا، جیمی مک شِین، کریستینا ریچی، لوییز گوژمن و کاترین زتا جونز، پس از موفقیتِ پخشِ فصل اول در سال ۲۰۲۲ و فراگیر شدن رقص عجیب غریب وِنزدِی آدامز روی آهنگ Bloody Mary به خوانندگی لیدی گاگا به فرهنگ عامه راه یافت و سازندگان را راغب به تولید فصل دوم کرد که در دو بخش چهار قسمتی ساخته شده است. بخش نخست فصل دوم، به تازگی در شبکه نتفلیکس عرضه شده و هم‌اکنون در پلتفرم فیلم‌نت در حال پخش است.

در خلاصه داستان اثر چنین آمده است: «روایت پر پیچ و خم سال‌های دانشجویی ونزدی آدامز را دنبال می‌کند، زمانی که او تلاش می‌کند تا بر توانایی روانی خود مسلط شود و معمایی که پدر و مادرش را درگیر کرده، حل کند.»

«وِنزدِی» در فیلم‌نت

بخش نخست فصل دوم همانند فصل اول، تنها در قسمت نخست و قسمت آخر تیتراژ دارد و با تصاویری انیمیشنی که رد پای رخدادهای داستانی در «ونزدی» به چشم می‌خورد، شروع می‌شود. در فصل جدید، عروسک، عنصر بصری تازه است که در تیتراژ خودی نشان می‌دهد و به شکلی گذرا، سکانس‌های افتتاحیه فصل دوم و ماجراجویی‌های وِنزدِی برای دستگیری قاتل سریالی «پوستِ سر کَن» در شهر کانزاس را از نظر می‌گذراند مضاف بر اینکه رابطه ارباب و برده بین لورِل گِیتس و تایلر گالپین می‌تواند از دیگر ارجاعات محسوب شود.

برای کسانی که دل در گروی تروکرایم دارند، علاقه بیمارگونه قاتل سریالی «پوستِ سر کَن» کانزاسی به عروسک‌ها و استفاده از پوست سر قربانیان در ساخت آنها می‌تواند تداعی‌کننده «آناتولی مِسکین» قاتل بدنام روسی باشد که اجساد مردگان را طوری مومیایی می‌کرد که ماموران پلیس، در نخستین مواجهه، آنها را با عروسک‌ها اشتباه گرفتند و وِنزدِی در شروع این فصل، با استفاده از توانایی غیب گویی و شم کارآگاهی خودش، توانست تمثیلی از چنین موجود شروری را به دست عدالت بسپرد.

جای اگزیویر توُرپ با بازی پرسی هاینِس وایت به شدت خالی است. حضور نداشتنش با توجه به پایان‌بندی فصل قبل و موبایل هدیه دادن او به وِنزدی به مثابه نشانه‌ای برای آغاز یک رابطه رمانتیک پس از افشای هویت واقعی تایلر گالپین، به صورتی غیرمنتظره رخ داد و می‌توان گفت غیبت او تبدیل به پاشنه آشیل سریال شده است. امری که نویسندگان را مجبور کرد به منظور پر کردن خلا رابطه رمانتیک مورد نیاز برای نمایش وجوه کامل شخصیتی وِنزدِی، به گسترش خرده‌داستان‌های شخصیت‌های فرعی روی بیاورند تا آنها فضا برای عرض اندام داشته باشند. کاراکترهایی که برای بینندگان فقط به اندازه تعامل با وِنزدِی در خط سیر داستانی دستیابی او به حقیقت اهمیت دارند زیرا بخشی از کارکرد وجودی آنها با مبحث دراماتیزه کردن روایت درهم آمیخته‌شده است و افزایش زمان مشخص اختصاص داده شده به آنها، مخاطبان را از لحاظ ذهنی گرفتار وقایعی می‌کند که هیچ جایگاهی در دل خط روایی اصلی متمرکز بر کاراکتر وِنزدِی آدامز ندارد، به طور نمونه در فصل اول، گپ و گفت بیانکا با لوکاس واکر پسر شهردار فقید نوبل واکر در رستوران، نشان از یک خرده‌داستان‌ شکل‌گیری دوستی برای دو کاراکتر نامبرده دارد و ناگهان، در فصل جدید، لوکاس واکر با بازی ایمان مَرسون بدون هیچ توضیحی از خط روایی حذف و در عوض، فراری شدن مادر بیانکا و یورش ماموران پلیس به موسسه «ستاره صبح» متعلق به وی و شوهرش تیترِ رسانه‌ها می‌شود.

از نکات جالب توجه، رقابت اگنس و اینید بر سر تصاحب عنوان «بهترین دوست» است و اینید با حضور اگنس، توامان احساس خطر و حسادت می‌کند زیرا آن دو با هم زمان زیادی را می‌گذرانند چون وِنزدِی تلاش دارد اینید را از مرگ قریب‌الوقوع برهاند بنابراین باید وی را از خودش دور نگه‌دارد. رقابتی که در فصل‌ِ پیشین بین تایلر و اگزیویر برای تصاحب عشق وِنزدِی اتفاق افتاد، اینبار، نبردی دخترانه بر سر یک دوستی است؛ اینید جایگاه خودش را به عنوان «بهترین دوست» در خطر می‌بیند و اگنس برای به دست آوردن و تثبیت شدن در کنار وِنزدِی از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند حتی اگر انجام کارهای کم‌اهمیت وی و پادویی باشد‌. ونزدی همیشه با بی‌محلی به استقبال اگنس می‌رود که یادآور رفتار او در مقابل شوق اگزیویر است. از سوی دیگر، رابطه ونزدی با اینید به شکل «یکی به نعل و یکی به میخ» درآمده است که شباهتی مثال‌زدنی با نوع ارتباط وی با تایلر دارد.

همپوشانی ها در بخش روایی اثر و بازنمایی آنها در برخورد ونزدی با کاراکترهای دیگر، فقط به یکی، دو مورد محدود نمی‌شود و به طور مثال، چالش «تسخیر پرچم» در مقابل دانشجویان دانشکده افسری ققنوس قرینه بصری مسابقه قایقرانی با تیم «گربه‌های سیاه» است و مبارزه شمشیرزنی با بیانکا، جای خودش را به دوئل کورکورانه ونزدی با مادرش مورتیشیا فِرامپ می‌دهد. انگار سکانس‌های فصل یک با اندکی تغییرات و ارتقا یافتن متناسب با خط روایی فصل دو دارند بار دیگر برابر چشمان تماشاگران همانند یک دژاوو رژه می‌روند.

لوکیشن مدرسه نِوِرمور بعد از بازسازی، از زوایای بدیعی نشان داده می‌شود و به وضوح، بسط جغرافیای داستانی «وِنزدِی» تا فرسنگ‌ها دورتر شامل تیمارستان ویلوهیل، کمپ جریکو و کلبه پاتوق داناوان گالپین و کارل بِردبِری قابل مشاهده است چنانکه تا به حال، حتی در یک سکانس نیز وِنزدِی آدامز به لوکیشن‌های شناخته‌شده خودش همچون رستوران، مطب و کلبه کندوی عسل پا نگذاشته است.

تا اینجا، بازیگران تازه‌وارد سریال «وِنزدِی» به مخاطبان شناسانده و تغییرات و حذف دیگر بازیگران از خطِ روایی تثبیت شده است با اینحال، بازیگری که همه چشم‌انتظار دیدنش هستند و آهنگ Bloody Mary متعلق به اوست، ردِ پایی از وی در بخش اول فصل دوم دیده نمی‌شود از اینرو باید صبور ماند و دید لِیدی گاگا در ادامه چه نقشی در روند جستجوی حقیقت وِنزدِی آدامز ایفا خواهد کرد؟ و همچنین، لیدی گاگا می‌تواند موفقیت‌های خودش در عرصه بازیگری را در سریال «وِنزدِی» تکرار کند؟

جِنا اورتگا، اِما مِیِرز، جورجی فارمر، فرد آرمیسِن، ویکتور دوروبانتو، اِوی تمپلتون، لوییز گوژمن، هانتر دوهان و جیمی مک شِین بازیگرانی هستند که در فصل جدید «وِنزدِی» می‌درخشند.

در حوزه تصویربرداری، قاب‌بندی‌ها و رنگ‌آمیزی های نوری دیوید لانزِنبرگ، استیفن پِرسون، پی.جِی دیلون، جان کانروی همچنان ترکیبی از سیاه و سفیدی فضای سرد و تاریک مورد علاقه وِنزدِی آدامز و فضای رنگین‌کمانی دربرگرفته کل اثر به مثابه فضای غالب بر جامعه است هرچند باید گفت فضای بصری سریال به نفع فضای رنگین‌کمانی کوتاه آمده زیرا لحظات شاد و مفرح طنز همانند «روز شوخی» فراوان به چشم می‌آید در صورتی که در فصل اول، کوچک‌ترین موقعیت‌های طنز نیز نشانی از یک کمدی سیاه داشت.

رفت و برگشت های مداوم وِنزدِی و دیگر کاراکترها به تیمارستان ویلوهیل برای کشف هویت «پرنده سان» و مسئول قتل داناوان گالپین و کارل بِردبِری و مواجهه با تایلر گالپین، یادآور سریال «شکارچی ذهن» ساخته جو پِنهال است که با ملاقات با قاتلان سریالی در تلاش برای دست یافتن به راز انگیزه اصلی آنها از انجام جنایت بودند و اینجا، جای قاتلان سریالی با مطرودشدگانِ جانی تغییر کرده است و دکتر راچل فِربین با بازی تاندیوه نیوتن، بار چنین مسئوليت خطیری را روی دوش خودش احساس می‌کند که البته شکسته‌نفسی است.

تمام نیروهای حراست و مسئولان تیمارستان به دست دیوانگان قلع و قمع شدند، یک مُرده دیگر همانند جوزف کراکستون در آستانه احیا شدن و بازگشت به زندگی است و تایلر گالپین از تیمارستان فرار کرده و حالا، شهر جریکو دارد به پیشواز یک فاجعه می‌رود در حالی که وِنزدِی، قدرت غیب گویی خودش را از دست داده، در نبرد با تایلر مغلوب شده و مهم‌ترین سوال او این است: «آیا من همه‌چیز را بدتر می‌کنم؟»

بخش دوم فصل دوم سریال «وِنزدِی» ۱۰ شهریور ماه سال جاری پخش خواهد شد و این به قول جناب سعدی شیرازی بدین معنی است: «به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقی».

فرزاد جمشیددانایی

 

برچسب‌ها: تیم برتون،جنا اورتگا،ونزدی
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها