پیتر واتکینز در سن ۹۰ سالگی درگذشت
در فیلمنت نیوز بخوانید
به گزارش نت نیوز به نقل از بی. اف. آی.، پیتر واتکینز، فیلمساز نوآور و بنیانگذار ژانر داکودرام که با آثار ضد ساختار و ضد قدرت خود سینمای سیاسی را باز تعریف کرد و شیوه روایت در رسانههای جمعی را به چالش کشید، در سن ۹۰ سالگی درگذشت.
یپتر واتکینز، فیلمساز یاغی و پیشگام در تلفیق مستند و درام، شخصیتی مرموز در تاریخ سینمای جهان بود. او را به عنوان نوآور فرم داکودرام (Docudrama) میشناسند اما جنبههای اجتماعی و سیاسی آثارش کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. فیلمهای دهه ۱۹۶۰ او در بریتانیا تحسین فراوانی برانگیختند اما آثار متاخرش غالبا نادیده گرفته شدند، موضوعی که ریشه در همان انتقاد رادیکال او از رسانه دارد.
تولد و آغاز مسیر پیتر واتکینز
واتکینز در ۲۹ اکتبر ۱۹۳۵ در نوربیتون (Norbiton) از توابع ساری انگلستان به دنیا آمد. جابهجاییهای مکرر خانواده در جریان جنگ جهانی دوم و خدمت نظامی پس از آن، او را از کودکی با مفهوم جنگ و خشونت آشنا کرد. پس از تحصیل در دانشگاه کمبریج و آکادمی سلطنتی هنرهای نمایشی لندن، در شهر کانتربری ساکن شد و به گروه تئاتری محلی «پلیکرفت» (Playcraft) پیوست و سپس آن را کارگردانی کرد. همکاری با این گروه، بنیان سبک کاری او را بنا نهاد و منجبر به همکاری نزدیک با بازیگران و بهرهگیری از چهرههای عادی در نقشهای کلیدی شد.
او از چهرههای عادی استفاده میکرد تا تاثیرات ماندگار جنگ و خشونت را واقعیتر نشان دهد. فیلمهای کوتاه «دفترچه خاطرات یک سرباز گمنام» (The Diary of an Unknown Soldier) در سال ۱۹۵۹ و «چهرههای فراموش شده» (The Forgotten Faces) در سال ۱۹۶۱ این مسیر را آشکار ساختند.

تجربه جنجالی واتکینز در بی. بی. سی.
نخستین اثرش برای بی. بی. سی.، فیلم «کالودن» (Culloden) در ۱۹۶۴ بود که نبرد سال ۱۷۴۶ کالودن را در قالب گزارش خبری مدرن بازسازی کرد؛ با دوربینهای دستی، مصاحبه و روایت خبری. روزنامه گاردین آن را تجربهای فراموش نشدنی و جسورانه در تکنیک خواند اما واتکینز از واکنشها ناخرسند بود، زیرا جامعه پیام ضد خشونت فیلم و نقد استعمار انگلیس را به مسائل معاصر، مانند جنگ ویتنام، تعمیم نداده بود.
فیلم بعدیاش، «بازی جنگ» (The War Game) در سال ۱۹۶۶، با بهرهگیری از آمار بمبارانهای هیروشیما و ناکازاکی، پیامدهای حمله هستهای به بریتانیا را تصویر کرد. بی. بی. سی. از پخش آن سر باز زد و مدیرکل وقت شبکه اعلام کرد که این فیلم برای رسانه تلویزیون بیش از حد هولناک است. بعدها مشخص شد که دولت هارولد ویلسون شخصا مانع پخش آن شده است. این فیلم در سینماها اکران شد و جایزه اسکار بهترین مستند را دریافت کرد.

مهاجرت و سینمای سیاسی
واتکینز پس از جنجالهای داخلی، به کار در خارج از بریتانیا پرداخت. با استودیوی یونیورسال فیلم «امتیاز» (Privilege) را در سال ۱۹۶۷ تولید کرد و با همکاری شرکت سوئدی ساندریوز فیلم «گلادیاتورها» (The Gladiators) را در سال ۱۹۶۹ساخت که هر ۲ فیلم، تمهای مشترکی داشتند.
در آمریکا، واتکینز فیلم «پارک مجازات» (Punishment Park) را در سال ۱۹۷۱ ساخت، داستانی خیالی درباره اردوگاههای اجباری برای مخالفان سیاسی. بازیگران فیلم در واقع از منتقدان واقعی نظام بودند و بسیاری از دیالوگها بداهه شکل میگرفت که به واقعگرایی خیرهکنندهای انجامید. یکی از بازیگران بعدا به اتهام بمبگذاری زندانی شد و مرز میان واقعیت و داستان را بیشتر مخدوش کرد.
در دهه ۱۹۷۰، واتکینز در دانمارک و سوئد چند اثر مهم ساخت از جمله «مردم دههی هفتاد» ((The Seventies People) در سال ۱۹۷۵ درباره فشارهای روانی و خودکشی در جوامع مدرن و «تله» (The Trap) در سال ۱۹۷۵ که در آیندهای نزدیک، در پناهگاههای زیرزمینی کنار نیروگاه هستهای میگذشت. در این آثار، او آزادی زیادی به بازیگران و گروه فیلمبرداری میداد.
اثر برجسته دیگرش «ادوارد مونک» (Edvard Munch) در سال ۱۹۷۴، زندگی نقاش نروژی را در قالب روایتی تکه تکه و مونتاژی شاعرانه بازگو میکرد. این فیلم مرز میان مستند، خاطره و درام را بهکلی از میان برد و نقدی درونی بر روان و حافظه هنرمند ارائه داد. روایت شخصی واتکینز و دوربین سیالش، بیانگر پیوندی میان زخمهای شخصی و اجتماعی بود.

پروژه عظیم «سفر»
فیلم «سفر» (The Journey) در سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۷ نقطه اوج کار واتکینز به شمار میرود، اثری ۱۴ ساعت و نیمه که هم تهدید هستهای را بررسی میکرد و هم نقدی بنیادی بر فرم یکنواخت رسانههای اصلی داشت؛ مفهومی که او آن را تکفرم یا مونوفرم نامید. واتکینز در این فیلم، خانوادههایی از کشورهای گوناگون را وارد گفتوگویی جهانی کرد و هر بخش را با پرسشی به پایان رساند تا مخاطب به تفکر و بحث واداشته شود.
واتکینز در ۲ فیلم پایانیاش، «آزادمرد» (The Free Thinker) در سال ۱۹۹۴ و «کمون پاریس» (La Commune Paris) در سال ۲۰۰۰، به بازآفرینی تاریخی پرداخت تا رابطه رسانه، قدرت و مردم را بررسی کند. در «کمون پاریس»، بازیگران در نقش مردم قرن نوزدهم با دوربینهای تلویزیونی فرضی با مخاطب گفتوگو میکردند و حتی به سوگیریهای خود را اعتراف میکردند، الگویی برگرفته از تئاتر برشتی.
هر چند بسیاری از آثار او با موانع مالی و سانسور رو به رو شدند اما نفوذ فکری و تجربی آنها در سینمای سیاسی انکارناپذیر است و فیلمهای واتکینز همچنان ابزار مهمی برای بازاندیشی در فرم تصویر و نقش مخاطب در برابر آن به شمار میآیند.
ترجمه: پریسا مقیلان


