شجاعت عدول از فرمول‌های وسترن کلاسیک

چگونه لئونه مسیر وسترن را عوض کرد؟

- 4 دقیقه مطالعه

سرجیو لئونه فردی بود که در تولید مهم‌ترین وسترن‌های اسپاگتی با گرایش‌های گوناگون (اساطیری، کمیک، سیاسی) نقش داشت.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، عرضه مستند «سرجیو لئونه: یک ایتالیایی که آمریکا را جعل کرد» با دوبله اختصاصی در پلتفرم فیلم‌نت به همراه عرضه تعدادی از آثار لئونه، فرصت خوبی برای مرور کارنامه کارگردانی است که او را پدر وسترن اسپاگتی می‌نامند.

آن‌چه در ادامه خواهید خواند، بخش‌هایی از فصل اول کتاب «از وسترن اسپاگتی تا عصر نوستالژی: تاریخ سینمای ایتالیا» نوشته پیتر بوندانلا و ترجمه سامی آستان است که توسط نشر چشمه به فارسی ترجمه و منتشر شده است. در میان این توضیحات خواهیم خواند که چگونه لئونه بر مسیر حرکت سینمای وسترن تاثیر گذاشت و چگونه در خلق آثار وسترنی با گرایش‌های کاملا متفاوت (از وسترن‌های اساطیری تا وسترن‌های سیاسی و کمیک) نقشی کلیدی ایفا کرد.

  • «وسترن»، به عنوان یکی از مهم‌ترین ژانرهای محبوب و دیرپای هالیوودی، به گونه‌ای گریزناپذیر بر سینمای پس از جنگ ایتالیا تاثیر گذاشت. پیش از این شماری از آثار دوره نئورئالیستی کسانی چون جوزپه دسانتیس و پیترو جرمی به این ژانر رغبت نشان دادند. اما چنین رویکردی در مقایسه با پدیده قابل‌ملاحظه‌ای که ما تحت عنوان «وسترن اسپاگتی» می‌شناسیم ناچیز است؛ ژانری که بین سال‌های ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۳ در بیش از ۴۰۰ اثر نمود یافت… سرجیو لئونه در استیلا و استعلای نسخه ایتالیایی این کالای آمریکایی بیشترین سهم را داشت، چراکه تا پیش از «به خاطر یک مشت دلار» (۱۹۶۴) تنها حدود ۲۵ فیلم وسترن در چینه چیتا ساخته شده بود.

 

  • بخش بزرگ تاثیر وسترن اولیه لئونه، نقطه عدول آگاهانه آن از چیزی بود که به عنوان فرمول وسترن «کلاسیک» تلقی می‌شد. جان کالتی این فرمول را در مقاله «جذابیت رِوُلوِر» به عنوان ترکیبی از قابلیت‌های روایی خلق‌شده به‌واسطه سه نقش اصلی طرح‌ریزی می‌کند: آدم‌های شهری (عناصر مدنیت)؛ متمردان یا قانون‌شکنانی که گروه نخست را تهدید می‌کنند و قهرمانان؛ مردانی که پاره‌ای از مشخصه‌های گروه دوم را در خود دارند، اما نهایتا به عنوان وکلای مدنیت عمل می‌کنند. کالتی در جای دیگر کتاب خود استدلال می‌آورد که وسترن‌های کلاسیک دهه‌های چهل و پنجاه «به این نگاه سنتی آمریکایی وابسته بودند و بر آن تاکید داشتند که خشونت، عمل شیطان و آدم‌های فاسد است، اما همین امر خود منجر به احیای قانون اجتماعی می‌شود.» سرجیو لئونه با فیلم «به خاطر یک مشت دلار» عامدانه درصدد جرح و تعدیل این قراردادهای ژانر سنتی برآمد… لئوه فورا ما را به درون جهانی خشن و بدبینانه و دور از نمونه‌های هاوارد هاکس و جان فورد می‌برد. قهرمان بیرون از یک انگیزه واحد (نفع مالی) که آن را با روخوها و باکسترهای شریر تقسیم می‌کند عمل می‌کند.

 

  • شاید هیچ آهنگساز زبردستی تاکنون مانند انیو موریکونه از سوی کارگردانان وسترن این‌گونه که در آثار لئونه مشاهده می‌شود، به کار گرفته نشده باشد، کسی که از تیراندازی، کمانه کردن تیرها، گریه‌ها، تک‌نوازی‌های ترومپت، ابزارآلات فولک سیسیلی (خصوصا چنگ) ساوندتراک‌هایی نامتعارف را می‌سازد، و سوت‌زدن‌ها را در فیلم‌های لئونه اهمیت می‌دهد تا آن‌جا که حتا به محور اصلی روایت بدل می‌شود.

 

  • تاکید لئونه بر تاثیر اثر احساسات غریزی و غالبا حیوانی در فیلم‌هایش با پیام اخلاقی انضمامی‌ای که مخاطبان از فرمول وسترن کلاسیک انتظار داشتند، در تضاد بود.

 

  • «به خاطر یک مشت دلار» و «به خاطر چند دلار بیشتر» در عین کم‌هزینه بودن، آثار بسیار درخشان و قابلی بودند. در دو اثر بعدی لئونه، «خوب، بد، زشت» و «روزی روزگاری در غرب»، با تغییر رویکرد کارگردان به لحن حماسی و درون‌مایه‌های بزرگ‌تر تاریخی، هزینه‌های تولید به شکل چشم‌گیری سیر صعودی به خود می‌گیرد.

  • [در «خوب، بد، زشت» لئونه سه شخصیت اصلی را] در سکانس‌هایی مجزا، همگی در قتلی خشن (به عنوانی که بر تصویر آن‌ها ذکر می‌شود، دلالت‌های ضمنی اخلاقی آن‌ها را منسوب می‌کند) نشان می‌دهد، و وجه تمایز ساده‌طبعانه معرفی آن‌ها بلافاصله محو می‌شود… ابهام اخلاقی سه پروتاگونیست، که به‌طعنه با عناوین «خوب»، «بد» و «زشت» مشخص شده، تحت‌الشعاع ابهام اخلاقی موحش خودِ جنگ داخلی قرار می‌گیرد. درست و غلط، خوب و بد، در جهان لئونه به‌سرعتِ یک اونیفُرم عوض کردن در تغییر است.

 

  • «روزی روزگاری در غرب» برخلاف بسیاری از وسترن‌های کلاسیک ورود تمدن را جشن نمی‌گیرد. در واقع هر آن‌چه با راه‌آهن و مستر مورتون مرتبط می‌شود، پسامدی در خشونت و مرگ دارد و این نگرش در تضادی حاد با مثبت‌انگاری عملی تمدن در جهان وسترن جان فورد… یا دیگر کارگردانان وسترن‌ساز کلاسیک آمریکایی قرار دارد.

 

  • استفاده خلاقانه وی از ساوندتراک‌های موقر موریکونه، نبوغ او در به‌کارگیری نماهای نزدیک برای تبیین احساسات بیش از آگاهی و ریتم تدوین عالی‌اش فرم کلی یک ژانر را متحول کرد. در واقع تصور شکل‌گیری فیلم‌های کارگردانان وسترن‌ساز معاصری چون دان سیگل («بلوف کوگان»، ۱۹۶۸)، سام پکین‌پا («این گروه خشن»، ۱۹۶۹) یا تِد پُست («دارشان بزنید!»، ۱۹۶۸)، بدون تقدم آثار لئونه بر آن‌ها امر ناممکنی است.

 

  • تعداد متعددی وسترن سیاسی ساخته شد، اما شاید هیچ‌یک از آن‌ها به اندازه «احمق، سرت را بدزد!» [«به خاطر یک مشت دینامیت»] لئونه جالب توجه نباشد، فیلمی با بازی رد استایگر در نقش خوآن، یک طغیان‌گر مکزیکی که نهایتا به یک انقلابی بدل می‌شود، و جیمز کوبرن به نقشِ شان، یک انقلابی ایرلندی و متخصص دینامیت که سرانجام به خوآن ملحق می‌شود و در نبرد به خاطر آرمانش می‌میرد. در این فیلم سبک لئونه بی هیچ واسطه‌ای قابل‌تشخیص است… فلاش‌بک که در «به خخاطر چند دلار بیشتر» و «روزی روزگاری در غرب» کاربردی حیاتی داشت، در این فیلم نیز تردیدهای لئونه پیرامون اخلاقیاتِ برخاست‌های اجتماعی را نمودار می‌سازد: از لابه‌لای این فلاش‌بک‌ها درمی‌یابیم که بهترین دوستِ شان زیر شکنجه به او خیانت می‌کند، و شان مجبور می‌شود او را در جدالی به ضرب گلوله بکُشد، مرگی که منجر به فرار وی از دست متولیان انگلیسی می‌شود.

 

  • مجذوب‌کننده‌ترین وسترن کمیک، فیلم «نام من هیچ‌کس است» [«به من میگن هیچ‌کس»] به کارگردانی تونینو والری و به تهیه‌کنندگی خود لئونه است که خوشمزگی‌های اسلپ‌استیک و شوخ‌طبعی‌های مجموعه «ترینیتی» را با نگاهی پیچیده‌تر از این ژانر درهم می‌آمیزد. این اثر زبده شاید به‌مثابه قرین کمیک «روزی روزگاری در غرب» قابل تعریف باشد، زیرا گذار برهه زمانی قهرمانان تیرانداز و کابوی را در مدلی مسخره‌آمیز پرداخت می‌کند.

لینک تماشای مستند «سرجیو لئونه: یک ایتالیایی که آمریکا را جعل کرد» با دوبله اختصاصی در پلتفرم فیلم‌نت

پروفایل آثار سرجیو لئونه در پلتفرم فیلم‌نت

برچسب‌ها: به خاطر یک مشت دلار،تاریخ سینما،تیتر یک،خوب بد زشت،روزی روزگاری در غرب،ژانر وسترن،سرجیو لئونه،سینمای کلاسیک،سینمای مستند،فیلم نت،مستند
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها