«جان ویک ۴» با تلاش سازندگانش برای کاهش نقاط ضعف قسمتهای قبلی این مجموعه، به روایتی فانتزی و خونبار از شرافت مردانه تبدیل شده است.
به گزارش فیلمنت نیوز، واقعا ممکن است بعد از چند فیلم نظرتان راجع به یک مجموعه یا فرنچایز عوض شود؟ بله، معمولا دنبالهسازی از اصالت و بداعت فیلمها میکاهد و طرفدارهای قدیمی را ناامید میکند. برعکسش غیرممکن نیست ولی به ندرت اتفاق میافتد، درست مثل قسمت چهارم از سری فیلمهای «جان ویک» (با عنوان اصلی John Wick: Chapter 4) که تحسین تمام منتقدان و تماشاگران را به همراه داشته و عموما بر این باورند که بهتر از قبلیهاست.
با یک واکنش هیجانی مواجهیم یا واقعا مجموعه ارتقا پیدا کرده است؟ توضیح سادهاش میشود اینکه در قسمت چهارم تلاش شده تا نقاط قوت مجموعه به حداکثر و نقاط ضعفش به حداقل برسد. نقشه سازندگان فیلم تا حدود زیادی جواب داده است. در دنیای گل و گشاد سینما، اگر به این وسعت و گسترده اعتقاد داشته باشد، سری فیلمهای «جان ویک» به طرز عجیب و غیرمنتظرهای تبدیل شده به یک پدیده روز. بحث سر خوب یا بد بودن فیلمها نیست.
قسمت اول که سال ۲۰۱۴ به بازار آمد، اکشن جمعوجوری بود که چند تا تهیهکننده و استودیوی کوچک برای ساختنش ده، بیست میلیون دلار روی هم گذاشتند. فیلم گرفت و فروخت. در نتیجه کیانو ریوز خوشاخلاق سر پنجاه سالگی احیا شد و همزمان زیباییشناسی تازهای در جریان سینمای اکشن ارزان شکل گرفت، بازار فیلمهای درجه R تکان خورد و موجی راه افتاد که به بدلکارها، متخصصان جلوههای ویژه و کارگردانهای واحد دو و صحنههای اکشن اجازه میداد تا اختیار پروژههای استودیویی را به دست بگیرند؛ موجی که باعث شد امثال تیم میلر، چاد استاهلسکی و دیوید لیچ به فهرست کارگردانهای پرکار هالیوود راه پیدا کنند.
قصه نه پیچیده و نه حتی تازه است. همه میخواهند یک نفر را بکشند و یک نفر باید همه را از پا در بیاورد تا زنده بماند. تفاوت اصلی «جان ویک» تاثیرپذیری از دنیای گیم و حضور یکی از بدلکارهای بنام در مقام مغز متفکر است. استاهلسکی که سالها مسئول بدلکاری و کارگردان صحنههای اکشن بلاکباسترها بوده، فرصت پیدا کرده تا یک پارتی اساسی برای لت و پار کردن به راه بیاندازد و تمام پروژه بر این اساس شکل گرفته که «چطور میتوانیم خفنترش کنیم؟» به همین دلیل، قرار نیست که زد و خوردها با تدوین و کات در بیاید و همه چیز مثل یک باله بینقص و به سختترین شکل ممکن سر صحنه طراحی، تمرین و اجرا میشود.
در این دنیای خیالی که همه چیزش نمایشی و چشمگیر است، خیلی با منطق واقعی سروکار نداریم. قوانین و قراردادهایی که فیلم با تماشاگرش میگذارد، چیزی بیشتر از توجیه برای راه افتادن موتور توقفناپذیر آن نیست و همین خودآگاهی سازندگان از جنبههای غریب و گاه مسخره روایت، موتور را روشن نگه میدارد. مثل یک بازی اکشن، جان ویک راه میافتد و آدم میکشد.
باید مدام بکشد تا زنده بماند. تفاوت گیم با فیلم در این است که وقتی دارید بهعنوان بازیباز دکمه میزنید و آدم میکشید، با تلاش برای غلبه بر دشمنان دیجیتالی، در شرایط امن و کنترل شده به کاتارسیس میرسید. موقع تماشای فیلم شرایط فرق میکند و از آنجایی که جان ویک یکتنه همه را مثل سگ میزند، ممکن است خیلی زود حوصلهتان سر برود و به ذات نمایشی صحنههای مبارزه پی ببرید.
در فیلم چهارم این مشکل حل شده؛ دیگر فقط این مهم نیست که چطور صحنهها شلوغتر و درگیریها دیوانهوارتر شود. نکته اصلی پیدا کردن راه و روشهای تازه برای نمایش مبارزه و نگه داشتن نبض بالا در هر صحنه است. طوری که نمیفهمید ضربه بعدی از کدام سمت میآید و جان ویک این بار چطور میتواند خودش را نجات دهد.
فراتر از اکشن، که حتی در مقایسه با قسمتهای قبلی هم کیفیت بالاتری دارد، منطق حاکم بر صحنهها و روابط بین شخصیتهاست که تماشاگر را درگیر میکند و جان ویک به جای ماشین کشتار تبدیل میشود به یک آدمیزاد قابل باور که شاید صد نفر با تیغ و تنفگ ازش پسش برنیاید، اما به قدری خسته و آسیبپذیر است که برای تحمل رنج زیستن چارهای ندارد جز کشتن!
قسمت چهارم «جان ویک» میتواند راضیتان کند که به این مجموعه یک فرصت دیگر بدهید. به هر حال، بعد از نزدیک به یک دهه، با محصولی سرگرمکننده و تثبیتشده طرفیم که به مرور قراردادها و پیشفرضهای نمایشیاش را به مخاطب تحمیل کرده یا نقصهایش را پوشش داده و زیر پوست یک تفریح خونبار، حکم روایتی فانتزی از شرافت مردانه را دارد!
فیلم «جان ویک ۴» به کارگردانی چاد استاهلسکی و با بازی کیانو ریوز را میتوانید اینجا با دوبله اختصاصی فیلمنت تماشا کنید.
کسری ولایی
منبع: هفت صبح