کارگردانان فیلم «الیو»:
الیو چطور از فضا سر درآورد/ فضاییها عاشق چشمبند الیو شدند
به گزارش فیلمنتنیوز، پسرکی را تصور کنید که هر روز به ساحل میرود و آرزویش این است که توسط موجودات فضایی ربوده شود. بالاخره روزی به آرزویش میرسد، اما شرایط آنطوری که انتظار داشته پیش نمیرود و کلی اتفاق پیشبینینشده برایش میافتد! این داستان اوریجینال فیلم «الیو» (Elio) است که توسط مدلین شرفیان، دامی شی و آدریان هیوز، کارگردانی شده است. این اثر با تلفیقی از کمدی، ماجراجویی و نیز لحظات دراماتیک، مخاطب را تا انتهای فیلم از احساسهای متفاوت لبریز میکند. داستان فیلم «الیو» بر محور رشد و خودشناسی الیو استوار است که در مواجهه با موجوداتی از کهکشانهای دور، به درک عمیقتری از جایگاه خود در جهان هستی دست مییابد. کارگردانان فیلم «الیو»، با تکنیکهای پیشرفته انیمیشن و طراحی بصری خیرهکننده، فضایی جذاب و رنگی خلق کردهاند که تماشاگر را از همان ابتدا مجذوب خود میکند. «الیو» با داستانی نوین در گیشه نیز نسبتا موفق بوده است.
مدلین شرفیان کارگردان ارمنی-آمریکایی، نامی آشنا در صنعت انیمیشن است که با سابقه درخشان خود در پیکسار و دریمورکس شناخته میشود. او پیش از کارگردانی «الیو»، در بخش توسعه داستان پروژههای موفقی چون «کوکو» (Coco) و «درون و بیرون ۲» (Inside Out 2) نیز فعالیت داشته است. نگاه دقیق وی به جزییات و تواناییاش در انتقال احساسات پیچیده از طریق انیمیشن، «الیو» را به اثری باکیفیت تبدیل کرده است. دیگر کارگردان اصلی این اثر که بر اساس رویاهای کودکی آدرین هیوز طراحی و توسعه یافته، دامی شی (Domee Shi)، کارگردان چینی-کانادایی برنده جایزه اسکار است که به دلیل آثار کوتاه و تاثیرگذارش مورد تحسین قرار گرفته است. معروفترین اثر او، انیمیشن کوتاه «بائو» (Bao) در سال ۲۰۱۸، جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه را برایش به ارمغان آورد. دامی شی با رویکردی خاص به داستانپردازی و توجه به فرهنگهای مختلف، توانسته است آثاری با هویت مستقل و پیامهای جهانی خلق کند. او همچنین در ساخت انیمیشن «قرمز شدن» (Turning Red) به عنوان نویسنده و کارگردان فعالیت داشت که با استقبال گستردهای روبرو شد.
مجله انگلیسی هافینگتونپست، با مدلین شرفیان و دامی شی در مورد چگونگی تاثیر ژانر علمی-تخیلی بر انیمیشن «الیو»، خلق اثری بدیع و اکران یک فیلم اورجینال در دنیای فعلی دنبالهها و بازسازیهای لایو اکشن مصاحبه کرده است که ترجمه آن را با هم میخوانیم. این فیلم در حال حاضر در سینماهای جهان روی پرده است و به زودی در فیلم نت عرضه می شود.
* در ابتدای فیلم، یک صحنهای کلیدی پخش میشود که موسیقی متن آن، آهنگ «یک بار در زندگی» (Once In A Lifetime) از گروه «تاکینگ هدز» است. چرا این آهنگ را انتخاب کردید؟
– مدلین شرفیان: از همان ابتدا که من و دامی شروع کردیم، آن صحنه و آن آهنگ در فیلم بود. آن صحنه که الیو هر روز به ساحل میرود و از سر ناامیدی دلش میخواهد ربوده شود، راهی بود که همزمان با تغییر انگیزههایش به سمت تمایل به ربوده شدن توسط فضاییها، شخصیت او را هم کشف کنیم. فکر میکنم این آهنگ ایده دامی بود. میخواستیم نشان دهیم که او در این چرخه گیر افتاده و میخواهد از آن خارج شود. ایده بسیار خوبی بود. خوشبختانه پیت داکتر و جیم موریس، مدیران شرکت هم واقعا این آهنگ را دوست داشتند و همین خیلی کمک کرد که بتوانیم این موسیقی را برای نسخه نهایی حفظ کنیم. ترانه این آهنگ، عمق و حس زیادی به سکانس افتتاحیه فیلم اضافه کرد.
تیزر فیلم «الیو»
– دامی شی: من همیشه عاشق این آهنگ بودم، همیشه حس میکردم که دیوید بیرن (خواننده آهنگ) هم حالوهوایی شبیه آدمفضاییها دارد. نحوه شروع سینتیسایزری آهنگ، همیشه برایم کهکشانی و فضایی به نظر میرسید. احساس کردم ارتباطی بین بیرن و الیو وجود دارد و انتخاب جالبی برای این صحنه است که در آن با وسواس و تمایل الیو برای ربوده شدن آشنا میشویم. روزها پشت هم میگذرد و الیو به آرزوی ربوده شدن نمیرسد! البته چند آهنگ دیگر هم امتحان کردیم. یکیاش آهنگ «اینترگالاکتیک» از «بیستی بویز» بود. صحنه را با این آهنگ و بعد با آهنگهای دیگر تست کردیم و هربار بیشتر مطمئن میشدیم که بهترین انتخاب، همان آهنگ تاکینگ هدز است.
* چیز دیگری که توجه مخاطب را جلب میکند، چشمبند الیو است؛ چشمبندی که در ادامه به یک عنصر مهم داستانی فیلم تبدیل میشود. از اول قرار بود همینطور باشد یا ایدههای دیگری هم بررسی کردید؟
– شرفیان: تقریبا چشمبند از ابتدا در فیلمنامه بود. منظورم این است که چشمبند در همان نسخه اصلی آدرین هیوز هم پررنگ است. آدرین نویسنده و کارگردان «کوکو» است. ایده «الیو» را هم خودش مطرح کرد و میخواست کارگردانی کند، اما در نیمهراه پروژه را ترک کرد تا روی «کوکو ۲» تمرکز کند و من و دامی به عنوان کارگردانان اصلی کار را به دست گرفتیم. داستان را که خواندیم، خیلی دوست داشتیم. با دامی ساعتها در موردش حرف زدیم و سعی کردیم داستان را به شکلی که احساس غربت و دیگربودگی (otherness) الیو را تقویت کند توسعه دهیم: وقتی الیو روی زمین است، احساس میکند به جایی تعلق ندارد و وقتی به فضا میرود، ناگهان با این شنل و چشمبندش به یک کاپیتان فضایی خوشتیپ علمی-تخیلی شبیه میشود و فضاییها عاشقش میشوند. انگار که به نظرشان چشم الیو، یک جور دیگر است. دو تا چشمش با هم فرق دارد! به دلیل همین تفاوت با آدمها، بین آنها پذیرفته میشود و موجودات فضایی او را دوست دارند.

– دامیشی: بازخوردها به چشمبند الیو در فضای مجازی بسیار مثبت بود. خیلی از کسانی که فیلم را دیدند از ما برای گنجاندن کودکی با چشمبند تشکر کردند. یک روانشناس کودک به من گفت که خیلی از بچهها واقعا با این حس دیگربودگی درگیرند و این وحشتناک است! در فیلم «الیو» این ضعف روانی در یک قهرمان علمی-تخیلی در فیلم پیکسار گنجانده شده که بسیار الهامبخش است.
* بیایید در مورد ظاهر فیلم صحبت کنیم. ژانر علمی-تخیلی ژانر بزرگی است و حتی در دنیای دیزنی و پیکسار، چندین بار انیمیشنهایی با موضوع فضایی ساخته شده است. چگونه به این نسخه از ارتباط یک زمینی با فضاییها رسیدید؟ چه چیزی دنیای الیو را متمایز میکند؟
– شرفیان: پیکسار قبلا دو فیلم علمی-تخیلی ساخته است: یکی «وال-ای» (WALL-E) محصول ۲۰۰۸ و دیگری «لایتیر» (Lightyear) محصول ۲۰۲۲ که اسپینآفی از «داستان اسباببازی» است. هارلی جسوپ، طراح صحنه ما، دوست داشت نسخهای خلق کند که تا به حال ندیدهایم. او میدانست که کامیونیورس [دنیایی که در فیلم «الیو» به عنوان مرکز ارتباطات فضایی نشان داده میشود] باید نوعی آرمانشهر زیبا باشد که موجودات فضایی از سراسر جهان در آنجا جمع شوند و فکر میکنم تا حد زیادی در خلق این دنیا موفق بود. یکی از اولین آثار هنری تولیدی او که من دیدم و عاشقش شدم، چیزی مثل توپ نوری دیسکو بود که در آسمان میدرخشید و نورهای رنگی لیزری به همه فضا منتشر میکرد. آن را گرفتیم و در فیلم تمام شده قرار دادیم. به دامی گفتم باید این را حفظ کنیم بنابراین، دنیای فضایی «الیو»، روشن، رنگارنگ و همچنین نرمتر و گردتر از دنیای زمینی است که فکر میکنم با دیگر فیلمهای علمی-تخیلی بسیار متفاوت است و همه چیز – حتی تکنولوژی – بسیار ارگانیک و تا حدی زنده به نظر میرسد که به نظر من هویت بسیار منحصربهفردی به کامیونیورس میدهد. مردم چیزی را خواهند دید که تا به حال ندیدهاند.
الیو در فیلم نت
– دامیشی: همه این تفاوتها به این نکته اشاره دارد که الیو واقعا احساس میکند به آنجا تعلق دارد و وقتی برای اولین بار به این فضا میرسد، دلش نمیخواهد آنجا را ترک کند. هارلی طراح شخصیت، ما را به چالش کشید تا موجودات فضایی غیرانسانی طراحی کند و برای اینکار به سراغ موجودات اعماق دریا و زیر آب رفت که من خیلی دوست داشتم. به این خاطر با طرحهای نسبتا عجیب پیش رفتیم که نمیشد با انسانهای لباسپوشیده به فضای مد نظرمان برسیم.
– شرفیان: بله درست است. چون لایو-اکشن، به ویژه برخی از فیلمهای کلاسیک تا حدی از این محدودیت رنج میبرند. مثلا موجود فضایی در فیلم «بیگانه» یک مرد است. البته خیلی عالی است، اما ما گفتیم: «داریم انیمیشن میسازیم! پس میتوانیم هر کاری که بخواهیم انجام دهیم!»
* برخی از قسمتهای فیلم بهعنوان یک فیلم دیزنی بسیار پرتنش و به طرز شگفتآوری ترسناک هستند. از طرف کمپانی با این بخشها مخالفت نشد؟
– دامیشی: یادم میآید که بچه بودم و فیلمهایی مثل «کابوس قبل از کریسمس» (The Nightmare Before Christmas) و «کورالاین» (Coraline) را دوست داشتم. در این فیلمها هم یک ترس سرگرمکننده وجود دارد. به نظرم «کارخانه هیولاها»ی اصلی هم تا حدی این ویژگی را در خود دارد. میخواستیم جنبههای دیگری از ژانر علمی-تخیلی را کشف کنیم که شاید دیدن آن در یک فیلم دیزنی و پیکسار معمول نباشد. هر دو از طرفداران وحشت علمی-تخیلی هستیم و فکر میکنم ارتباط خوبی بین ژانر ترسناک و سرگرمی وجود دارد. یک نقطه تعادل وجود دارد که باید بتوانید به آن برسید. خوشبختانه مدیر استودیو در این مورد با ما همنظر بود و دستمان را کامل باز گذاشت.
سعی کردیم این کار را با تمام صحنههای مربوط به کلونی و جامعه الیو انجام دهیم و صمیمیت آن را برجسته کنیم، اما عجیب بودن و وحشت اطراف او را هم بالا ببریم. البته سعی کردهایم موسیقی طوری نباشد که مخاطب را اذیت کند. هر جا که احساس کردیم ممکن است جلوههای صوتی بیننده را بیازارد، بلافاصله بعدش با یک شوخی یا جوک یا چنین چیزی، تنش را کم کردیم.

– شرفیان: یک جایی در فیلم، اولگا که به آرامی از خودش میپرسد: «آیا من با یک جامعه واقعی زندگی میکنم؟» این لحظه برایش خیلی سخت است! بهخصوص که او در فیلم، کاراکتری است که ابتدا نسبت به وجود فضاییها شک دارد و وجود آنها را حاصل تخیل الیو میداند. او هم یک داستان فرعی در فیلم دارد و در نهایت به وجود فضاییها را میپذیرد، اما دغدغه اصلیاش داشتن جامعهایست که او را درک کند و این هم نوعی ترس است که در فیلم دیده میشود و شاید ذهن مخاطب را درگیر کند.
* در شرایطی که بسیاری از فیلمهای جدید به صورت دنبالهای یا بازسازیهای لایو اکشن فیلمهای قدیمی هستند، دیدن یک داستان اورجینال از استودیوی والت دیزنی عالی است. آیا این موضوع برای هر دوی شما به عنوان فیلمساز هم اهمیت دارد؟
شرفیان: برای ما که قطعا! فکر میکنم برای پیکسار هم مهم است. البته ما هم دنبالههای خودمان را اکران میکنیم. «درون بیرون ۲» به نظر من بزرگترین فیلم سال ۲۰۲۴ بود. دنبالههای «داستان اسباببازی»، «کوکو» و «شگفتانگیزان» هم در حال حاضر در استودیو در دست ساخت هستند، اما اصالت برای ما بهعنوان یک فرهنگ فیلمسازی خیلی مهم است. کلی فیلم اورجینال در راه داریم. جدیدترین اثر پیکسار، «هاپرز» (Hoppers)، برای سال ۲۰۲۶ برنامهریزی شده و پس از آن هم «گاتو» در سال ۲۰۲۷ به نمایش در خواهد آمد و باید بگویم، چه دنباله باشند چه اورجینال، خودمان را به رعایت استاندارد فیلمسازی متعهد میدانیم. هدف اصلی ما فقط ساختن فیلمهای باورنکردنی و داستانهای شگفتانگیز است. من اورجینالها را دوست دارم، اما «داستان اسباببازی ۳» یکی از فیلمهای مورد علاقه من است که پیکسار تا به حال ساخته است! بنابراین، تا زمانی که آن استاندارد داستانسرایی را حفظ کنیم، میتوانیم هر نوع فیلمی را بسازیم. با این حال اعتراف میکنم که اکران یک اثر اورجینال و انتظار بازخورد مخاطب، خیلی هیجانانگیزتر است.
– دامیشی: فکر میکنم ما تنها فیلم اورجینال دیزنی هستیم که این تابستان اکران شد. استودیو اکران دنبالههایی برای «جمعه عجیب» (Freaky Friday) و «ترون» (Tron) را در اواخر سال ۲۰۲۵ در برنامه دارد. با وجود بازسازیهای لایو اکشن «سفید برفی» (Snow white) و «لیلو و استیچ» (Lilo & Stitch) که اوایل امسال اکران شدند و نیز پروژههای مارول مثل «کاپیتان آمریکا: دنیای شجاع جدید» (Captain America: Brave New World) و بازسازی جدید «چهار شگفتانگیز» (Fantastic Four)، امیدوارم مردم «الیو» را هم دوست داشته باشند. قول میدهم که این فیلم ارزش دیدن دارد.
مترجم: جهانگیر شاهولد