اکشن تمام عیارِ زنانه

«بالرین» جدیدترین فیلم از دنیای جان ویک چه حرفی برای گفتن دارد؟

- 12 دقیقه مطالعه
«بالرین» تلاشی مستقل در جهان «جان ویک» است که با تمرکز بر یک قهرمان زن، سعی در گسترش این فرنچایز دارد.

به‌ گزارش فیلم‌نت نیوز، فیلم سینمایی «بالرین» که به تازگی منتشر شده است در جهان آشنای فرنچایز «جان ویک» روایت می‌شود، اما سعی دارد با محوریت شخصیت زن تازه‌ای به نام ایو، مسیری مستقل را طی کند. داستان فیلم میان دو قسمت سوم و چهارم سری اصلی جریان دارد و در تلاش است تا خلاهای روایی بین آن‌ها را پر کند. با این حال، روایت فیلم گاه دچار پراکندگی و دوگانگی در لحن می‌شود مثلا نیمه نخست با شتاب و ابهام پیش می‌رود و گویی فیلم هنوز در حال یافتن لحن خود است. با ورود به پرده دوم، انسجام بیشتری در روایت حاصل می‌شود، هرچند همچنان برخی گره‌های داستانی بدون پاسخ باقی می‌مانند. فیلم از لحاظ ساختار کلاسیک، پیروی نسبتا دقیقی از الگوی سفر قهرمان دارد، اما در پرداخت انگیزه‌ها و روابط فرعی ضعف‌هایی آشکار است.

شناسنامه فیلم «بالرین»

  • کارگردانی: لن ویزمن (به همراه بازنویسی و بازفیلمبرداری توسط چاد استاهلسکی)
  • فیلمنامه: شی هاتن (با مشارکت ریچل آنجلو و امرالد فنل)
  • بازیگران: آنا د آرماس، آنجلیکا هیوستون، گابریل بیرن، نورمن ریداس، کیانو ریوز، ایان مک‌شین، دیوید روچتی

آنا د آرماس در نقش اصلی فیلم درخشش قابل‌توجهی دارد. او توانسته در میان دنیای خشن «جان ویک»، ترکیبی از لطافت انسانی و مهارت‌های مرگبار را به نمایش بگذارد. بازی او، به‌ویژه در صحنه‌های اکشن تن‌به‌تن، باورپذیر و سینمایی است. شخصیت ایو، گرچه از نظر پیش‌زمینه و عمق روانی می‌توانست غنی‌تر باشد به‌عنوان مثال، گذشته او به‌جز اشاره‌ای کوتاه به قتل خانواده‌اش و حضورش در مدرسه بالرینا، فاقد جزئیاتی است که بتواند انگیزه‌های عاطفی‌اش را باورپذیرتر کند، اما به مدد بازی د آرماس، شخصیتی تاثیرگذار از کار درآمده است. او سبک نبرد خودش را هم دارد و مدلی که دشمنان را ناکار می‌کند زمین تا آسمان با مدل شخص جان ویک متفاوت است. اینکه ایو مانند قهرمان گرگ این سری به همه چیز چنگ می‌زند تا آن را تبدیل به یک اسلحه کند، از خصلت قاتلین دنیای جان ویک است و شاید تنها شباهتش با شخصیت اصلی این سری در همین مورد باشد وگرنه به‌جز این موضوع، ایو «دخترانه» می‌جنگد. این دیالوگی است که استاد او در حین انجام تمرین‌هایش می‌گوید و این «دخترانه جنگیدن» (که دست برقضا مضمون آهنگ تیتراژ پایانی هم است) کاملا در حرکات ایو نمود پیدا می‌کند.

تماشای بالرین در فیلم‌نت

آنجلیکا هیوستون بار دیگر در نقش مدیر موسسه بالرینایی که با دنیای آدم‌کشی درهم آمیخته، حضور دارد و وقار خاصی به فضای فیلم می‌بخشد. در سوی مقابل، گابریل بیرن در نقش شخصیت منفی فیلم یعنی «چنسلر»، با وجود داشتن پتانسیل بالا، به‌دلیل کمبود زمان کافی برای گسترش شخصیت و فیلمنامه‌ای که انگیزه‌های او را در حد چند دیالوگ کلیشه‌ای رها می‌کند، کمتر از حد انتظار ظاهر شده است. شباهت او با رییس هتل‌های دنیای جان ویک نیز از جمله مواردی است که برای شخص من خوشایند نبود و تصور می‌کنم انتخاب‌های خیلی بیشتری برای این نقش وجود داشته که می‌توانست ابهت این «بدمن» جدید را حفظ کند.

نورمن ریداس که مسیر ستاره شدن در سینما را پیمایش می‌کند نیز حضوری محدود و کم‌اثر در فیلم دارد. شخصیت او، به‌ویژه در نحوه ورود و خروجش از داستان، چنان بی‌هدف است که حتی جذابیت ذاتی بازیگر نیز نمی‌تواند به شخصیت جان ببخشد. اصلا مشخص نیست دلیل حضور این کاراکتر چیست و چرا کارگردان او را رها کرده، هرچند در مصاحبه‌های اخیر رسانه‌ای اعلام کرده است که برای این شخصیت برنامه‌های ویژه‌ای در نظر دارند اما با توجه به فروش نه‌چندان موفق‌آمیز «بالرین» بعید می‌دانم که فرنچایز جان ویک فعلا سراغ اسپین‌آف‌های مستقل دیگری برود. شخصیت نورمن ریداس بیش از آنکه کارکرد دراماتیک داشته باشد، به‌عنوان چهره‌ای شناخته‌شده به فیلم افزوده شده تا احتمالا نظر تماشاگران و دوستداران این سری را جلب کند. از آنسو حضور کوتاه کیانو ریوز در نقش جان ویک، یک حضور هنرمندانه و حساب شده است. جان ویک حالا در نقش گرگ ظاهر شده و دیگر آن بره و طعمه نیست بلکه خودش به‌دنبال طعمه است. چرخش شخصیتی جان ویک و تبدیل شدن او از شخصیت قهرمان به شخصیت منفی در این اثر، از آن مواردی است که دل هر هواداری را خواهد برد و البته باید اعتراف کرد این دقایق کوتاه هرچند برای طرفداران جذاب است، اما حضور جان ویک در «بالرین» در بستر کلی فیلم بیشتر حالت نمادین دارد تا روایی.

جهان‌سازی و پیوند با فرنچایز اصلی

فیلم «بالرین» از حیث طراحی صحنه، نورپردازی و زیبایی‌شناسی بصری، در همان جهان تاریک و مینیمالیستی سری جان ویک باقی مانده است. نورهای نئونی که در تاریکی می‌درخشند، گویی ضربان قلب خشن این جهان را به تصویر می‌کشند و فضایی میان کابوس و باله می‌آفرینند. استفاده از لوکیشن‌های تاریک، نورهای نئونی و طراحی صحنه‌هایی با رنگ‌های سرد، حال و هوای آشنای فرنچایز را حفظ کرده‌اند. موسیقی فیلم نیز با بهره‌گیری از تم‌های ریتمیک و خفه، فضای رازآلود و خشن اثر را تقویت می‌کند.

در عین حال، فیلم در تلاش برای توسعه جهان داستانی، مکان‌ها و سازمان‌های جدیدی چون مرکز تعلیماتی متفاوت در براتیسلاوا و گروهی تحت عنوان «مجمع سایه‌ها» را معرفی می‌کند. برخی از این تلاش‌ها موفق بوده‌اند و در خدمت گسترش افسانه‌شناسی دنیای جان ویک هستند؛ برخی دیگر اما، به‌دلیل فقدان توضیح یا زمان کافی برای بسط، ناقص باقی می‌مانند. اساسا «بالرین» تلاش می‌کند دنیای ناقص جان ویک را بسط دهد اما چندان در آن موفق نمی‌شود و فعلا گام‌های اولیه را برای این کار برداشته است.

لن ویزمن که سابقه ساخت آثار اکشن نظیر سری «Underworld» را دارد، در «بالرین» نیز نگاه خود به اکشن را با تمرکز بر طراحی صحنه‌های پرتحرک و سکانس‌های مبارزه‌ای دقیق حفظ کرده است. با این حال، گاهی اکشن‌ها از حیث چیدمان میزانسن، به سطح اغراق‌شده یا بازی ویدیویی نزدیک می‌شوند و از واقع‌گرایی اثر کاسته می‌شود. به‌عنوان مثال در سکانسی که نارنجک‌های متعدد تبدیل به اسلحه اصلی ایو می‌شوند، تقریبا شاهد یک اثر هندی-اکشن هستیم! صحنه‌های نبرد آب و آتش هم تقریبا همین حال و هوا را دارد و می‌توان گفت «بالرین» از جان ویک، اکشن تخیلی‌تری را ارائه می‌دهد. نکته قابل توجه، همکاری مجدد با چاد استاهلسکی (کارگردان اصلی سری جان ویک) در بازفیلم‌برداری و تدوین نهایی برخی بخش‌هاست که به باور برخی منتقدان، باعث نجات بخش‌هایی از فیلم از افت کیفیت شده است.

«بالرین» در لایه زیرین خود تلاشی دارد تا مفهوم انتقام، هویت و زنانگی را در دل دنیای خشن و مردسالار جان ویک بازخوانی کند. این فیلم می‌کوشد از دریچه‌ای زنانه به مفهومی چون خون‌خواهی بپردازد، اما به‌دلیل تمرکز شدید بر اکشن، فرصت چندانی برای بسط کامل این تم فراهم نمی‌شود. شخصیت ایو، در تضاد میان گذشته‌ای تراژیک و مهارت‌های مرگبارش، نمادی از زنانگی مقاوم در دنیایی است که برای نجات، باید مانند قاتلان رفتار کند. فیلم‌های اکشن زن‌محور بهتری در تاریخ سینما ساخته شدند و «بالرین» در حال حاضر نمی‌تواند رقیب اثری مثل «بلوند اتمی» باشد اما در جایگاه خودش و برای دوستداران سری جان ویک‌، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. طرفداران دوآتشه احتمالا از اکشن‌های نفس‌گیر، سبک تصویری آشنا و حضور کوتاه کیانو ریوز لذت خواهند برد، اما برای مخاطبان جدیدتر، روایت پراکنده و عمق کم برخی شخصیت‌ها ممکن است مانع برقراری ارتباط احساسی کامل با فیلم شود.

در نهایت باید گفت «بالرین» فیلمی است که می‌کوشد هم برای مخاطب وفادار فرنچایز جان ویک جذاب باشد و هم شخصیت‌محور و مستقل به نظر برسد. این توازن، هرچند در برخی بخش‌ها محقق می‌شود، اما در مجموع فیلم نتوانسته انسجام کامل میان روایت مستقل و دنیای مادر (اصلی) خود ایجاد کند. بازی قابل قبول آنا د آرماس و سبک بصری چشم‌نواز، نقاط قوت اصلی اثرند، اما ضعف در شخصیت‌پردازی مکمل‌ها و سستی برخی گره‌های روایی، مانع تبدیل‌شدن آن به یک اثر ماندگار می‌شوند و می توان گفت کیانوریویز ناجی فیلم است و تاریخچه این فرنچایز و جهان آدمکشی‌اش، برگ برنده آن.

««بالرین»» نه یک شکست محسوب می‌شود و نه یک فتح کامل در این سری؛ بلکه تلاشی است قابل احترام برای گسترش افسانه جان ویک از دریچه‌ای زنانه.

آرش پارساپور

برچسب‌ها: برادران وارنر،جان ویک،ژانر اکشن،کیانو ریوز
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها