تابوشکنانه مثل علفزار

- 2 دقیقه مطالعه

 

در این فیلم با بازپرس، دادستان، پلیس و مردمی روبه‌رو هستیم که نمونه‌اش را در سینمای ایران کم دیده‌ایم

 

محمدرضا نصیری

خوب:

– یک درام دادگاهی و معمایی با حضور بازیگرانی که انگار با هم در بهتر بازی کردن رقابت دارند. پژمان جمشیدی همین فیلم را می‌تواند در دست بگیرد و با آن محکم به دهان منتقدانش بکوبد؛ همان‌ها که سر نامزدی‌اش برای سیمرغ بلورین مسخره‌اش کردند و پوزخند زدند. اگر فیلم «خط فرضی» را که همه بازیگرانش بد بودند و همین‌طور فیلم «هفته‌ای یک‌بار آدم باش» را از کارنامه‌اش پاک کنیم، پژمان توانسته است قلمرو خودش را در بازیگری سینمای ایران پیدا و تثبیت کند.

– فقط پژمان نیست که بازی فوق‌العاده‌ای در فیلم علفزار ارائه می‌دهد. مائده طهماسبی هم هست، سارا بهرامی هم همین‌طور. او پس از مدت‌ها یک نقش ماندگار ارائه کرده. اما همه این‌ها زیر سایه پدیده چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر بودند؛ صدف اسپهبدی. آن‌هایی که او را نمی‌شناختند که تعدادشان کم نبود، تصور می‌کردند بازیگر نقش زن جوان معتاد یک نابازیگر و معتاد واقعی است که نقش خودش را بازی می‌کند. شاید بتوان ادعا کرد این یکی از بهترین‌ها یا بهترین نقش معتاد در تاریخ سینمای ایران است. خود سارا بهرامی برای بازی در نقش معتاد در فیلم دارکوب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را دریافت کرده بود اما کاراکتر معتاد اسپهبدی خیلی معتادتر و باورپذیرتر است.

– زود است کاظم دانشی را با همین یک فیلم در زمره کارگردانان جوان صاحب سبک سینمای ایران بدانیم اما علفزار از آن دسته فیلم‌هایی است که گیر دادن به آن‌ها برای مخاطبان سختگیر کار سختی است.

– سینمای ایران در زمینه فیلم‌های با موضوع دادگاه ضعف دارد. بیش‌تر نمونه‌هایی که قبلا ساخته شده، گرته‌برداری از فیلم‌های خارجی بوده است؛ با وکیل‌ها و دادستان‌ها و حتی هیات منصفه مرسوم در غرب اما علفزار با آن‌ها فرق دارد.

– در این فیلم بر خلفا روال مرسوم حاکم بر سینمای ایران که قاضیان و پلیس را پاک و منزه جلوه می‌دهد، با ضابط قضایی یا پلیسی طرفیم که تخلف می‌کند و مورد محاکمه قرار می‌گیرد و دادستان و بازپرسی که می‌لغزند و معصوم نیستند.

– ضرباهنگ تند و شخصیت‌ها و نماهای متنوع در لوکیشنی محدود با بازی‌هایی عالی از امتیازهای این فیلم بود.

– فیلم از معدود تلاش‌های سینمای ایران برای پرداختن به موضوع جنبش #من_هم (می تو) است. عرف جامعه قربانی تجاوز را گناهکار و بی‌آبرو می‌داند اما این فیلم می‌خواهد این تابو را بشکند؛ آن هم به دست بازپرسی که در همین سیستم بار آمده است و باید مطابق قوانین موجود قضاوت کند.

– تا حالا دیده نشده که یک مدیر در قوه قضاییه یا یک مامور انتظامی از هاله تقدس خودشان بیرون بیایند و در فیلمی به شکل مردم عادی و جایزالخطا به تصویر کشیده شوند. این همان تابویی است که علفزار آن را شکسته است.

بد

– یک ایراد هم بگیریم؛ چرا در هر فیلم ایرانی یک نفر باید برود توی کما؟!

– عده‌ای از داستان‌های فرعی فیلم از جمله حضور زوج معتاد را اضافی برشمرده‌اند اما حضور آن دو با فرزند نامشروع‌شان به شخصیت‌پردازی بازپرس کمک زیادی می‌کند. رفتار بازپرس با پرونده آن‌ها باعث می‌شود شخصیت اول فیلم را بهتر بشناسیم و با زاویه‌ای دیگر از شخصیت قهرمان داستان آشنا شویم.

– اشاره به پدیده آقازادگی و مدیران گردن‌کلفت متصل به قدرت موضوع جدیدی در سینمای ایران نیست و اتفاقا این تنها موضوعی است که پرداخت آن در فیلم خیلی عمیق از کار درنیامده. با این‌حال همین پرداخت سطحی هم کم‌سابقه بوده.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها