در فیلم نت تماشا کنید

جداسازی (severance) ؛ سفر پر پیچ و خم در دنیای پر رمز و راز

- 6 دقیقه مطالعه
سریال «جداسازی» با بازی آدام اسکات در نقش اصلی یکی از تاثیرگذارترین سریال‌های چند سال اخیر به شمار می‌رود که ذهن تماشاگر خود را به چالش می‌کشد.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، «جداسازی» یا (Severance) سریال جدید اپل تی‌وی پلاس، ترکیبی از طنز، وحشت و مفاهیم عمیق فلسفی است و به جرأت می‌توان گفت یکی از تاثیرگذارترین سریال‌های چند سال اخیر به شمار می‌رود.

این سریال با الهام از آثار چارلی کافمن و فرانتس کافکا با حفظ طراوت و نوآوری خود، داستان پیچیده‌ای از یک تکنولوژی باور نکردنی را در دنیایی اغراق‌آمیز و غیرممکن روایت می‌کند. آدام اسکات در نقش اصلی این سریال به همراه کارگردانی بن استیلر و آیف مک‌آردل، تعادل فوق‌العاده‌ای بین روایت پرپیچ و خم و شخصیت‌هایی که دوستشان داریم برقرار کرده‌اند.

آشنایی بیشتر با جداسازی

استودیو: اپل تی‌وی پلاس

تاریخ اکران فصل اول : ۱۷ فوریه ۲۰۲۲

تاریخ اکران فصل دوم : هنوز به صورت رسمی اعلام نشده است

کارگردان: بن استیلر، آئویف مک آردل

بازیگران: آدام اسکات، زک چری، بریت لاور، ترامل تیلمن، جن تولاک، دیچن لاچمن، مایکل چرنوس

سریال جداسازی را در فیلم نت تماشا کنید

بررسی داستان سریال جداسازی

نیمی از سریال در بخشی به نام «بخش فناوری کلان‌داده» در شرکتی به نام «صنایع لومون» جریان دارد. این بخش هیچ پنجره یا پوستر دیواری ندارد. در مرکز اتاق، چهار کابین قرار گرفته که چهار کارمند در آن‌ها به استخراج داده مشغول‌اند. کار آن‌ها شامل خیره شدن به اعداد و تعیین این است که آیا آن‌ها نیاز به بایگانی دارند یا خیر.

قسمت اول سریال «جداسازی» با معرفی کارمند جدیدی به نام هلی «با بازی بریت لوئر» در فضایی مبهم و پرسش‌برانگیز آغاز می‌شود. هلی که هیچ خاطره‌ای از گذشته خود ندارد، به اتاق کنفرانس احضار می‌شود و سؤالات زیادی از او پرسیده می‌شود. او تحت عمل جراحی بحث‌برانگیزی به نام «جداسازی» قرار گرفته که برای کار در شرکت لومون الزامی است. این عمل، خاطرات و هویت او را در دو بخش مجزا تقسیم می‌کند: “درونی” برای محیط کار در لومون و “بیرونی” برای زندگی شخصی او. هلی در پایان هر روز کاری سوار آسانسور شده و تمام خاطرات و تجربیاتش در لومون پاک می‌شوند، گویی که او از نو متولد می‌گردد.

مارک «با بازی آدام اسکات» که به تازگی ترفیع گرفته و راهنمای هلی است، با چالش‌های جدیدی روبرو است. از یک سو، او به دلیل اخراج ناگهانی دوست صمیمی‌اش پیتی «با بازی یول وازکز» غمگین و آشفته است و از سوی دیگر، قطع ارتباط اجباری او در محیط کار به دلیل جداسازی، او را منزوی‌تر کرده است.

رفتارهای هلی که دائما در تلاش برای فرار از لومون است، اوضاع را برای مارک پیچیده‌تر می‌کند. همکاران مارک، دیلن «با بازی زک چری» و ایروینگ «با بازی جان تورتورو» سعی در کمک به او دارند، اما این تنش‌ها توجه پگی «با بازی پاتریشا آرکت»، رئیس مرموز لومون و میلچیک «با بازی ترامل تیلمن»، مامور اجرایی لومون را جلب می‌کند.

حضور کریستوفر واکن و دیکن لاچمن در نقش کارمندان لومون، به رمز و راز و تاریکی داستان می‌افزاید و مخاطب را مشتاق تماشای ادامه ماجرا می‌کند.

سریال «جداسازی» با داستانی گیرا و فضایی وهم‌آلود، مخاطب را به سفری ذهنی در دنیای دوگانه  «مارک» می‌برد. در بیرون از محیط کار، مارکی را می‌بینیم که غم از دست دادن همسر، او را در تاریکی فرو برده است. انتخاب او برای جداسازی خاطرات و احساساتش در محل کار، که به واسطه عمل جراحی «جداسازی» انجام می‌شود، ریشه در همین غم عمیق دارد.

اما این جداسازی، مرز میان کار و زندگی را آن‌طور که مارک تصور می‌کرد، شفاف نمی‌کند. دنیای «لومون» به تدریج به زندگی روزمره او نفوذ کرده و پرسش‌های بی‌شماری را در ذهنش ایجاد می‌کند. انتخاب مارک تا چه حد درست بوده است؟ آیا می‌توان از رنج و خاطرات تلخ گریخت؟

مفهوم فلسفی جداسازی

سریال «جداسازی» با طرح پرسش‌های عمیق و جذاب در مورد غم، ارتباط و هویت، مخاطب را به سفری فلسفی و در عین حال سرگرم‌کننده می‌برد. در دنیایی که مرز بین کار و زندگی به طور فزاینده‌ای مبهم می‌شود، «جداسازی»، جسورانه این سوال را مطرح می‌کند که اگر این جدایی به طور کامل و تحت کنترل خودمان باشد، چه پیامدهایی خواهد داشت؟

داستان حول محور شرکت «لومون» می‌چرخد که به کارمندانش امکان می‌دهد تا خاطرات مربوط به محل کار را از خاطرات زندگی شخصی خود جدا کنند. این مفهوم بستر را برای کاوش در مضامین مختلفی مانند هویت، خودآگاهی، اخلاق و ماهیت انسان فراهم می‌کند.

اما «جداسازی» فراتر از یک تریلر علمی تخیلی روان‌شناسانه صرف عمل می‌کند. سریال با ظرافت به نقد جامعه سرمایه‌داری غرب می‌پردازد و پوچی و بی‌معنایی برخی از جنبه‌های آن را به تصویر می‌کشد. این موضوع به خصوص در شخصیت دیلن، همکار رقابتی که با اشتیاق، جوایز بی‌ارزش محل کار را جمع‌آوری می‌کند، نمود پیدا می‌کند.

کارگردانی و بازیگران جداسازی

بن استیلر با کارگردانی قسمت‌های ابتدایی سریال «جداسازی» فضایی را خلق می‌کند که هم تماشاگر را درگیرِ معمای پیچیده‌اش می‌کند و هم با لحنی طنز و گاه سیاه، او را سرگرم نگه می‌دارد. این همان تجربه‌ای است که در آثار چارلی کافمن هم دیده می‌شود: جایی که خنده و ترس در هم می‌آمیزند و تماشاگر را در فضایی متناقض غرق می‌کنند.

استیلر با انتخاب بازیگران خاص و منحصر به فردی مانند پاتریشیا آرکت، جان تورتورو، کریستوفر واکن و ترامل تیلمن، داستانی درخشانی که پر از پیچش و راز و رمز است را به بهترین شکل به تصویر کشیده‌ است. بازی ساده و روان آدام اسکات در نقش مارک، به عنوان نقطه مقابل بازی‌های اغراق‌آمیز و خاص دیگر بازیگران، به باورپذیری داستان و شخصیت‌ها کمک می‌کند.

آدام اسکات با ظرافت، تفاوت‌های مارک در دنیای درون و بیرون را به تصویر می‌کشد. مارک در دنیای درون خود، شخصیتی خوش‌بین‌تر و امیدوارتر دارد، چرا که از غم و اندوه دنیای واقعی رهاست. جان تورتورو و کریستوفر واکن نقش‌هایی غیرمنتظره و جذاب را ایفا می‌کنند که تماشاگر را غافلگیر می‌کنند. زک چری در قسمت‌های ابتدایی سریال بازی درخشانی دارد، اما در ادامه‌ی داستان نقش او کمرنگ‌تر می‌شود. پاتریشیا آرکت نیز در نقش زنی مرموز که تلاش می‌کند از فروپاشی همه چیز جلوگیری کند، بازی فوق‌العاده‌ای را ارائه می‌دهد.

فیلمنامه جداسازی

«جداسازی» در ابتدا کمی با کندی پیش می‌رود، اما به سرعت به اثری تبدیل می‌شود که تماشای آن را نباید از دست داد. دن اریکسون، به عنوان ناظر اصلی فیلم‌نامه نویسان سریال، با ظرافت، شخصیت‌ها را در میان روایت‌های غیرقابل پیش‌بینی و جذاب هدایت می‌کند و تماشاگر را با چرخش‌های داستانی و افشاگری‌های شخصیت‌ها غافلگیر می‌کند.

اگرچه لحن فیلمنامه ممکن است برای برخی تماشاگران کمی عجیب به نظر برسد و در میانه فصل شاهد افت جزئی در داستان باشیم، اما سریال با اپیزودهای پایانی فوق‌العاده و پایانی تکان‌دهنده، جبران مافات می‌کند و دوباره نظر مخاطب را به خود جلب می‌کند.

قسمت‌های ابتدایی سریال با ریتم کندی پیش می‌روند که با محیطی که «لومون» برای کارمندانش ایجاد کرده، تطابق دارد و می‌توان گفت که اریکسون به صورت عامدانه، هارمونی زیرکانه‌ای میان فضای داستان و ریتم آن ایجاد کرده‌است.

جنبه‌های فنی سریال جداسازی

برخلاف بسیاری از سریال‌های تلویزیونی، حتی آن‌هایی که در دوران اوج خود هستند، «جداسازی» دارای زبان تصویری قدرتمند و ساخت کلی باکیفیتی است که به ندرت دیده می‌شود. طراحی صحنه و لباس به طور خلاقانه‌ای با تم اصلی سریال هماهنگ هستند و فضای سرد و بی‌روح شرکت لومون را به شکلی بی‌نظیری به تصویر می‌کشند.

موسیقی متن فوق‌العاده تئودور شاپرو، که با الهام از آهنگ‌های مینیمالیستی و ریتم‌های تکراری ساخته شده، حال و هوای سریال را تقویت می‌کند و به عمق احساسات و تنش‌های داستان می‌افزاید.

در حالی که کارگردانی بن استیلر در سریال «جداسازی» ستودنی است، اما نمی‌توان از ظرافت و زیبایی فیلمبرداری آن غافل شویم. فیلمبرداری دقیق و استفاده از زوایای خاص دوربین، حس انزوا و محدودیت شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد و به تماشاگر احساس نزدیکی بیشتری با تجربیات آن‌ها می‌دهد. «جداسازی» فقط یک سریال تلویزیونی نیست، بلکه تجربه بصری و شنیداری فراگیری است که تماشاگر را تا اعماق داستان خود فرو می‌برد.

مقایسه سریال جداسازی با آثار مشابه

«جداسازی» را می‌توان با سریال‌هایی مانند «آینه سیاه» (Black Mirror) مقایسه کرد که هر دو به بررسی تاثیرات تکنولوژی بر زندگی انسان‌ها می‌پردازند. همچنین، سریال‌هایی مانند «آقای ربات» (Mr. Robot) و «وست ورلد» (Westworld) نیز به دلیل تم‌های مشابه در مورد هوش مصنوعی و هویت، قابل مقایسه با «جداسازی» هستند.

پوستر سریال جداسازی

تریلر سریال جداسازی فصل اول

تریلر سریال جداسازی فصل دوم

عکس های سریال جداسازی

جداسازی

جداسازی

سخن آخر

«جداسازی» با استفاده از طنز و درام به‌طور همزمان، توانسته جایگاه منحصربه‌فردی در میان سریال‌های چند سال اخیر به دست آورد. هماهنگی میان داستان، فیلمبرداری، موسیقی، کارگردانی و بازیگری، از مهم‌ترین ویژگی‌های این سریال هستند پس اگر دنبال دیدن سریال مهیج و همزمان مفهومی هستید، «جداسازی» را در فیلم‌نت از دست ندید!

امیر صنایعی

برچسب‌ها: Severance،جداسازی
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها