«دوست پنگوئن من»: یک فیلم پنگوئنی و دلنشین
به گزارش فیلم نت نیوز، از آخرین باری که ژان رنو در نقشی ظاهر شد که در آن شخصیتی منزوی و محافظ یک کودک را ایفا میکرد، چند دههای میگذرد و حالا با فیلم «دوست پنگوئن من» به کارگردانی دیوید شورمن، او به فرمول موفقی بازگشته است که همواره با استقبال همراه بوده است.
در این ماجرای احساسی و مناسب برای تمامی سنین، رنو نقش پدری غمدیده که فرزندش را از دست داده بازی میکند که پس از نجات یک پنگوئن کوچک از آبهای آلوده به نفت، با او همراهی شیرین و معناداری را آغاز میکند. این فیلم از رابطهای ناگسستنی میان یک ماهیگیر برزیلی و یک پنگوئن مگالانیک که از مسیر مهاجرت خود منحرف شده بود، الهام گرفته است. بازی ژان رنو در این نقش، طیف جدیدی از احساسات را به نمایش میگذارد و با حساسیت و ظرافت، لحظات طنز و اندوهناک فیلم را به تصویر میکشد و این فیلم را به اثری تبدیل میکند که تماشاگرانی که به داستانهای الهامبخش درباره رستگاری، پایداری و همدلی علاقه دارند، نباید آن را از دست دهند.
ژان رنو در این فیلم نقش ژائو را بازی میکند؛ مردی که داستان او از سالها پیش آغاز شده است، زمانی که خانه ساحلی او در ایلا گراند، ریو دو ژانیرو، پر از عشق، موسیقی و خنده بود. در دوران جوانی، او پدری مهربان برای پسرش میگل (خوان خوزه گارنیکا) و همسری خوب برای ماریا (آماندا ماگالهاس) بود، اما یک روز سرنوشتساز همه چیز تغییر کرد. وقتی که او در حال ماهیگیری با پسرش بود، طوفانی شدید قایق کوچک آنها را واژگون کرد و پسرش غرق شد. سالها بعد، هزاران کیلومتر دورتر در پاتاگونیا، آرژانتین یک پنگوئن نر که بعدها نام او را دیندیم میگذارند (با بازی ۱۰ پنگوئن نجاتیافته) نیز با سرنوشتی مشابه روبرو میشود. او که به دلیل خروج از مسیر مهاجرت، در لکههای نفتی گرفتار شده بود، تا زمانی که ژائو او را نجات داد، بدون امید در دریا سرگردان بود.
ماهیگیر تنها بلافاصله احساس وظیفه میکند که به این موجود گمشده کمک کند. او به همراه ماریا (با بازی تاثیرگذار آدریانا بارازا) تصمیم میگیرد که پنگوئن کوچک را تمیز کرده، به او پناه دهد و مراقبت کند اما خداحافظی با این دوست کوچک که عاشق خانه گرمسیری جدیدش شده بود، آسان نیست. پنگوئن سرانجام در زمان خودش به سفر خطرناک بازگشت به پاتاگونیا میرود اما در کمال شگفتی، سال بعد پنگوئن دوباره بازمیگردد و دوستی آنها جهانی میشود و توجه سه محقق را به خود جلب میکند که رفتار پنگوئنها را زیر نظر داشتند.
کریستن لازاریان و پائولینا لاگودی، نویسندگان فیلمنامه، با دقت بسیار، داستان اصلی را بسط داده و آن را به قصهای با احساسات عمیقتر و پیامی غیر موعظهگرانه درباره محیطزیست تبدیل کردهاند. این فیلم با حساسیت زیادی به موضوعات اندوه ژائو و اثرات مخرب آلودگی بر زندگی دریایی میپردازد.
فیلم، تغییرات در رابطه ژائو با بهترین دوستش، اسکار (ماوریکسیو ژاویر) و نقش پنگوئن به عنوان پسر جایگزین را به خوبی به تصویر میکشد، آنهم بدون آنکه نیازی به توضیحات اضافی داشته باشد. فیلم در لحظاتی که ژائو به طور غریزی از پنگوئن مراقبت میکند، یک ژاکت از کلاههای بافتنی پسر درگذشته اش را برای پنگوئن درست میکند و با کمترین کلام تاثیرات زیادی میگذارد.
دیوید شورمن کارگردان فیلم با همراهی تیم حرفهای خود توانسته قدرت بصری فیلم را به خوبی به نمایش بگذارد؛ اتفاقی که در فیلمهای خانوادگی از این دست کمتر دیده میشود. او در صحنههایی مثل واژگون شدن قایق ژائو در طوفان یا لحظاتی که ژائو از مردمی که قبلاً او را طرد کرده بودند، کمک میطلبد، به زیبایی قدرت تصویر را به کار میگیرد. فیلم همچنین از نگاه دیندیم به دنیا مینگرد و نه تنها از زاویه پایین بلکه با استفاده از لنزهای ویژه، چشمانداز او را به نمایش میگذارد.
فیلم در نهایت، با وجود چندین نقص کوچک مثل تکیه زیاد بر موسیقی فرناندو ولاسکوئز، همچنان قلب و احساسات بیننده را تسخیر میکند. داستان دوستی، عشق و بخشش در پایان فیلم با نمایش تصاویری از این دو دوست و بهروزرسانی درباره آنها به اوج خود میرسد و پیامی زیبا درباره قدرت روابط انسانی و ارتباط با طبیعت و حیوانات نشان میدهد.
کورتنی هوارد | ورایتی
دوست پنگوئن من را در فیلم نت تماشا کنید