قاتل سریالی با «صورتک خندان» دست به جنایت میزند
به گزارش فیلمنت نیوز، سریال «صورتک خندان» ساخته جنیفر کاچیچیو و با بازی آنالی اَشفورد، تامرا توماکیلی، جیمز ولک و با حضور دِنیس کوآید، محصول سال ۲۰۲۵ سینمای هالیوود است و هم اکنون در پلتفرم فیلمنت در حال پخش است.
در خلاصه داستان اثر چنین آمده است: «دختری به نام ملیسا در ۱۵ سالگی متوجه میشود پدرش یک قاتل زنجیرهای است که به او لقب “قاتل صورتک خندان” دادهاند، چرا که پس از قتل، نامهای با امضای صورتک خندان از خود به جا میگذاشت.»
«صورتک خندان» اقتباسی از پادکست تروکرایم «صورتک خندان» ساخته ملیسا مور و همچنین کتاب زندگینامه «سکوت در هم شکسته شده؛ ناگفتنی های دخترِ یک قاتل سریالی» نوشته ملیسا مور و ام. بریجت کوک است.
نام سریال «صورتک خندان» علاوه بر اینکه ارجاعی به ایموجی مشهور شبکههای اجتماعی دارد که کاربران برای ابراز شادمانی در تعاملات اجتماعی با هم استفاده میکنند، حاوی یک ارجاع ترسناک است. کیث هانتر جسپرسون یک قاتل کانادایی آمریکایی است که در نزد عامه با نام «قاتل صورتک خندان» شناخته میشود. او یک راننده کامیون بوده که در سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۵، دستِکم هشت زن را به قتل رسانده سپس نامههای متلک گویانه به رسانهها و مقامات میفرستاده و زیر آن را با شکلک «صورتک خندان» امضا میزده است. بسیاری از قربانیان او، کارگران جنسی یا بیخانمانها بودند و او، قربانیان خودش را خفه میکرده است.
روایت با کارت پستال پدربزرگ به نوه ۱۵ ساله خودش آغاز میشود. مادر با مشاهده آن، هر آنچه را پشت سر گذاشته برایش تداعی میشود و کارت پستال را کنار نامهها و دیگر کارت پستالهای باز نشده قرار میدهد به امید اینکه مساله خاتمه یابد، ولی زهی خیال باطل! تازه شروع ماجراست. پدر با سازنده برنامه «شوی گِرِگ» تماس میگیرد و خودش را «قاتل صورتک خندان» معرفی میکند و میگوید تنها در صورتی نام نهمین قربانی را اعلام خواهد کرد که ملیسا رید با او صحبت کند. در این هنگام، هویت واقعی ملیسا رید فاش میشود. او دختر «قاتل صورتک خندان» است که سالهاست زندگی آرامی در کنار دو فرزند و شوهرش دارد و نام خانوادگی خودش را تغییر داده است. مضاف بر اینکه هیچکدام از همکاران وی، از هویت واقعیاش اطلاعی نداشتهاند.
اینجا، نقطه شروع «سفرِ قهرمان» است تا در هشت قسمت، با گذشته و هویت واقعی خودش بدون هیچ رتوشی روبرو شود و تقدیر را بپذیرد؛ تقدیری که عاری از درد و رنج نیست و همچنین، میتواند آینده متفاوتی را برای او رقم بزند. آیندهای که در آن، وی دیگر یک طراح گریم در برنامه «شوی گِرِگ» نیست و میتواند چیزی فراتر از اینها باشد.
درباره نقطه عطف اولیه داستان و ادعای وجود یک قربانی باید گفت که موضوعی است که در میان برخی قاتلان سریالی رواج دارد و مشهورترین نمونه آن، هنری لی لوکاس ملقب به «قاتلِ اعتراف گر» است که به دهها قتل جدید اعتراف کرد. با اعتراف وی، یک گروه ویژه برای بررسی ادعاهای او شکل گرفت و در نهایت، یک ادعا پذیرفته و بقیه رد شد زیرا ادله کافی برای اینکه او قاتل باشد یا در صحنه قتل حضور پیدا کرده باشد، وجود نداشت. جرمشناسان، هدف او از ادعاهای جدید را جلب توجه دوباره رسانهها به خودش و دریافت امکانات ویژه در قبال اعترافات همچون استِیک، میلک شِیک و دسترسی به تلویزیون دانستهاند و جیم ماتوکس دادستان کل ایالت تگزاس، او را «یک داستانسرا» نامیده است.
اعتراف جدید کیث هانتر جسپرسون با بازی دِنیس کوآید نیز چنین شمایلی دارد هرچند برخلاف هنری لی لوکاس، موجب بسته شدن اشتباهی پروندههای قتل حل نشده نمیشود و حکایت مصرع «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» از صائب تبریزی است؛ چنانکه قاتل اصلی پس از سه دهه به دست عدالت سپرده میشود.
از نکات جالب توجه «صورتک خندان»، نمایش زوایای مختلف تاثیر یک قتل بر خانواده بازماندگان است و تألماتی که از سر میگذرانند. همچنین، در اثر، خانواده قاتلان به عنوان بخشی دیگر از قربانیها تصویر میشوند تا تاکیدی بر این امر باشد که قتل، فراتر از یک امر دوسویه بین قاتل و مقتول است بلکه از اساس، جامعه را درگیر میکند. به ویژه وقتی پای قاتلان سریالی در میان است که در حوزه روانشناسی، در رده جامعهستیزان قرار میگیرند و آنها، در هر لحظه، درصدد ایراد صدمه به اطرافیان خود هستند. همانند زنی به نام جیلیان با بازی جِن لیون که مفتخر است به علت مصائبی که در کودکی داشته و بارها به ملاقات پدرش در زندان رفته است، اینک میخواهد به زندانیان و به خصوص قاتلی سریالی همچون «قاتل صورتک خندان» به چشم یک انسان بنگرد و در آخر، ملعبه دست کیث هانتر جسپرسون برای به سر انجام رساندن نقشههای شومش میشود.
ظهور شبکههای اجتماعی باعث شده است بار دیگر توجهها به سوی قاتلان سریالی جلب شود و همین موضوع، سبب تغيير رویکرد مردم نسبت به خانواده قاتلان سریالی شده است. در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی که دوران اوج ظهور قاتلان سریالی در ایالات متحده آمریکاست، نسبت فامیلی داشتن با آنها سبب دوری گزیدن مردم از این خانوادهها و طرد شدن شان میشده است در صورتی که در حال حاضر، چنین نسبتی شاید بتواند برای دخترِ ملیسا رید و نوه کیث هانتر جسپرسون به نام هِیزِل رید با نقشآفرینی خیلیا آینه که در دبیرستان چندان محبوب نیست، محبوبیت بیافریند.
امر دیگری که «صورتک خندان» بررسی میکند فردیت آدمها در برابر تشابهات آنها با والدین و خاندان خودشان است و اینکه آیا نسبت خونی داشتن آدمها با یک قاتل سریالی، از آنها یک جامعهستیز میسازد؟ پاسخی که درباره ملیسا رید خیر است و درباره مَتیو میلات خواهرزاده ایوان میلات قاتل سریالی معروف استرالیایی ملقب به «قاتل کولهپشتی» صدق نمیکند که با تاسی از دایی اش، در سال ۲۰۱۰، دست به قتل دیوید آتچرلونی همکلاسی خودش با تبر زد و هماکنون، ۴۳ سال حبس خودش را پشت میلههای زندان میگذراند. مَتیو میلات در نطقی مشهور راجع به انگیزه اش از اقدام به قتل عنوان کرده است: «شما مرا میشناسید و خانواده مرا نیز میشناسید. شما نام خانوادگی میلات را میشناسید. من هم همان کاری (قتل) را میکنم که میلات ها میکنند.»
مائه عبدالباقی منتقد نشریه اسکرین رَنت در جمعبندی خود از سریال «صورتک خندان» چنین مینویسد: «اثر تا حد زیادی میتواند کنجکاوی مخاطب را برانگیزد و در فکر عمیق فرو برد. تعلیقی که ایجاد میکند به تنهایی کافی است تا دست از تماشای آن برندارید. تمرکز سریال روی کاراکتر ملیسا با نقشآفرینی آنالی اَشفورد به ویژه زمانی که دارد احساسات خودش را راجع به پدرش درمییابد و همچنین در مواجهه با پروندهای با گرهافکنی های متعدد که پیشرو دارد، تجربهای بینظیر فراهم میآورد که مرا راغب کرد که یکسره، سریال را تا انتها تماشا کنم.»
فرزاد جمشیددانایی