مراقب «سرقت میلیارد دلاری» باشید!
به گزارش فیلم نت نیوز، مستند «سرقت میلیارد دلاری» (Billion Dollar Heist) محصول مشترک انگلستان و نیوزلند که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، بازسازی و روایتگر یکی از تکاندهندهترین و بزرگترین سرقتهای سایبری تاریخ است؛ ماجرایی به ارزش یک میلیارد دلار که در یک روز جمعه و درست در خلا تعطیلیهای رسمی رقم خورد و جهان را با ابعادی تازه از تهدیدهای دیجیتال روبهرو کرد.
«سرقت میلیارد دلاری» در فیلم نت
دنیل گوردون خاق این مستند، کارگردان بریتانیایی کمتر شناختهشدهای است که بیش از دو دهه سابقه در ساخت مستندهای ورزشی و همچنین پرترههای اجتماعی-سیاسی با محوریت کره شمالی دارد. او پس از تجربه در اسکای اسپورتس و تاسیس کمپانی «VeryMuchSo»، با فیلم «بازی عمرشان» درباره تیم ملی فوتبال کره شمالی در جام جهانی ۱۹۶۶ به موفقیت رسید و جوایز متعددی کسب کرد. او با مستندهای «حالت ذهن» (۲۰۰۴) و «عبور از خط» (۲۰۰۶) که نگاه ویژهای به کره شمالی داشتند، توجه بینالمللی را به سوی خودش جلب کرد. بعدها با مستندهایی چون «هیلزبورو» (۲۰۱۶)، «رویای استرالیایی» (۲۰۱۹) و «پشت پرده فیفا» (۲۰۲۲) نشان داد که هم در پرداخت موضوعهای ورزشی و هم مسائل اجتماعی حساسیت و دقت خاصی دارد. او در سالهای اخیر با «زندگی و محاکمههای اسکار پیستوریوس» (۲۰۲۰) و حالا «سرقت میلیارد دلاری» (۲۰۲۳) مسیرش را به سمت پروندههای جنایی و سایبری گسترش داده است.
شرح واقعه
ما به عنوان مخاطبان سینما، دریایی از فیلمها و سریالهای سرقت دیدهایم؛ از دزدیهای خیابانی و آدمهای مسلح تا نقشهچینیهای پیچیده هالیوودی، اما وقتی همان تم جذاب سینما، یعنی نقشه، اجرا و فرار، در دنیای واقعی و در سطح یک کشور اسلامی مثل بنگلادش اتفاق میافتد، رنگ و بوی ماجرا عوض میشود و مخاطب به دلایلی خاص مجذوبش میشود؛ چرا که این سرقت نه در یک شعبه کوچک و نه با یک مشت آدم مسلح رخ داده است، بلکه از قلب بانک مرکزی کشوری متصل به شبکه بانکی جهانی و سیستم SWIFT آمده و این یعنی این اتفاق پیامدهای فراملی و حساسیتهای ساختاری ویژهای به همراه دارد.
جذابیتِ اصلی این سرقت میلیارد دلاری آنجاست که این حمله در روز جمعه رخ داده است؛ روزی که عملا بانکها و بیشتر مراکز تعطیل هستند و مردم مسلمان بنگلادش مشغول نماز جمعهاند. بنابراین از همان ابتدا یک اختلاف زمانی هوشمندانه و برنامهریزیشده دیده میشود؛ نقشه هکرها به گونهای طراحی شده که از خلاهای عملیاتی و تمرکززدایی زمانی سواستفاده کند و با در نظر داشتن تمامی جنبهها، یک سرقت بزرگ را به حرفهایترین شکل ممکن عملی کند.
کارکنان بانک مرکزی، در بدو امر، وقتی با دستگاه چاپ معاملهها خاموششده روبهرو میشوند، تصور میکنند آنچه دیدهاند یک خطای سیستمی ساده است، اما وقتی پس از گذشت چند روز و تعمیر آسیبی که کدهای مخرب هکرها به دستگاه رساندهاند موفق میشوند آن را روشن کنند، حقیقت روشن میشود: حمله سایبری و درخواستهای متعددی که در مجموع یک میلیارد دلار را از حساب آنها ربوده است. این رقم شاید در کشوری چون آمریکا یا چین آنچنان بزرگ به نظر نرسد، اما در نظر داشته باشید برای کشوری چون بنگلادش که در رتبههای پایین فهرست ثروت جهانی قرار دارد (رتبه ۱۷۰)، ضربهای فاجعهبار و غیر قابل جبران است.
در نیمه دوم، تمرکز مستند به سمت حلقههای پولشویی میرود؛ نشان میدهد که چگونه پول کثیف و غیرقانونی باید از مسیرهای پیچیده و چندلایه عبور کند تا بدون برجا گذاشتن رد یا شواهد، وارد چرخه قانونی شود. همچنین به چالشهای عملی و اخلاقی تبدیل مبالغ عظیم دیجیتالی به اسکناسهای فیزیکی و مدیریت حمل و نگهداری انبوهِ اسکناسها به شکل بستهبندیشده در جعبهها میپردازد؛ بخشی که برای علاقهمندان اقتصاد و سازوکارهای بانکی دیدنی و جذاب است. در واقع اثر نشان میدهد پولِ دزدیدهشده چگونه فرمولبندی و مخفی میشود تا ظاهری مشروع بیابد.
در نهایت فیلم با دنبالکردن گروهِ هکری و پیگیری ردِ سایر هکهای آنها در گذشته و آینده و نیز نمایش مجازاتها و پیامدهایی که کارکنان بانک متحمل شدهاند، سوالهای مهمی پیش چشم تماشاچی میگذارد: چه کسی مسئول است؟ چه کسی مجازات میشود و آیا عدالت اجرا میشود یا قربانیان کوچکتر باید هزینه اشتباههای سیستمیک را بپردازند؟
کارگردانی
کارگردان اثر، گوردون، فرمی برای مستندش برگزیده که نمیتوان لقب نوآور یا متفاوت را به آن داد، اما باید اذعان کرد مناسب روایت چنین داستانی است. او یک روایتِ خطی از این واقعه میدهد و در کنار آن، گروهی از متخصصان امنیت سایبری، مسئولان امنیت، نیروهای بینالمللی مانند FBI و خبرنگاران را کنار هم قرار میدهد تا از زاویههای مختلف اتفاق را بشکافد، به فیلم شواهدِ کارشناسانه بدهد و عواقب گسترده چنین حملههایی را نه صرفا در سال واقعه (۲۰۱۶) بلکه در جامعه وابسته به اینترنتِ امروز شرح دهد؛ تصاویر آرشیوی و نریشن روی آنها، استفاده از تصاویر ضبطشده دوربینهای مداربسته و بازسازیهایی که در قالب بازی بازیگرها یا انیمیشنهایی به سبک کمیکبوکها صورت گرفته است، همه به هم بافته شدهاند تا بیننده را تا حد امکان در زمان و مکان حادثه بنشانند.
ریتمِ مستند «سرقت میلیارد دلاری» تند است. موسیقی الکترونیک هیجانزا با ضرباهنگهای تیز و انرژیبخش، به شکلی مداوم تنش فضا را بالا نگه میدارد و استفاده گاه به گاه از تصاویر انیمیشنی به تنوع بصری کمک میکند تا مخاطب خسته نشود؛ این انتخابهای فنی باعث شده است مستند از سطح یک گزارش صرف بالاتر برود و تبدیل شود به تجربهای سرگرمکننده و در عین حال هشداردهنده. همچنین جذابیت مستند صرفا در قابها و ریتم آن نیست، بلکه در نگاه مدرن آن است. ساختار روایتیِ این مستند که نشان میدهد چگونه یک سرقت دیجیتال میتواند به صورت آرام، پیوسته و در طول یک سال اجرا شود، نمودی از دگرگونیِ ماهیتِ جرایم بزرگ است؛ جرمهایی که دیگر با هجومِ ناگهانی و پرهیاهو صورت نمیگیرند، بلکه نتیجه نفوذهای حسابشده، دقیق و سالها برنامهریزیاند؛ نفوذهایی که مقابله با آنها را دشوار و زمانبر میسازند.
از سوی دیگر، فیلم یک جنبه آموزشی جالب را در خودش جا داده است؛ اینکه بسیاری از این نفوذها از یک ایمیل ساده آغاز میشود: یک درخواست همکاری همراه با رزومهای آلوده که عملا حاوی کدهای مخرب است و درِ ورود اولیه را باز میکند؛ توضیح مرحله به مرحله نوع و تعداد متخصصان مورد نیاز و چگونگی ورود اولیه، برای تماشاگرانِ کماطلاعِ حوزه سایبری هم جذاب و هم تکاندهنده خواهد بود. مستند همچنین روی مساله وابستگی بشر امروز به شبکههای فناوری دیجیتال تاکید میکند و اشاره دارد چنین وابستگیهایی در کنار فوایدش، آسیبپذیریِ بزرگی ایجاد کرده است؛ درست مثل پاندمیِ کرونا یا تهدیدهای هستهای و تغییرهای اقلیمی که زندگی جمعی را به شدت تهدید میکنند، حملههای سایبری هم میتواند به صورت پنهان اما مخرب زیربناهای اقتصادی و اجتماعی را از کار بیندازد و انسانها را در معرض نابودی قرار دهد. از منظر پیام اجتماعی نیز بر ابعادی انگشت میگذارد که اغلب کمتر دیده میشوند: وقتی ضربهای این چنین به اقتصاد یک کشور وارد میشود، پیامدها خیلی فراتر از اعداد و حسابهاست؛ نکتهای برجسته که نشان میدهد پیامدهای انسانی و اجتماعیِ چنین جرمی چگونه میتواند تا سالها دامنگیر دولت و شهروندان باشد.
نقدهایی هم وجود دارد که دربارهشان باید صریح بود: مستند گاهی در تلاش است گستره وسیعِ موضوع را پوشش دهد و به همین دلیل در برخی بخشها سطحی میماند، مثلا پرداختن به ریشههای ساختاری که در طی چنین سرقتهایی منجر به تنبیهها و مجازاتهای ناعادلانه کارکنان بانک میشود، میتوانست جزئیتر و مستندتر باشد؛ کنشگریِ رسانهای یا فشارهای سیاسی که ممکن است کارمندانِ درگیر را به عنوان مقصر جلوه دهد نیازمند تحلیل عمیقتر است تا بیننده بداند کجا خطا رخ داده و چه کنشهای غیرمنصفانهای به وجود آمده است. همچنین اشاره به پیشینه هکها در سطح جهان و مقایسه آنها خیلی خوب است: از سرقتهای کوچکتر که حسابهای افراد را خالی میکردند گرفته تا این سرقتِ میلیاردیِ ۲۰۱۶ یا موردهای مشابهاش.
نتیجه
«سرقت میلیارد دلاری» بیش از آنکه صرفا یک داستان جناییِ جذاب باشد، دعوتی است به بازاندیشی در نحوه حفاظت از سیستمهای حیاتی، ضرورت تقویت آموزش عمومی درباره خطرهای پیامکی یا ایمیلی که ممکن است برای بسیاریمان عادی شده باشد و بازنماییِ این واقعیت که دشمنان امروز جامعه دیگر تنها کسانی با ماسک و اسلحه در خیابان نیستند بلکه کسانیاند پشتِ صفحههایی که با دانش فنی میتوانند ساختارهای اقتصادی را متزلزل کنند. بنابراین تماشاگر پس از دیدن این اثر نه تنها سرگرم میشود، بلکه با درکی گستردهتر از آسیبپذیریهای دنیای دیجیتال و حساسیتی بیشتر نسبت به پیامها و لینکهای مشکوک، با خود میاندیشد که در چنین جوامع دیجیتال و در معرض تهدیدهای سایبری شبانهروزی، چگونه واکنش نشان داده است و از این پس چگونه باید رفتار کند. شاید همین، مهمترین دستاورد مستند باشد: هشدار، آموزش و گشودن دریچهای برای بحث عمومی درباره امنیت و مسئولیت در عصری که پول، قدرت و هویت انسانها به خطوط کدها و سرورهای داخل ساختمانها پیوند خورده است.
رامتین امانی