درباره «عامه پسند» به بهانه اکران آنلاین در فیلمنت
من یک زن هستم!
به گزارش فیلمنت نیوز، یکی از ویژگیهای مخاطبان سینمای ایران از گذشته تا امروز، علاقمندی به شنیدن قصه است که همین امر موجب پررنگ شدن گونه ملودرام شده است. چرا که این ژانر ذاتا قصهگو بوده و قالب مناسبی برای این قبیل آثار به حساب میآید.
در ایران و طی چهار دهه اخیر، ژانر ملودرام همپای کمدی پیش رفته و بخش مهمی از تولیدات سینمای کشورمان را در این سالها تشکیل داده است. به ویژه در دو دهه اخیر که ملودرامهای اجتماعی زیادی ساخته شده و مخاطبان زیادی داشته است. فیلم عامه پسند به کارگردانی سهیل بیرقی یکی از آنها است که سال گذشته روی اکران رفته و به تازگی از طریق پلتفرم فیلمنت که این روزها فعالیت گستردهتری را در اکران آنلاین آغاز کرده است به مخاطبان عرضه شده و توانسته در دو سه روز نخست پخش به فروش قابل توجهی برسد.
سهیل بیرقی پس از دو فیلم «من و عرق سرد»، با «عامه پسند» سه گانه سینمایی خود را تکمیل کرده است. آن هم براساس قصهای آشنا با محوریت زنی پنجاه و هفت ساله به نام فهیمه که پس از بیست و هشت سال زندگی با محمدعلی، دست به طلاق توافقی زده و برای ادامه زندگی به شهر زادگاهش شهرضا میرود. قصه خیلی زود و از نقطه اوج آغاز شده و فهیمه را به عنوان شخصیت مرکزی در بطن داستان قرار میدهد.«عامه پسند» فیلمنامهای مینیمال داشته و تعمدا بیش از آنچه که باید روی هر تکه از قصه تمرکز نمیکند. با ورود فهیمه به زادگاه خود، نیمه میانی آغاز شده و خیلی زود هم به نقطه عطف میرسد. جایی که فهیمه به واسطه خرید کاناپهای دست دوم با میلاد بداغی آشنا شده و دوستیای شکل می گیرد که در نهایت به شراکت ختم میشود.
بیرقی در پرداخت این دو شخصیت ظرایف زیادی به کاربرده که مهمترین آن وجوه اشتراک آنها است. هردو متفاوت از جامعه پیرامون خود بوده و به همین خاطر هم به نوعی طرد شدهاند. در این بین کفه ترازو به سمت فهیمه سنگینی کرده و قربانی جامعه سنتی بودناش کاملا خود را به رخ میکشد. همان برگ برنده «عامه پسند»که به قصه جان بخشیده و تماشاگر تا پایان همراه قهرمان خود میکند. بیرقی در نیمه میانی فیلم موانع زیادی را سر راه فهیمه گذاشته تا پایداریاش را بسنجد. از مشکلات بر سر راه انداختن کافه و نداشتن پول کافی و مقروض شدن تا نقطه عطف دوم که تماشاگر را غافلگیر کرده و قصه را به پرده رازگشایی میکشاند. در این بین داستانکی هم براساس دوستی فهیمه و دختر جوان بوتیک داری که مادرش دوست قدیمی فهیمه بوده، شکل گرفته که به موازات قصه اصلی کار پیش رفته و بخشی از مفاهیم مورد نظر نویسنده و کارگردان را بیان میکند. زنی جوان که به نوعی میخواهد از دل سنتها بیرون زده و پا به مدرنیته بگذارد اما همچنان به دنبال عام پسند بودن است. درست در نقطه مقابل، فهیمه قرار دارد که از جهان تکنولوژیک امروزی دور نبوده و پس از سه دهه زندگی مشترک میخواهد مستقل باشد. تلاش او برای راه انداختن کافیشاپ در خانهای قدیمی نیز در همین راستا قرار دارد.
بیرقی در آخرین ساخته سینمایی خود به جای توضیحات اضافی به سمت نشانهشناسی رفته و گاه با تکیه بر آن از ممیزیهای مرسوم عبور کرده است. برای مثال میتوان به موتیف باز کردن جایخی یخچال توسط فهیمه و ایستادن او روبروی سرمای آن اشاره کرد که قرینه آن را میتوان در پشه بند زدن در سرمای کویری شهر پدری و قرار دادن هیتر کنار رختخواب مشاهده کرد. بیرقی برای روایت قصه خود از فرم دایرهای استفاده کرده و قهرمان خود را در ابتدا و انتهای فیلم در یک موقعیت مشابه به تصویر میکشد. انتخاب فاطمه معتمدآریا برای ایفای نقش فهیمه، انتخاب هوشمندانهای بوده که بخش مهمی از قوت فیلم را رقم میزند. بازیگری که کاملا انگ نقش بوده و درک درستی از نقش داشته و به تصویر کشیده است. برای مثال تنها کافی است به سکانس گفتگوی شبانه او با میلاد پس از افتتاح کافهای که در زادگاه خود به راه انداخته، نگاه کنید. همین طور سکانسهای پایانی فیلم که معتمدآریا فهیمه را در تضاد کامل با سکانس های میانی فیلم نشان میدهد. هوتن شکیبا هم پارتنر خوبی برای این بازیگر کهنهکار بوده و فرازوفرودهای میلاد بداغی را به خوبی به تصویر کشیده است.
محمد جلیلوند
فیلم عامه پسند را در سینما آنلاین فیلم نت ببینید.