نگاهی به سریال «دختران کوچه غم»/ ملاقات زیر چوبه دار!

- 10 دقیقه مطالعه
در «دختران کوچه غم» تضادها چندگانه هستند و همین توانسته آن را به اثری قابل توجه و کنجکاوی برانگیز بدل کند.

به گزارش فیلم نت نیوز، اینکه چرا فیلم سینمایی «مسیح پسر مریم» نخستین ساخته کارگردانش باید سه سال در محاق بماند و هرگز فرصت اکران روی پرده را پیدا نکند، سوالی است که همچنان و پس از دیدن سریال «دختران کوچه غم» که نسخه سریالی آن فیلم است متوجه آن نشده ام. اینکه اصولا ساختار توقیف سریال یا فیلم ها چه رویکردی دارد هم سال هاست متوجه نمی‌شوم و اصلا نمی‌فهمم مگر می شود خطوط قرمز روزانه مرز عوض کنند که اگر چنین هم باشد «دختران کوچه غم» اتفاقا هیچ موردی برای حذف و سانسور ندارد چه رسد به سه سال دریغ کردن فرصت دیدن از آن و بر باد دادن رویاهای یک گروه و خصوصا کارگردان جوانی که با هزار امید و شوق ساخته نخستش را ساخته است.

به هر ترتیب پخش این سریال سه قسمتی در فیلم نت این فرصت را پدید آورد تا هم شاهد سریال باشیم و هم از خودمان بپرسیم چرا؟ چرایی که گویا جز چند اعمال سلیقه هیچ دلیل منطقی نداشته است.

سریال «دختران کوچه غم» داستان روحانی جوانی است که در شب عقدش متوجه می‌شود خواهری که سال ها به دلیل اختلاف عقیده از او دور بوده است به جرمی نکرده در زندان است و حالا معلم جوانی که خواهرزاده اوست برای کمک به سراغش آمده است. آنچه داستان را پیش می‌برد تضاد میان موقعیت هاست؛ موقعیتی که مسیح به عنوان یک طلبه جوان و روضه خوان دارد و از همان ابتدا بر آن تاکید می شود و در مقابل حضور خواهرش (پانته‌آ پناهی ها) در کازینو که تدوین موازی در همان ابتدا به مخاطب اشاره به ارتباط این دو را گوشزد می‌کند.

در همان قسمت نخست روایت و طراحی شخصیت ها برای مخاطب عیان می‌شود و آنچه می ماند گره اصلی است که به خوبی در داستان جای گرفته است. ورود یک روحانی جوان و معتقد که تلاش کرده در این سال ها از خانواده متضادش فاصله بگیرد، به دنیایی که هیچ نسبتی با آن ندارد به خودی خود جذاب است. حال اینکه ناچار است برای نجات جان یک بیگناه که اتفاقا خواهر اوست دست به تلاش بزند داستانی از سفر قهرمان را به وجود می آورد که مخاطب را برای دنبال کردن مشتاق تر می کند.

آنچه در این دو قسمت اتفاق افتاده و مخاطب را برای دیدن بخش پایانی مشتاق تر می‌کند همین تقسیم بندی صحیح روابط و اتفاقات است و در کنارش بازی معقول و قابل درک شخصیت ها که به مدد بازی روان و درک خوب بازیگران از موقعیت و فضا ایجاد شده است.

یکی از نکات برجسته در قسمت دوم را باید دیدار مسیح و خواهرش ثریا دانست؛ خواهری آوازه خوان که در زیر نمایی از چوبه دار هم آوازی را زمزمه می‌کند و دیدارش با برادری که سال ها ندیده است بسیار متفاوت با کلیشه های رایج این چنینی است.

«دختران کوچه غم» ترکیبی از بازیگران خوب را در خود دارد اما بی تردید بازی پانته‌آ پناهی‌ها به عنوان بازیگری توانمند که در این سال ها با حضور در نقش هایی چالش برانگیز همانند نقش هایش در سریال هایی همانند «شهرزاد» و «مرداب» و… نشان داده بازیگری است که ترسی از نقش های غریب و سخت ندارد، چیز دیگری است.

در «دختران کوچه غم» اگرچه تنها تصویری کوتاه از نقش ثریا با بازی پناهی ها را می بینیم اما در قسمت دوم در همان سکانس ملاقات نشان می دهد که بازیگری است که تمام مختصات نقش را می شناسد و دربدری و تنهایی نقش را در همان نوع نگاه و لحن بیان نشان می دهد به نحوی که مخاطب سریع با او همراه و اینجاست که مخاطب بیشتر به سمت تلاش مسیح متمایل می‌شود‌.

دختران کوچه غم را اختصاصی در فیلم‌نت ببینید

«دختران کوچه غم» تصویری از موقعیت زنان در جامعه ایرانی است، آنچه که گویی در گذر دوره های مختلف تاریخی تنها شکلش عوض می شود و در نهایت این زنان هستند که در هر موقعیتی باید دست به انتخابی بزنند که این غم و درد را به دنبال دارد.
اینجا زنان همه در شکلی درگیر ماجراهایی هستند که خود نقشی در آن نداشته اند و هرجا که تصمیم گرفتند در جهت تغییر زندگی خود تلاش کنند جهان مردانه آنها را دچار خسران و مشکلات کرده است.

ثریا از زمانی که تصمیم می‌گیرد دیگر در کازینو خوانندگی نکند و شوهرش را از نزول خواری برهاند، از سوی همان جامعه مردانه دچار آسیب و متهم به قتل نکرده می شود. دخترش که تلاش کرده از این فضا دور بماند و معلمی خوشنام است به تاوان گناه نکرده مادر بر سر دو راهی انتخاب قرار می گیرد و حتی ناچار است زندگی اش را به بهای نجات جان مادرش بدهد و حتی نامزد مسیح، دختر روحانی سرشناس حوزه هم در آستانه تشکیل زندگی با مردی که دوستش دارد به ناگهان می بیند همه چیز در حال از دست رفتن است. این نگاه هوشمندانه به رابطه علت و معلولی در این سریال و توجه به زوایای پنهان تاثیر اتفاقات فردی بر زندگی جمعی از جمله نقاط مثبت فیلمنامه است که توسط کارگردان به خوبی در خود اثر پرداخته شده است.

در فضای فیلم و سریال های چند سال اخیر آنچه بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است مجموعه هایی است که توانسته اند از سطح داستان و اتفاق عبور کنند و به دیگر زوایای داستانی و همچنین رویکردهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه اطراف خود توجه کنند. توجه به اصول روانشناختی به عنوان اصل مهمی از زیست امروز جامعه در هر اثر هنری می تواند به صورت ناخودآگاه مخاطب را با داستان همراه و درگیر کند. در این میان فارغ از زمان اتفاقات در داستان آنچه همواره به عنوان اصلی غیر قابل تغییر تکرار می شود ماهیت درونی انسان و تضادهای اوست، اصولا هر داستان پر کشش و تاثیرگذاری از یک چرا آغاز می‌شود، از یک خلاف روال عادی. در «دختران کوچه غم» تضادها چندگانه هستند و همین توانسته آن را به اثری قابل توجه بدل کند.

تضاد فضای زندگی مسیج با خانواده خودش و در تضاد با آن سوی جامعه ای که در آن زندگی می‌کند، تضاد میان دیدگاه همان طلبه ها در حوزه، تضاد میان تفکرات مسیح که روزگاری کشتی گیر بوده و حالا می بیند همان ورزش هم دستخوش تغییرات شده است و حتی تضاد در دیدگاه پدر مقتول و صاحب کازینو با آدم های اطرافش همه و همه دست به دست هم داده است تا کشش و کنش های درون داستانی اثر مخاطب را بیشتر با خود همراه کند.

حالا باید منتظر ماند و دید در قسمت پایانی این مجموعه فیلمنامه چه برای شخصیت ها رقم زده است و صد البته همان پرسش ابتدای یادداشت که اصولا که دلیلی برای ندیدن سه ساله «مسیح پسر مریم» وجود داشت؟

نوید جعفری نویسنده و منتقد سینما و تئاتر

برچسب‌ها: دختران کوچه غم
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها