مروری بر فیلم «پنج»

وقتی ساعت حاج حسین خراب می‌شود

- 10 دقیقه مطالعه

فیلم «پنج» درباره حاج حسین شعرباف است که نظم زندگی اش ناگاه به هم می ریزد و او و شهرش را دچار مشکلاتی می کند.

به گزارش فیلم نت نیوز، حاج حسین، هر روز ساعت هفت به سر کارش، شَعربافی می رود. ساعت بزرگِ قدیمی اش را برای پنج ساعت کوک کرده و همه چیز را ثانیه به ثانیه با آن پیش می برد. به اندازه می بافد، به دختران مدرسه ای آجیل می دهد، متریال شعربافی اش را تحویل می گیرد، صبحانه را با دوستش می خورد، میزان بافته هایش را اندازه می گیرد، ناهار را خانه می رود و شهر را با دوچرخه اش می پیماید. نظم زندگی حاج حسین اما با خراب شدن ساعت به هم می ریزد. دیگر نه دختر مدرسه ای ها به موقع می آیند و نه دوست حاج حسین سر ساعت منتظرش نشسته تا با هم صبحانه بخورند.

ساعت حاج حسین خراب می شود اما نظم یک شهر به هم می ریزد. مهر و محبت جایش را به دعوا می دهد و دیگر بافته های حاج حسین روی نظم پیش نمی رود و کم و زیاد می شود. حاج حسین که از تعمیر ساعت قدیمی ناامید شده، انواع ساعت های جدید را برای مغازه اش می خرد؛ اما هیچ کدام نمی تواند نظم را به او و شهر برگرداند. پس تصمیم می گیرد، زندگی را با تپش ها قلبش تنظیم کرده و نظم آن را از درون برقرار سازد.

«پنج» فیلمی داستانی به تهیه کنندگی، نویسندگی و کارگردانی «سید مجتبی حسینی» و با بازی استاد حسین نیکخواه است. حسینی دانش آموخته سینماست و پیش از این فیلم های حظ، دموکراسی در لوکیشن آشپزخانه، مثل هیچ‌کس، یکی برای همه، رد پای محو آسمان روی شیشه های خیس، برای یک نفس و افسون گل سرخ را ساخته. «پنج»، آخرین ساخته او نیز در بیش از پنجاه جشنواره ی بین المللی از جمله جشنواره های فیلم فستجیوس  لس آنجلس، اونیروس ایتالیا، مونته ویدئو اروگوئه، کانسپشن شیلی، جشنواره پنج قاره ونزوئلا، زناتلای رومانی و همچنین سینالفامای پرتغال حضور داشته و برگزیده جشنواره فیلم کلکته ی هندوستان نیز شده است.

فیلم «پنج» روایتی شاعرانه از یک استاد شعربافی است. حسینی در این فیلم قاب های درخشانی از یزدِ زیبا را به تصویر می کشد و چنان آرام و با حوصله زندگی حاج حسین را پیش می برد که مخاطب می تواند حضور خود را در فضای یزد احساس کند. وی در پنج، به یکی از شغل های سنتی شهر یزد، شعر بافی، پرداخته و به جای بازیگر چهره، از استاد واقعی این عرصه، استاد حسین نیکخواه استفاده کرده است. استاد حسین نیز به خوبی در نقش خود، یعنی استاد شعربافی حاضر شده و با مهارت تمام چگونگی تولید این هنر را نشان می دهد. حسینی همراه با حاج حسین و دوچرخه اش، خیابان های یزد را قدم زده و مخاطب را به گشت زنی در یزدِ زیبا دعوت می کند. کوچه های باریک و خانه های بزرگ، شغل های سنتی و آرامش تنیده شده از فضا از دیگر ویژگی های این فیلم است.

«پنج» به مستند نیز پهلو می زند و به خوبی مخاطب را در بافت قدیمی شهر یزد و سنت های آن می چرخاند، سنتی که در آن نشانه ای از تکنولوژی نیست و همه چیزش مطابقِ عقربه های ساعتِ حاج حسین و با نظمِ او کار می کند. نه کسی دیر می آید و نه زود می رود، همه چیز روال خودش را دارد و زندگی در منظم ترین حالتش به آرامی می گذرد. حتی عاشقِ شهر نیز به موقع جلوی کوچه ی معشوق می ایستد و معشوق می داند کی زمان رسیدن حاج حسین از کوچه فرا می رسد تا حیا پیشه کرده و پنجره را ببندد. زن های شهر، به موقع سبزی پاک می کنند و دختران مدرسه ای راس ساعت برای گرفتن آجیل روزانه شان نزد حاج حسین می آیند.

این نظمِ آرام با خراب شدن ساعت حاج حسین به هم می ریزد. دخترهای مدرسه ای به موقع نمی آیند، شاگرد نانوا در زمان درست نان را نزد حاج حسین نمی برد و او خودش مجبور می شود برای تهیه نان اقدام کند. حتی معشوق نیز از این به هم ریختن زمان، غافلگیر شده و حاج حسین رویتش می کند. دیگر رفیقِ حاج حسین منتظرش نیست تا باهم صبحانه بخورند و شعربافی هم درست پیش نمی رود.

حاج حسین ساعت های زیادی را امتحان می کند، اما نظم روز به روز بیشتر به هم می ریزد. تا اینکه او به جای ساعت، نقش خورشیدی را به دیوار می کوبد، گوشی پزشکی را برداشته و روی قلبش می گذارد و خود را با نظم این تپش های مدام، همراه کرده و شروع به بافتن می کند.

حسینی در این فیلم یک تیر و چند نشان زده است. هم به زادگاهش، یزد، ادای دین کرده و به معرفی آن و نمایش زیبایی ها و آرامش عجیب این شهر پرداخته است، هم شغل شعربافی و استاد حسین نیکخواه را معرفی می کند، هم به صورت گذرا به شغل های سنتی دیگر، مانند شغل دوست حاج حسین اشاره کرده و به پتانسیل های یزد برای پذیرش توریست نیز می پردازد. در خلال همه ی این امورِ مستندگونه، قصه هم تعریف کرده و مخاطب را به خوبی با خود همراه می کند.

در «پنج» زمان مفهوم دیگری می یابد و فقط با ساعت، دقیقه و ثانیه نشان داده نمی شود. تعریف ثانیه به زندگی منتقل شده و آدم ها بر حسب ثانیه ها رفتار می کنند. در پنج، تمام مردم شهر خود را با ساعت حاج حسین تنظیم کرده و گویی با رجوع حاج حسین به خود، آنها نیز به خود و درونشان رجوع کرده و خود را با قلب شان هماهنگ می کنند.

زمان در «پنج» کُند می گذرد اما این کُندی دلنشین لازمه روایت حسینی از داستانش بوده و نمایش جزئیات و نظم لحظه به لحظه زندگی حاج حسین است که به فیلم معنا می دهد. تا پیش از خراب شدن ساعت، فیلم بیشتر جنبه مستند دارد، اما پس از آن است که تازه وجه داستانی آن رو آمده و به درستی خودنمایی می کند. این حرکت بر روی مرز مستند و داستانی و همراهی درست قصه، تصویر و واقعیت ها در پنج، آن را تبدیل به فیلمی می کند که در این دنیای سرعت، پیشرفت و تکنولوژی، مخاطب را به زندگی، آرامش و نظم درونی دعوت می کند. پنج بی شک یکی از بهترین فیلم های اکران شده در گروه هنر و تجربه است که با زبان بین المللی خود یعنی بیان قصه در قالب تصویر، می تواند مخاطب خاص و عام، داخلی و خارجی را با خود، زیبایی ها و شاعرانگی اش همراه کند.

سمانه استاد

مستند «پنج» را در این لینک تماشا کنید.

برچسب‌ها: برگزیده،تیتر یک،سینمای دیگر،مجتبی حسینی،مستند پنج
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها