۱۴۰۱/۱۰/۳۰
به مناسبت نمایش فیلم ماندگار «مادر» (علی حاتمی) در فیلمنت، پروندهای را در مورد این فیلم برای شما تدارک دیدهایم. مطالعه این پرونده پس از تماشای فیلم «مادر» در فیلمنت، خالی از لطف نیست و میتواند ابعاد جدیدی را از این فیلم آشکار کند.
به گزارش فیلمنت نیوز، بهتازگی و به مناسبت روز مادر، یکی از گنجینههای تاریخ سینمای ایران توسط فیلمنت در دسترس علاقهمندان به سینما قرار گرفته است. «مادر» به کارگردانی علی حاتمی، فیلم دوستداشتنی و دلنشینی است که در سالهای اخیر بارها بهعنوان یکی از بهترین ساختههای کارنامه پربار زندهیاد حاتمی مورد توجه قرار گرفته است و عدهای آن را حتی یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران میدانند. به مناسبت نمایش فیلم «مادر» در فیلمنت، پروندهای در مورد این فیلم تدارک دیدهایم.
فیلم «مادر» را میتوانید از طریق این لینک در پلتفرم فیلمنت تماشا کنید.
اطلاعات فیلم
کارگردان و فیلمنامهنویس: علی حاتمی
بازیگران: رقیه چهرهآزاد، محمدعلی کشاورز، فریماه فرجامی، امین تارخ، اکبر عبدی، جمشید هاشمپور، حمیده خیرآبادی، اکرم محمدی، حمید جبلی، محبوبه بیات، محمود بصیری، محمد ابهری، حسین کسبیان.
تهیهکننده: مرتضی شایسته
خلاصه داستان: فیلم «مادر»، داستان مادر بیماری را به تصویر میکشد که در خانه سالمندان زندگی میکند و دلش میخواهد روزهای آخر عمر را در خانه خود و کنار فرزندانش سپری کند. گرمی حضور مادر در خانه، فرزندان را دور هم جمع میکند و خاطرات کودکی برایشان زنده میشود.
سال ساخت: ۱۳۶۸
تاریخ اکران: ۱۴ مرداد ۱۳۶۹
تعداد مخاطب: ۱ میلیون و ۶۷۶ هزار و ۶۱ نفر (هفتمین فیلم پرتماشاگر سال ۱۳۶۹)
فروش: ۳۳۸ میلیون و ۲۲۸ هزار و ۴۶۰ ریال (چهارمین فیلم پرفروش سال ۱۳۶۹)
دستاوردها
برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی (عبدالله اسکندری)، بهترین بازیگر نقش اول زن (رقیه چهرهآزاد) و بهترین بازیگر نقش دوم مرد (اکبر عبدی) از هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر. نامزد دریافت جوایز بهترین طراحی صحنه (علی حاتمی)، بهترین صداگذاری (روبیک منصوری)، بهترین بازیگران نقش دوم زن (اکرم محمدی و فریماه فرجامی)، بهترین موسیقی متن (ارسلان کامکار) و بهترین بازیگر نقش اول مرد (محمدعلی کشاورز) از هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر.
مقام ششم در رأیگیری منتقدان سینمایی کشور در سال ۷۰ برای انتخاب بهترین فیلمهای سال ۱۳۶۹.
حواشی
فیلمنامه «مادر» در سال ۶۵ تصویب شد و حاتمی مقدمات ساخت آن را آغاز کرد. اما بهدلیل فشردگی مراحل فنی سریال «هزاردستان» ناچار شد کار را به تعویق بیندازد. شورای صدور پروانه ساخت در سال ۶۷ به هنگام بازخوانی فیلمنامه برای صدور پروانه، ایرادهایی به آن گرفت و فیلمنامه چند مورد اصلاحی خورد.
با رفع موارد اختلاف، فیلمبرداری از نیمه فروردین ۶۸ در خانهای قدیمی در خیابان شیخهادی آغاز شد و حدود سه ماه طول کشید. این خانه که نمای بیرونیاش نیز در صحنهای از فیلم «شاید وقتی دیگر» (بهرام بیضایی) مورد استفاده قرار گرفته بود، یک سال پس از نمایش عمومی فیلم «مادر» توسط صاحبان آن تخریب شد.
از حوادث فیلم، مرگ محمود لطفی یکی از بازیگران فیلم (که عموم تماشاگران او را با نقش شیرعلی قصاب در مجموعه «داییجان ناپلئون» بهیاد میآورند) بود که بر اثر سکته قلبی در صحنه فیلمبرداری اتفاق افتاد. حاتمی در متن تسلیتی که در مجله فیلم چاپ شد نوشت: «دوربین وسط یک کوچه قدیمی، در بازارچه معیر بود. محمود کلاری پشت دوربین. من در کنارش نشسته بر جعبه فلزی ملزومات و احمد بخشی داخل صحنه طوریکه داخل کادر نباشد. محمود لطفی و بهدنبالش اکبر عبدی و سایرین آماده ورود به صحنه. محمود لطفی پرسید: از کدام طرف کادر؟ پیش از آنکه جوابی از جانب ما سه نفر داده شود، سقوط کرد در دامان بخشی. تندیس عظیم این بازیگر عاشق، دوربین و ما کوچه را مثل اسباببازی کوچکی در برابر یک کودک عظیمالجثه نمایش میداد. فراخور نقشش لباس کودکانه به تن داشت، و چون طفلی معصوم، جان به جانآفرین تسلیم کرد. در بیمارستان وقتی رخت کودکانه را از تن بیجانش درآوردند، از جیبش یک ورقه بزرگ زرورق بهدست آمد که با مداد رنگی بر آن نوشته بود: انالله و اناالیه راجعون.»
نظر عوامل
علی حاتمی: «رسیدگی به پرسوناژها هم بهاینترتیب نیست که روی برخی کار بیشتری بکنم و در مورد عدهای دیگر کار کمتر، بلکه به همه پرسوناژها نگاه و برخورد یکسانی دارم. البته بعضی نقشها مراقبتهای ویژهای را میطلبد. یعنی بهعلت وجود آن بازیگر خاص یا شناختی که از آن بازیگر دارم، او احتیاج به مراقبت ویژهای دارد. مثلاً در فیلم «مادر» این مراقبت ویژه، روی پرسوناژ اکبر عبدی خیلی بیشتر بود، یا بهعلت آن کهولتی که خانم چهرهآزاد داشتند، نوع کارکردن با ایشان متفاوت از کار با دیگر بازیگران بود. خانم چهرهآزاد در شرایط سنی مناسب برای کار نبودند. اما دارای آنچنان روحیه انعطافپذیری بودند که کارکردن با ایشان را آسان میکرد… ایشان بهشدت بهطور فطری و غریزی هنرپیشه هستند و این خاصیت فوقالعادهای برای یک بازیگر است. خانم چهرهآزاد از آن دسته هنرمندانی است که چیزی از هنرمندان جهان کم ندارد. دارای تجربه بسیار فوقالعادهای است، و خیلی پیچیده با نقش خود برخورد نمیکند. بلکه برخورد او با نقش صاف، ساده و روراست است.» (گفتوگو با کیکاووس زیاری، هفتهنامه سروش، شماره ۵۲۸، ۷/۷/۱۳۶۹)
محمود کلاری (مدیر فیلمبرداری): «فکر نمیکنم روشی برای نورپردازیِ عارفانه وجود داشته باشد یا حداقل من نمیدانم. میخواهم بگویم این احتمالاً نورپردازی بهتنهایی نبوده است که صحنه را – بهگفته شما – عارفانه ساخته است. دو شمعدان کنار تخت مادر بود که نور اصلی ما را میساخت و در روبهرو پنجرههایی که منعکسکننده نور آبیرنگی بود که در منطق سینما به آن نور مهتاب میگوییم. شاید ادغام نور نارنجی شمعها و نور آبی مهتاب به کمک سایر عوامل مثل میزانسن و طراحی صحنه و بهکارگیری رنگها، موسیقی زمینه و دیالوگها احساسی عارفانه در ذهن شما بهوجود آورده است که باید موفقیتی برای کارگردان بهحساب بیاید؛ اگر در پی چنین منظوری بوده است. ولی استفاده از نور نارنجی و آبی یا در اصطلاح کار ما سرد و گرم اولاً تکنیک ابداً تازهای در سینما محسوب نمیشود و از آن گذشته گمان نمیکنم بهتنهایی بتواند احساسی عارفانه را القاء کند.» (هفتهنامه سروش، شماره ۵۲۹، ۱۴/۷/۱۳۶۹)
مجموعهای از اظهارنظرهای زندهیاد علی حاتمی در مورد فیلم «مادر» را هم میتوانید از طریق این لینک مطالعه کنید.
نظر منتقدان
جواد طوسی: «حاتمی با محوشدن یکباره جسد مادر در آخرین نمای فیلم، راه را برای تعابیر دوگانه نیز باز گذاشته است. با چنین برداشتی حتی میتوان جمعشدن فرزندان را در کنار مادر یک تصور ذهنی دانست. اما بههر صورت، تماشاگر نمیتواند با مشاهده شخصیتهای متفاوتی که کنار هم گرد آمدهاند به یک معیار مشخص و اصولی برسد و تمام تصورات و پیشفرضهایش بارها در طول فیلم غلط از آب درمیآید. در اوایل چنین استنباط میشود که حاتمی با انتخاب افرادی با خصایص روحی و طرز تلقی گوناگون، میخواهد تصویری نمادین از یک جامعه بیمار ارائه بدهد. این توهم با افزایش حضور مسلط و خشن محمدابراهیم (محمدعلی کشاورز) و در قبالش در معرض تهاجم قرار گرفتنِ معصومیت غلامرضا قوت میگیرد. بهویژه توجه کنیم به بعضی از گفتهها و اعمال موجز غلامرضا و همچنین نمای عمومی که از کوچه زادگاه فرزندان مادر و اوضاع ظاهری دوستان غلامرضا نمایانده میشود. منتها افراط محمدابراهیمخان زهتاب در متلکپرانی عوامانه به افراد خانوادهاش و افراط متقابل جلالالدینخان (امین تارخ) در برخورد عارفانه با هرکس و هر مسألهای، وجود شخصیت کاملاً زائد جمال (جمشید هاشمپور)، بازگشت به گذشته مربوط به ملاقات شبانه مادر با شوهر بهبندکشیدهشدهاش و بعد اشاره لفظی به تبعید شوهر مادر، تغییر رفتار غیرمترقبه محمدابراهیم و همزیستی مسالمتآمیزش با مادر و خواهران و برادرانش، همه بر هرگونه برداشت نمادین خط بطلان میکشند.» (ماهنامه فیلم، شماره ۹۵، مهر ۱۳۶۹)
مسعود اوحدی: «بیش از نیمی از فیلم [حدود یک ساعت] طول میکشد تا فرزندان مادر یکبهیک معرفی شوند و وقتی معرفی میشوند عملاً فیلم پایان یافته است. از آن بهبعد نوستالژی غلیظ و مالیخولیایی [همذاتپنداری غلامرضا بهعنوان یک قربانی، با پدرش بهعنوان یک قربانی دیگر و صحنه اتومبیلرانی خیالی غلامرضا و ماهمنیر] به تلخی و حسرت گذشتهها بدل میشود و یکیدو احساس تلهپاتیک! ازسوی مادر و فرزندان لحظه مرگ مادر را نزدیک میکند؛ «مادر» با روی خوش و درعین آگاهی، در یک بستر بورژوایی بهسبک ایرانی، از مرگ استقبال میکند و معلوم نیست فرق «مادر» با بقیه مادران ایرانی چیست که او میتواند چنین سپید و عارفانه، همچون قدیسهای به عالم باقی بشتابد؟ ظاهراً سپیدی جامه و بستر، داشتن یک دختر نهچندان سپیدبخت، پسرانی عارفپیشه، جنونپیشه، عربپیشه! و… همان کارت سپید او برای پیوستن به نور و معنویت است!؟» (هفتهنامۀ سروش، شماره ۵۲۸، ۷ مهر ۱۳۶۹)
حمیدرضا صدر: «… در آثار حاتمی به شیوه سنتی، آدمها برحسب خوب یا بدبودن از هم متمایز و طبقهبندی نمیشوند. برخورد دریغآلود فیلمساز به آدمهایش، به همه آنها جنبهای احساسی و عاطفی بخشیده است. نگاه کنیم به برادران و خواهران گردآمده در فیلم «مادر»، که بهرغم جداییگزینی آشکار، برخوردهای فراوان و دیدگاههای متفاوتشان، کمترین حسابی در باب بد و خوب بودن باز نمیکنند. رفتار تند برادر بزرگ، احساساتگرایی برادر جوانتر و معصومیت برادر کوچک با فاصلهای بسیار از یکدیگر، در جای خود پذیرفتنی مینمایند. در این روند، رفتار خشن برادر بزرگ با دیگران، در عین دارا بودن وجوه منفی، تماشاگر را به کلیشه آدم منفی در فیلمها نزدیک نمیکند. همینطور است شخصیت دو خواهر که درواقع دو روی یک سکه هستند. یکی با وجوه تمام و کمالِ عرصه مادرانه و دیگری به بندآمده در تاروپود ازدواجهای ناموفق، که هیچکدام بر مبنای معیارهای ارزشی به قیاس کشیده نمیشوند.» (هفتهنامه سروش، شماره ۵۲۸، ۷ مهر ۱۳۶۹)
امید بنکدار: «… «مادر» از جنبه بار تصویری نیز یکی از غنیترین کارهای حاتمی است. در این فیلم زیبایی در کنار سادگی به خدمت کلیت فیلم درمیآید تا به صحنهها مفهوم دهد. نمای کبوترهای سفید در تیتراژ آغازین و لباس سپید مادر در پایان فیلم درحالیکه او پروازی ملکوتی را آغاز کرده است، به فیلم حالتی موزون میدهد. نمای ریزش دانههای برنج از داخل سینی در لحظهای که مادر بدحال شده است، یک معادل تصویری مناسب برای بیان وضعیت مادر است. نماهای میانی فیلم به نمای شیشههای سکنجبین و کاهو، نمای ظرف میوه و گلهای یاس و… دارای ترکیببندیهای بسیار ظریف و نقاشیگونهای هستند که فرمهایی کاملاً ایرانی و نوستالژیک را به بیننده القا میکنند.» (نشریۀ نقد سینما، شماره ۷، بهار ۱۳۷۵)
نغمه دانش آشتیانی