نقد و تحلیلی بر جدیدترین داستان گاتهام
سریال «پنگوئن» چطور از آب درآمد؟
به گزارش فیلم نت نیوز، سریال «پنگوئن» (The Penguin) به کارگردانی مت ریوز که از دنیای تاریک فیلم «بتمن» سر برآورده، داستان جذاب آزوالد، اوز کابلپات یا همان «پنگوئن» بدنام را روایت میکند. کالین فارل در نقش پنگوئن ما را به دل دنیای جنایت گاتهام سیتی میبرد؛ دنیایی پر از توطئه، خیانت و رقابتهای بیامان. این سریال، با روایتی هیجانانگیز و ترکیبی از عناصر نوآر، تلاش میکند تا از یک اقتباس معمولی فراتر رفته و اوز را به شخصیتی پیچیده و چندبعدی تبدیل کند.
اما آیا این سریال موفق شده است؟ در این مطلب به بررسی نقاط قوت و ضعف «پنگوئن» میپردازیم و خواهیم دید که این سریال تا چه اندازه توانسته است انتظارات مخاطبان را برآورده کند.
سریال پنگوئن را در فیلم نت تماشا کنید
سریالی از دنیای بتمن، اما بدون بتمن
یکی از نکات جالب سریال «پنگوئن»، غیبت ناگهانی شوالیه تاریکی است. با وجود اینکه داستان سریال درست بعد از اتفاقات فیلم «بتمن» روایت میشود، اما انگار «بتمن» با بازی رابرت پتینسون در این سریال غیب شده است. این غیبت شاید برای خیلیها تعجبآور باشد، مخصوصاً با توجه به آشوبهایی که بعد از مرگ کارماین فالکونه و کارهای خرابکارانه ریدلر در گاتهام ایجاد شده بود، اما سازندگان سریال عمدا از روایتهای تکراری ابرقهرمانی فاصله گرفتهاند و درام جنایی واقعگرایانهای را در دل گاتهام به تصویر کشیدهاند. این تصمیم به «پنگوئن» فرصت داده تا از سایه «بتمن» بیرون بیاید و هویت مستقل خودش را پیدا کند.
با این حال، نبود بتمن چالشهایی هم برای سریال ایجاد کرده است. انگار بخشی از داستان گاتهام ناقص مانده است. با وجود تلاشهای سریال برای جذاب نشان دادن داستان اوز، شاید بعضیها تصور کنند که با حضور بتمن، داستان هیجانانگیزتر میشد. «پنگوئن» سعی میکند این جای خالی را با شخصیتهای قوی مثل سوفیا فالکونه پر کند، اما باز هم حس میشود که قهرمان اصلی داستان غایب است.
بازی مبهوتکننده کالین فارل
کالین فارل (Colin Farrell) با بازی در نقش پنگوئن، همه را شگفتزده کرد. تحول او به آزوالد کابلپات جاهطلب، هم ترسناک است و هم دلنشین. پنگوئن، با رویایهای بزرگ و زخمهای عمیق، شخصیتی پیچیده و دوگانه است که فارل با مهارت تمام آن را به تصویر میکشد. او هم قربانی گاتهام است و هم زاده آن.
این پنگوئن، برخلاف بسیاری از ضدقهرمانان، قرار نیست دوستداشتنی باشد. او مجموعهای از نیازها و خشمهایی است که او را به سمت قدرت میراند. جاهطلبیهای او، داستان را پیش میبرد و ناپایداریهایش، لحظاتی تکاندهنده خلق میکند. منتقدان معتقدند بازی چندلایه فارل، سریال را از یک درام گانگستری معمولی فراتر برده است.
درامی جنایی با الهامات آشنا
«پنگوئن»، با وامگیری آشکار از شاهکارهای جنایی مانند «سوپرانوز» و «پدرخوانده»، بیشتر به یک حماسه مافیایی کلاسیک شباهت دارد تا یک اقتباس صرف از دنیای کمیک. در این سریال، مفاهیمی چون وفاداری، خیانت و عطش سیریناپذیر قدرت، به شکلی درهمتنیده به تصویر کشیده شدهاند. برخی منتقدان، هرچند شباهتهای آن به کلیشههای ژانر جنایی را یادآور میشوند، اما همین شباهتها گاه به نفع سریال تمام شده و آن را به یک اثر آشنا و در عین حال جذاب تبدیل میکنند.
از دیگر نقاط قوت «پنگوئن»، میتوان به سبک بصری تاریک و نوآر آن اشاره کرد که فضایی وهمآلود و ناامیدکننده را تداعی میکند و با جو سنگین گاتهام به خوبی همخوانی دارد. هرچند این سریال به شکوه بصری فیلم «بتمن» به کارگردانی ریوز نمیرسد، اما با خلق دنیایی خشن و بیرحم، موفق میشود تجربهای متفاوت را برای مخاطب رقم بزند.
سوفیا فالکونه و دیگر شخصیتهای فرعی
کریستین میلیوتی (Cristin Milioti) در نقش سوفیا فالکونه، دختر کارماین فالکونه، یکی از پیچیدهترین و جذابترین شخصیتهای سریال است. او هم قربانی دنیای جنایتکارانه گاتهام است و هم یکی از بازیگران اصلی این بازی مرگبار. میلیوتی با بازی درخشانش، عمق و ظرافت این نقش را بهخوبی به تصویر میکشد. رابطه پرتنش او با اوز، بر سر کنترل امپراتوری جنایی پدرشان، یکی از محورهای اصلی داستان است.
در سوی دیگر، ویکتور، یک مهاجر جوان و امیدوار، قرار میگیرد. او که تحتتاثیر اوز است بهتدریج به دنیای تاریک جنایت کشیده میشود. شخصیت ویکتور نشان میدهد که حتی پاکترین افراد هم در مواجهه با فساد گسترده گاتهام، ممکن است تسلیم شوند.
پنگوئن و جوکر: اسپینآفهای بتمن
در سالهای اخیر بازار اسپینآف از داستانهای ابرقهرمانه شدیدا داغ بودهاست. به تصویر کشیدن ضدقهرمانانی که نقش مهمی در روایتهای داستانی مانند بت من داشتهاند، به یکی از راههای پولسازی کمپانیهای فیلمسازی تبدیل شدهاست. در واقع میتوان گفت فیلم «جوکر» به تنهایی توانست به اولین سینمایی تبدیل شود که ضد قهرمانش، مسیر همدلی با مخاطب را پیدا کرد، اما در آن سوی داستان، سریال «پنگوئن» سعی کرده با طی کردن ساختاری متفاوت، این نوع از همدلی را از سمت مخاطب کسب کند. با وجود آن که «جوکر» تمرکز زیادی بر جنبههای روانشناختی و جامعهشناختی کاراکتر داشت اما سریال «پنگوئن»، تمرکز زیادی بر خط داستانی و ایجاد موقعیت روایی کرده.
در واقع میتوان گفت یکی از مهمترین اهدافی که گروه نویسندگان «پنگوئن» به دنبال آن بودند، ایجاد یک کاراکتر مستقل و قوی برای این ضدقهرمان است. شاید موفقیت«پنگوئن» به اندازه فیلم جوکر نباشد اما میتوان گفت نویسندگان توانستهاند، به هدف خود یعنی خلق یک کاراکتر مستقل، دست پیدا کنند.
سریالی که در وسعت خود گم شده است
بزرگترین چالش سریال «پنگوئن»، سرعت کند و ساختار گستردهاش است. بسیاری بر این باورند که این داستان میتوانست بهصورت یک فیلم فشردهتر، اثرگذاری بیشتری داشته باشد. با هشت ساعت زمان پخش، سریال گاهی اوقات کشدار میشود و برخی صحنهها جذابیت کافی را ندارند.
«پنگوئن» تلاش میکند تا به موضوعات پیچیدهای مانند قدرت، خشونت و نابرابری اجتماعی بپردازد، اما اغلب در این مسیر موفق نیست. به جای پرداخت عمیق به این مسائل، سریال به پیچشهای داستانی و صحنههای خشن متکی است که اگرچه در کوتاهمدت هیجانانگیز هستند، اما عمق و ماندگاری لازم را ندارند.
سخن آخر
سریال «پنگوئن»، تلاش جسورانهای برای گسترش دنیای تاریک بتمن است. با بازی درخشان کالین فارل و فضای نوآر جذابش، ما را به سفری هیجانانگیز و تلخ در اعماق تاریک گاتهام میبرد اما در این میان، برخی مشکلات مانند کندی ریتم و عمق ناکافی داستان، لذت تماشای سریال را کم میکنند.
اگر عاشق درامهای جنایی کلاسیک هستید، این سریال با ادای احترامش به آثار ماندگار، برایتان جذاب خواهد بود، اما برای برخی ممکن است کمی تکراری و خستهکننده به نظر برسد.
امیرمحمد صنایعی