نگاهی به جهان فیلمسازی کریستوفر نولان به بهانه اکران «اوپنهایمر»

دست مسیح هالیوود

- 4 دقیقه مطالعه

فیلم سینمایی «اوپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان از ۲۱ جولای و به صورت آی‌مکس به اکران عمومی رسید، به مناسبت اکران دوازدهمین فیلم بلند سینمایی این کارگردان جنجالی و مطرح نگاهی انداختیم به کارنامه سینمایی او ابعاد مختلف جهان هنری او را بررسی کردیم.

به گزارش فیلم‌نت‌نیوز، در گذشته سینمای هالیوود هر از چندگاهی فیلم هایی را در خط مشی خودش تولید می کرد و منتقدان و اهالی هنر هم می توانستند آن را دوست داشته باشند، فیلم های فیلمسازانی همچون اسپیلبرگ و ریدلی اسکات و این ایده ال سینمای هالیوود جمع شد تا ظهور فیلمسازی همچون کریستوفر نولان که این سیستم را به آرزوی خود رساند، فیلمسازی که فیلمهایش می فروشد، خوب فیلم می سازد، سینما، ادبیات و فلسفه را می شناسد و مهم تر از همه باهوش است.

مسیر فیلمسازی نولان به او جازه ی ورود به سایر طیف های فیلمسازی را می داد یعنی با ساخت فیلم هایی مثل «یادگاری» و «تعقیب» که فیلم های اول و دوم اوست می شد پیشبینی کرد که با یک فیلمساز خلاق که به فرم علاقه دارد و روایت سینمایی را می شناسد طرف هستیم.

فیلم «یادگاری» به یک فیلم کالت تبدیل شد و این اتفاق به نولان اجازه داد تا همچون پل توماس اندرسون و تارانتینو بتواند سینمای شخصی خود را با وجود سرمایه های استودیویی همراه کند اما کمالگرایی او به صرف این موضوع برایش ارضا کننده نبود از این رو او موضوعات بلاکباستری و ایده ال استودیویی را به دنیای شخصی خود آورد و کاری کرد که چه او را دوست داشته باشیم چه نه فیلم هایی همچون «جوکر» اثر تاد فیلیپس میراث رد پای کریستوفر نولان است .

او با سه گانه ی «بتمن» کاری کرد که برای همه ی فیلمسازان حسادت برانگیز بود، یک بلاک باستر از کمیک استریپ معروف با سینمای شخصی خود، به طور مثال زمانی که جوکر در تقابل با بتمن بدون اغراق و گل درشتی جملات نیچه را به زبان می آورد و یا تقابل خیر و شر و همچنین با مفهوم مدرن آنتاگونیست و پروتاگونیست کاری کرد که می توان آن را انقلابی در سینمای هالیوود نامید.

نولان طرفدار های پروپاقرص دارد، منتقدان دوستش دارند و مردم دنیا منتظر فیلم بعدی او هستند اما اکادمی اسکار و فستیوال ها او را تحویل نمی گیرند که این موضوع اغلب می تواند باعث اهمیت فیلمساز شود اما برای او و مسیرش ذره ای ارزش نداشت تا جایی که آکادمی اسکار مورد نقد قرار می گیرد نه او.

مسیر فیلمسازی کریستوفر نولان را می توان به دو قسمت تقسیم کرد: قبل از سه گانه ی بتمن و بعد از آن، در دوره ی اول ما شاهد فیلم هایی هستیم که ظاهری مستقل دارند و نولان را در شکل یک عاشق سینما می بینیم که فرم روایت و شعبده بازی از جنس «پرستیژ» برایش مورد اهمیت ست.(پرستیژ را در این مرحله می بینیم)

در مرحله ی دوم او با بلاکباستر های بتمن خود را به استودیو ها ثابت کرد و ما شاهد کمالگرایی او در ساخت ایده هایی هستیم که در هالیوود ناب و تکرار نشدنی است. به طور مثال ایده ی فیلم سرآغاز فقط می تواند با پول سینمای هالیوود ساخته شود اما ایده و فکر پشت فیلم بزرگتر از قواره ی فیلم های مرسوم به هالیوود است.

در فیلم های او می توان ردپای تاثیر او از چند فیلمساز را دید که مهمترین آن استنلی کوبریک است اما در جایی می توان نولان را نسخه ی بهتر شده ی ریدلی اسکات دید که همانطور مانند ریدلی اسکات فیلم های نوگرایی برای هالیوود می سازد اما از او باهوش تر و متداوم تر در اثبات خود بوده است.

نگاه او به سینما شبیه استنلی کوبریک است، تاکیدم به نگاهش در سینماست نه هنر و زندگی ؛ او در ساخت فیلم هایش سعی در ساخته شدن ایده در بهترین شکل است و نسبت به این موضوع اصلا کوتاه نمی آید مانند کوبریک پلان های پر برداشت می گیرد، برای ساختارش دست به نوآوری می زند و مانند کوبریک در سیستم هالیوود ستاره زدایی می کند یعنی فیلم های او فارغ از ستاره هایی که در آن هستند مهم است.

او را می توان خلف ترین فرزند هالیوود در این دوران دانست یعنی آرزوی هالیوود همیشه وجود فرزندی همچون اوست.

همانطور که پیشتر اشاره شد کاری که نولان با سه گانه بتمن کرد ضمانتی شد تا استودیو ها با فراغ باز تری به سمت ایده های کمیک بروند، ایده های کمیکی که بعد از آن منتقدان سینما و اهالی جدی سینما را به سمت خود هدایت کرد. این سه گانه را می توان فارغ از اهمیت درون متنی خود که در آن ما شاهد بتمنی هستیم که مولفه های نئونوار را در خود دارد و بتمنی می بینیم با بحث ها و اندیشه های جدی تر از مخاطبان نوجوان، همچون اشارات به ساختار وال استریت تا مفهوم خیر و شر در شخصیت ها. به جرات می توان گفت کاری که نولان با بتمن کرد شبیه خود کارکتر بتمن برای گات هام سیتی بود.

حال با این حجم از عقبه ی درخشان و ثابت شده، او سراغ موضوعی رفته است که یکی از دغدغه ها و ترس های انسان معاصر است و باید دید که این فرزند خلف هالیوود چه نگاهی به این موضوع داشته است.

نویسنده: رومینا روشن‌ بین

برچسب‌ها: املی بلانت،انتخاب سردبیر،اوپنهایمر،تیتر یک،کریستوفر نولان،مت دیمون
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها