نقدی بر دفاع از جیکوب (Defending Jacob)

دفاع از جیکوب (Defending Jacob) و سوال‌هایی که در ذهن می‌ماند

- 3 دقیقه مطالعه
با تماشای سریال «دفاع از جیکوب» می توانید هم اثری معمایی و جنایی را دنبال کنید هم درامی خانوادگی با لایه های روانشناختی تماشا کرده باشید.

به گزارش فیلم نت نیوز، سریال «دفاع از جیکوب» به کارگردانی مورتون تیلدوم با بازی کریس اوانز، میشل داکری، جیدن مارتل با تمرکز بر جرم و جنایت و تاثیر آن روی خانواده ساخته شده است که در اینجا سعی داشته ایم نقدی روانشناختی بر آن داشته باشیم.

سریال «دفاع از جیکوب»، داستان یک دادستان محلی است که وقتی پسر عزیزش را به قتل متهم می‌کنند زندگی‌اش به هم می‌ریزد. حالا مجبور است بعد از سال‌ها متهم کردن مظنونین پرونده‌های مختلف، اینبار در جایگاه دفاع بایستد و از پسرش حمایت کند.

«دفاع از جیکوب» را می توانید با دوبله فارسی در این آدرس در فیلم نت تماشا کنید.

اگر مینی‌سریال «دفاع از جیکوب» را دیده اید ما سعی کردیم نقدی روانشناختی بر آن داشته باشیم.

تمرکز اصلی سریال روی تاثیر جرم و جنایت بر خانواده است، تا حل پرونده جنایی. هدف این است که ما را نه تنها به خانه‌ی متهم، بلکه در احساسات طوفانی والدینش نیز سوق دهد. این سریال مضامین سنگینی را لمس می‌کند، مانند گرایش‌های ژنتیکی به سمت خشونت، سیستم عدالت پیچیده‌ی آمریکا و تأثیرات اینترنت روی نوجوانان، اما ضعفی که سریال دارد، این است که این نکته‌‌های اساسی که در طول سریال به دست می‌آید، بی‌رحمانه دور ریخته می‌شوند و در پایان، تنها احساس می‌شود این مضامین بیشتر برای پر کردن وقت داستان نوشته شده‌اند و قرار نیست به آن‌ها درست پرداخته شود.

والدین جیکوب به دنبال شواهدی دال بر بی‌گناهی او می‌گردند که نه‌تنها آن‌ها را در دادگاه ارائه کنند بلکه دل خودشان هم از بی‌گناهی پسرشان قرص شود. بااین‌حال در گیرودار پیداکردن این شواهد، درحالی‌که اندی بر باورهایش نسبت به پسرش استوار است، همسرش لوری نسبت به جیکوب به شک می‌افتد. آن‌ها از سوی خانواده، دوستان، خبرگزاری‌ها و جامعه تحت‌ فشار قرار می‌گیرند. سعی می‌کنند با دورهمی‌های خانوادگی این فشار را کمتر کنند ولی درنهایت شکست می‌خورند.

کریس ایوانز، در نقش وکیل شرافتمند و قابل‌اطمینان، می‌خواهد هر کاری برای نجات و محافظت از پسرش انجام دهد؛ در تلاش است تا مدرکی علیه لئونارد پتز، دومین شخص متهم پرونده بن ریفکین پیدا و ثابت کند که پسرش بی‌گناه است. او آدم خوبی است و به‌نوعی هیچ تنوعی در شخصیت او دیده نمی‌شود. شاید در چشم مخاطب این‌گونه به نظر برسد که او پدر و همسری حامی و بسیار خوب است، اما میزانی که او بعضی مسائل را آگاهانه نادیده می‌گیرد، و سعی در عادی جلوه دادنشان دارد، عادی نیست. او تمایل زیادی برای روبه‌رو شدن با واقعیات ندارد و ترجیح می‌دهد اوضاع را خوب نگاه دارد که این نکته‌ای منفی در شخصیت اوست؛ که ممکن است به اشتباه برای مخاطب، این ویژگی با خوب و حامی بودنش یکسان شمرده شود، و این را در ذهن مخاطب تداعی کند که همسر یا پدری خوب است که چشمش را بر روی واقعیات می‌بندد. گرچه نمی‌توان محبت و عشق بی‌قید و شرط او نسبت به خانواده‌اشرا نادیده گرفت؛ ولی این دو ویژگی برابر یا علت و معلولی نیستند.

اما چیزی که باعث می‌شود تا خانواده خیلی سریع در این باتلاق فرو برود، دروغ‌ها و رازهایی است که پنهان شده‌اند. یکی از این رازها، قتلی‌ست که پدر اندی سال‌ها پیش مرتکب شده، و به خاطر آن سال‌هاست در زندان است. اندی که سال‌هاست پدرش را ندیده و تمایلی هم برای این‌کار ندارد، برای آماده بودن در دادگاه، مجبور می‌شود او را ملاقات کند. راز دیگر، راز لوری‌ست؛ که شبی با حالت آشفته از خانه بیرون می‌زند و می‌خواهد در رستوران خلوتی، کمی برای خود زمان بگذراند. او که مدتی‌ست همه‌ی دوستانش را از دست داده، مشغول گفت‌وگو با زنی می‌شود که در نهایت معلوم می‌شود او خبرنگار بوده. این اشتباه لوری، و حتی کاری که در آخر داستان انجام می‌دهد، به مخاطب نشان می‌دهد که به چه میزان او تحت تاثیر هیجانات خود قرار گرفته، و نمی‌تواند عملکردی منطقی داشته باشد.

راز دیگری که تقریبا در اواخر در سریال فاش می‌شود، راز جیکوب، و فعالیت‌های غیرعادی او در اینترنت است که همین کار، یکی از دلایل اصلی‌ست که شک و ضن دوستانش را از ابتدای سریال به سمت او برد. او در شخصیتی که به خانواده‌اش نشان می‌دهد، بسیار شبیه پدرش است، فردی آرام، متین و بسیار عادی جلوه می‌کند؛ اما در نوشته‌هایی که در اینترنت به اشتراک می‌گذاشت، یا کارهایی که به دور از چشم والدینش انجام می‌داد، بیشتر شبیه نوجوانی‌ست که ممکن است رگه‌هایی از اختلال سلوک داشته باشد. در ورژن رمان این سریال، تا حدود زیادی مهر تاییدی بر اینکه جیکوب اختلال را دارد، می‌زند؛ اما در سریال سعی می‌شود که کاراکتر جیکوب سالم‌تر به نظر برسد.

اما اصلی‌ترین تفاوت رمان و سریال شخصیت هوپ کانرز است که در رمان هوپ به دست جیکوب کشته می‌شود. لوری باربر جریان می‌فهمد و ماشین را دست‌کاری می‌کند در نتیجه جیکوب در تصادف می‌میرد. در سریال هوپ به خاطر مصرف مواد مخدر گم شده بود و در ادامه‌ بی‌گناهی جیکوب اثبات می‌شود. همچنین در سریال لوری ماشین را دست‌کاری می‌کند. آن‌ها تصادف می‌کنند ولی جیکوب زنده می‌ماند.

عوامل نتایج را برای دو قسمت آخر نگه داشتند. این کار باعث می‌شود بیننده تا آخرین دقیقه سریال را تماشا کند. البته وقتی سریال را تمام می‌کنید آن چیزی که می‌خواهید دستگیرتان نمی‌شود و سؤال‌های زیادی در ذهنتان شکل می‌گیرد که این می‌تواند پایانی متفاوت را برای این سریال رقم زده باشد.

کانال جان و تن

 

برچسب‌ها: تیتر یک،دفاع از جیکوب
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها