نگاهی به مستند «شهرسوخته» عرضه شده در فیلمنت
شهرسوخته؛ تلنگری به بیاعتنایی به گذشته
به گزارش فیلم نت نیوز، به گمان من الگوی فیلم مستند «شهر سوخته» از نظر فرم، بیشتر شبیه «تپههای قیطریه» پرویز کیمیاوی است، بهویژه به مشابهتهای دو پلان در اول و آخر فیلم «شهر سوخته» اشاره میکنم. انگار ما آدمها را از دید یک اسکلت میبینیم؛ اسکلتی که در گور خوابیده و مربوط به هزاران سال پیش است و دارد به جهان ما نگاه میکند که در حال کاوش و کنکاش هستیم. شبیه این پلان در «تپههای قیطریه» کیمیاوی هست که اساسا روایت آن فیلم از دید همان اسکلت است؛ یعنی ما اغلب صحنهها را از نگاه یک اسکلت میبینیم.
ادای دین به یکی از بهترین و بزرگترین مستندسازان سینمای ایران اشاره بسیار ارزشمندی است. ضمن اینکه فیلم «شهر سوخته» ساختار و فرم جذابی دارد؛ در واقع در طول فیلم ما شاهد دو، سه روایت هستیم؛ روایتهای مستقیم و روایتهای شاعرانه. البته بهطورکلی فیلم حالوهوای شاعرانهای دارد. صرفنظر از جنبههای تاریخی و اطلاعاتی که فیلم به مخاطب میدهد که بسیار هم جذاب است و شاید غرورآفرین، از سویی بهخوبی نشان میدهد که ما ایرانیان به هر حال در ادوار گذشته در بسیاری از زمینهها، بهخصوص در زمینههای علمی، پیشتاز بودیم. ما شنیدهایم اسکلتی در شهر سوخته پیدا شده که نشان میدهد ما در آن ادوار جراحی چشم داشتیم و خیلی چیزهای دیگر!
من شهر سوخته را از نزدیک دیدم و نصف روز در آنجا سیر کردم! باعث بهت و حیرت است که چگونه میشود سرزمین یا ملتی که روزگاری سردمدار علم و فرهنگ بوده به جایی برسد که از تاریخ خودش منفک شود!؟
ما این انفکاک را در فیلم «شهر سوخته» به وضوح مشاهده میکنیم. تماشاگر متوجه میشود که تمام گذشته ما را متأسفانه خارجیها کشف کردند و نه خودِ ما! دستکم اینکه ما خودمان در این زمینه پیشتاز نبودیم! یادمان باشد تاریخ ادبیات ایران را برای اولینبار «ادوارد براون» به نگارش درآورده است. تأسفبرانگیزتر اینکه هنوز هم تاریخ ادبیات کاملتری از «ادوارد براون» نوشته نشده است! بسیاری از آثار باستانی ما ازسوی خارجیها کشف و معرفی شدند که نشان میدهد ما نسبت به این گذشته چقدر بیاعتنا هستیم! صرفنظر از نگاه شوونیستی -که من اصلا چنین نگاهی ندارم و معتقد نیستم که ما موجودات برتری در جهان هستی هستیم- واقعیت این است که این سرزمین صاحب هویت و امکاناتی بوده که آن امکانات در حال حاضر وجود ندارد! فیلم «شهر سوخته» به ما از این حسرت میگوید.
وقتی فیلم را دیدم، مشتاقانه آن را دنبال کردم و حالا به کسانی که هم به فیلمهای مستند علاقه دارند و هم تاریخ و گذشته کشورشان برایشان مهم است، اما مصادیقش را نمیشناسند، توصیه میکنم حتما این فیلم را ببینند.
نکته مهم دیگری که در فیلم روی آن تأکید میکند، این است که «ملیت» فقط خاک، معماری و اینها نیست. ملیت آن چیزی است که در بستر این خاک و در مسیر این بناهای تاریخی جریان داشته و دارد.
همیشه وقتی من بنای «منارجنبان» اصفهان را میبینم -که تا به حال چندین بار رفتهام و هر بار بر حیرتم افزوده شد- محو نبوغ معمار و خلقکننده اثر میشوم، چون در قرن ششم هجری جهان هنوز در جهل و خرافه قرون وسطایی به سر میبرده، اما یک معمار ایرانی بنایی طراحی کرده که با تکانهای، منار آن به حرکت درمیآید بدون اینکه فروبریزد! این همان چیزی است که امروز ژاپنیها در معماری خانههایشان به دلیل زلزلههای مداومی که آنجا اتفاق میافتد، استفاده میکنند؛ درحالیکه ما در قرن ششم هجری به این تکنیک دست یافته بودیم. به هر حال من پیشنهاد میکنم، بهخصوص جوانها برای اینکه دچار توهم نسبت به این سرزمین و جهان غرب نشوند و میل به مهاجرت و رفتن نکنند، فیلم «شهر سوخته» را حتما ببینند و توجه کنند که میتوان در همین سرزمین زندگی کرد و کارهای خیلی بزرگ دیگری را انجام داد؛ مشروط بر اینکه شرایط اجتماعی تغییر کند.
احمد طالبی نژاد
شرق
مستند «شهر سوخته» را اینجا ببینید.