«باشگاه مشت‌زنی» و اشاره‌های پنهان به مصرف‌گرایی

- 5 دقیقه مطالعه
اگر شما هم از طرفداران فیلم «باشگاه مشت‌زنی» باشید و چندباری هم آن را تماشا کرده باشید متوجه ارتباط آن با مفهوم مصرف‌گرایی شده‌اید.

به گزارش فیلم‌نت نیوز، به‌سختی می‌توان فیلمی را یافت که به‌اندازه «باشگاه مشت‌زنی» (دیوید فینچر) تا این حد از سوی طرفدارانش رمزگشایی شده باشد! یک جست‌وجوی ساده اینترنتی کافی است تا با تعداد زیادی مقاله و ویدیو از سوی سینمادوستانی روبه‌رو شویم که سعی کرده‌اند نکات پنهان «باشگاه مشت‌زنی» را عیان کنند. با این وجود از برخی جنبه‌ها ماجرا به‌قدری آشکار است که به‌نظر می‌رسد نیازی به رمزگشایی وجود ندارد به‌عنوان مثال احتمالا خیلی از بینندگان در همان سال ۱۹۹۹ هنگام تماشای «باشگاه مشت‌زنی» متوجه شدند که با فیلمی علیه مصرف‌گرایی روبه‌رو هستند و مثال‌های واضحی در تایید این گزاره وجود دارد. برخی از دیالوگ‌های تایلر داردن (با بازی برد پیت) از جمله «وسایلی که تو مالک‌شان هستی، حالا مالک تو شده‌اند.» یا «پیش‌فرض‌های اساسی تمدن را انکار کن، به‌خصوص اهمیت تعلقات دنیوی‌ات.» از جمله این نشانه‌ها محسوب می‌شوند. با این وجود به‌نظر می‌رسد که در این فیلم با اشاره‌هایی گاه پنهان‌تر و ظریف‌تر هم در ارتباط با جامعه مصرفی روبه‌رو هستیم. مروری بر برخی از این اشاره‌ها خالی از لطف نیست.


۱

اگر نسخه دی‌وی‌دی باشگاه مشت‌زنی را تماشا کنید، احتمالا متوجه متن هشداری شده‌اید که پیش از شروع فیلم روی صفحه نقش می‌بندد. ذکر هشدارهایی مبنی بر تبعات کپی غیرمجاز فیلم و مسائل دیگری از این دست در نسخه‌های دی‌وی‌دی امری معمول بود. بنابراین ممکن است خیلی از تماشاگران بدون توجه به این هشدار منتظر شروع‌شدن خود فیلم بمانند. اما اگر به همان چند سطر اول متن دقت کنیم هم متوجه یک تفاوت عمده با دیگر نمونه‌ها می‌شویم. این متن در واقع نه از سوی نهادهای نظارتی، بلکه از سوی تایلر داردن برای مخاطبان «باشگاه مشت‌زنی» نوشته شده است و دارد به او هشدار می‌دهد که با خواندن هر کلمه از این متن دارد لحظه دیگری از زندگی‌اش را تلف می‌کند: «کار دیگری برای انجام دادن نداری؟ آیا زندگی‌ات آن‌قدر خالی است که واقعا نمی‌توانی به راه بهتری برای گذراندن این لحظات فکر کنی؟ یا آن‌قدر تحت تاثیر اقتدار هستی که به هر که ادعای آن را داشته باشد احترام و اعتبار می‌بخشی؟» بنابراین تماشاگر حتی پیش از شروع «باشگاه مشت‌زنی» با حملات شخصیت کلیدی فیلم روبه‌رو می‌شود!


۲

جایی از فیلم «باشگاه مشت‌زنی»، تایلر داردن به قابلیت‌هایی اشاره می‌کند که در دل جامعه مصرفی در حال تلف‌شدن است: «من در باشگاه مشت‌زنی، قوی‌ترین و باهوش‌ترین مردان روزگار را می‌بینم. این همه انرژی بالقوه را می‌بینم که دارد تلف می‌شود. لعنتی! تمام اعضای یک نسل، در پمپ بنزین کار می‌کنند، در رستوران‌ها گارسن می‌شوند؛ برده‌های طبقه کارگر! تبلیغات ما را واداشته که پی ماشین و لباس‌های رنگ و وارنگ بدویم. ما به شغلی که ازش متنفریم تن می‌دهیم تا بتوانیم وسایل آشغالی را بخریم که هیج نیازی بهشان نداریم. این یکی از همان اشاره‌های مستقیم در نقد فرهنگ مصرف‌گرایی است که در طول فیلم شاهد آن هستیم. اما فینچر کدهایی تصویری را نیز در ارتباط با این جملات تایلر در طول فیلم گنجانده است. مشهورترین و مهم‌ترین نمونه‌اش تاکیدهای فراوان بر لیوان‌های استارباکس است. در طول فیلم کمتر با سکانسی روبه‌رو می‌شویم که در گوشه‌ای از آن نشانه‌ای از استارباکس وجود نداشته باشد! تعداد این لیوان‌ها خیلی بیش از آن است که بتوانیم آن را صرفا به‌واسطه تبلیغات توجیه کنیم. به‌خصوص این‌که در بسیاری از موارد لیوان‌ها چنان بی‌تاکید به نمایش درمی‌آیند که حتی شاید در نگاه اول قابل تشخیص هم نباشند. با این وجود در خیلی از سکانس‌ها شاهد حضور پرقدرت استارباکس هستیم: جلوه تمام‌عیاری از غرق‌شدن ما در میان کالاهای به‌سرعت مصرف‌شدنی!


۳

یک نمونه دیگر از سخنان صریح تایلر: «ما مصرف‌کننده‌ایم. ما محصولات جانبی نوعی وسواس در سبک زندگی هستیم. قتل، جنایت، فقر، این‌ها چیزهایی نیستند که من بهشان اهمیت بدهم. چیزی که برایم مهم است مجله‌های مخصوص ستاره‌هاست، تلویزیونی با پانصد شبکه، یا این‌که اسم فلان آدم روی لباس زیرم باشد.» مخاطبی که این عبارات را شنیده باشد حتما به تاکید فینچر بر تبلیغ لباس زیر در مترو هم توجه می‌کند.

۴

این اشاره‌ها البته همیشه این‌قدر صریح و مستقیم علیه مصرف‌گرایی عمل نمی‌کنند. لااقل جایی از فیلم «باشگاه مشت‌زنی» به‌شکل طعنه‌آمیزی با یک مثال نقض روبه‌رو می‌شویم. وقتی تایلر در باشگاه به این اشاره می‌کند که تلویزیون ما را جوری بزرگ کرده که باور کنیم یک روز همه ما میلیونر، اسطوره‌های سینما و ستاره‌های راک خواهیم بود، درست به کاراکتری چشم می‌دوزدو که نقش او را جرد لتو بازی می‌کند: چهره‌ای که نه‌تنها در آن زمان ستاره‌ای نوظهور در عرصه سینما بود بلکه به‌عنوان خواننده اصلی گروه «۳۰ ثانیه به مریخ» هم به شهرت رسیده بود! این ایده همان‌قدر که شوخی با جرد لتو تلقی می‌شود، می‌تواند یادآور این نکته باشد که شاید «همه» نتوانیم میلیونر، اسطوره‌های سینما یا ستاره‌های راک باشیم اما راه برای همه به‌طور کامل بسته نیست!


۵

به‌نظر می‌رسد که فینچر طعنه‌هایی به تایلر هم می‌زند. در طول فیلم «باشگاه مشت‌زنی» و پیش از ورود رسمی تایلر به داستان، چهره او را چند بار به‌شکلی ناگهانی (هر بار در حد یک فریم) در نماهایی از فیلم مشاهده می‌کنیم؛ آن‌قدر سریع که در نگاه اول به‌سختی می‌توان متوجهش شد. اما جدا از آن، تایلر/ برد پیت را می‌توان در نمایی از تیزر پخش‌شده در تلویزیون اتاق هتل هم شناسایی کرد. عموما این نما را در کنار دیگر فریم‌های حضور و ناپدیدشدن ناگهانی تایلر به‌عنوان نشانه‌ای از جنبه شیزوفرنیک شخصیت اصلی (ادوارد نورتون) و تایید توهمی‌بودن حضور تایلر تفسیر کرده‌اند (که البته تفسیری منطقی است) اما در عین حال می‌توان بازتابی طعنه‌آمیز از اشاره تایلر به جنبه مخرب تلویزیون را هم در آن پیدا کرد. همان‌طور که اشاره شد، تایلر اعتقاد داشت تلویزیون با قبولاندن این‌که همه ما روزی می‌توانیم میلیونر شویم باعث تخریب ذهن ما می‌شود اما در این‌جا او را در نقش خدمتکاری می‌بینیم که دارد مردم را ترغیب به خرج پول‌شان در هتل می‌کند؛ او هم برده همان تلویزیون به‌نظر می‌رسد! البته همه این‌ها در صورتی است که بپذیریم آن چهره حاضر در تلویزیون خود تایلر است.


۶

در سکانس مشهوری که طی آن راوی و تایلر خودروها را ناکار می‌کنند، به‌سراغ یک دستگاه فولکس واگن بیتل یا فولکس واگن سوسکی (که در ایران به فولکس قورباغه‌ای هم شهرت دارد) می‌روند. پیش از شروع تخریب خودرو، تایلر صدایی حاکی از اشمئزاز از دهان خود خارج می‌کند. شاید این ارتباط صرفا یک اتفاق به‌نظر برسد یا شاید ناشی از این باشد که هم برد پیت و هم ادوارد نورتن از این خودرو متنفر بودند. اما به‌نظر می‌رسد ریشه معنایی مهم‌تری نیز وجود دارد. در ضمائم دی‌وی‌دی «باشگاه مشت‌زنی» به این اشاره می‌شود که فولکس واگن قورباغه‌ای همواره نمادی از ضدفرهنگ و آزادی‌های دهه ۱۹۶۰ محسوب می‌شد. نکته این است که تا زمانی که «باشگاه مشت‌زنی» ساخته شود، جوانان دهه ۱۹۶۰ به روسای شرکت‌های معظم و چندمنظوره تبدیل شده بودند و حالا داشتند سعی می‌کردند نماد فرهنگی دوران خود را با طراحی جدید به یک نسل دیگر بفروشند. تمام دست‌اندرکاران فیلم اتفاق نظر داشتند که این درست همان چیزی بود که فیلم داشت در مقابلش سر به شورش برمی‌داشت. بنابراین این حمله می‌تواند مقابله با اشیایی قلمداد شود که از نمایندگان تفکری آزادی‌خواهانه به نشانه‌های جامعه مصرفی تبدیل شده بودند.


۷

«باشگاه مشت‌زنی» پر از دیالوگ‌هایی است که در یک سطح دارند وضعیت زندگی شخصیت راوی را نشان می‌دهند، در سطح دیگری می‌توانند نوعی پیش‌آگاهی مبنی بر این باشند که تایلر ساخته و پرداخته ذهن راوی است و در سطحی استعاری امتداد بحث در مورد جامعه‌ای مصرفی تلقی شوند. شاید بتوان آن دیالوگ‌ها را به زندگی شخصیت‌های خود فیلم هم تعمیم داد که دارند در میان وسایلی زندگی می‌کنند که اصالتی ندارند و فقط در لحظه مصرف و تمام می‌شوند؛ وسایلی که هیچ‌کدام اصالت ندارند. به‌عنوان مثال به این عبارت که از سوی شخصیت اصلی بیان می‌شود توجه کنید: «وقتی به بی‌خوابی مبتلا هستی، در واقع هیچ‌وقت خواب نیستی و هیچ‌وقت هم بیدار نیستی. هیچ‌چیز هم واقعی نیست. همه‌چیز دور و بر یک نسخه کپی از یک نسخه کپی از یک نسخه کپی است!»

آریا قریشی

برچسب‌ها: ادوارد نورتون،باشگاه مشت زنی،برد پیت،دیوید فینچر
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها