نگاهی به His Three Daughters از بهترین فیلمهای مستقل سال
«سه دختر او»؛ داستان سه خواهر، یک آپارتمان و مرگ پدر
به گزارش فیلم نت نیوز، پس از آنکه آزازل جیکوبز در فیلم خروج فرانسوی میشل فایفر را به پاریس فرستاد، حالا با فیلم «سه دختر او» به نیویورک بازگشته است و داستانی تلخ اما لطیف از همبستگی خواهرانه در شرایط سخت را روایت میکند. این فیلم با بازیهای درخشان کری کون، الیزابت اولسن و ناتاشا لیون همراه است؛ هرکدام از این بازیگران به شکل شگفتانگیزی در نقشهایی ظاهر میشوند که هم با شخصیت واقعیشان هماهنگ است و هم متفاوت از آن. به جرأت میتوان گفت این قویترین اثر جیکوبز از زمان فیلم «پسر مامان» (Momma’s Man) در سال ۲۰۰۸ است.
اثر جدید جیکوبز به موضوعات اساسی زندگی میپردازد: زندگی، مرگ، خانواده و البته املاک. در این داستان، بحث املاک به یک آپارتمان اجارهای با کنترل نرخ اجاره در منهتن مربوط میشود؛ جایی که سه خواهر برای مراقبت از پدرشان در آخرین روزهای زندگیاش گرد هم آمدهاند. فیلم با ترکیب طنزی تلخ و احساسی عمیق، موفق شده است از کلیشهها و فضای غمانگیز آثاری که به این موضوعات میپردازند فاصله بگیرد و به شیوهای تازه و غیرمنتظره داستان خود را روایت کند.
تازگی و اصالت این فیلم به دلیل دیدگاه خاص جیکوبز و ترکیب طنزآمیز و احساسی او به دست آمده است. یکی از نکات برجسته فیلم، توانایی کارگردان در هدایت سه بازیگر اصلی است تا بازیهایی پیچیده و بدون خودنمایی ارائه دهند. این سه بازیگر با خلق پویانمایی خواهرانهای آمیخته با طنز تلخ، شیمی خاصی بین خود ایجاد کردهاند که هم متفاوت و هم طبیعی است.
فیلم «سه دختر او» با تصویری از خواهر بزرگتر، کیتی (با بازی کری کون)، آغاز میشود. او با بازوانی در هم کشیده و چهرهای پر از چین و چروک در حال موعظه کردن خواهرانش است که چگونه باید کارها انجام شوند و چگونه نباید. قاببندی سرد و مینیمال—نمای میانی از کیتی در برابر دیواری سفید و خالی—نهتنها شخصیت خشک و کنترلگر او را بهخوبی نشان میدهد، بلکه به ماجرای غمانگیز اصلی فیلم نیز اشاره دارد: آنها برای نظارت بر مرگ پدرشان به اینجا آمدهاند.
کریستینا، کوچکترین خواهر، مادر ساکن حومه شهری است که علاقه زیادی به یوگا دارد. ظاهر آرام و خونسرد او اما نشانههایی از فروپاشی احساسی قریبالوقوع را نشان میدهد. ریچل، که معمولاً با مصرف مواد مخدر سرگرم است به خواهرانش طوری نگاه میکند که گویی از سیارهای دیگر آمدهاند.
در حالی که ریچل در آپارتمان—خانه دوران کودکیشان—اقامت دارد و در بین مصرف مواد مخدر و شرطبندیهای ورزشی، از پدرشان مراقبت میکند، دیگر خواهران به زندگی خود ادامه دادهاند. کیتی که در بروکلین با دو فرزند و همسرش زندگی میکند، تنها ماهی یک بار به منهتن میآید تا پدرش را ببیند؛ کریستینا نیز در سواحل غربی با همسر و فرزند خود زندگی میکند و مشکلاتی دارد که از نظر دیگران شاید بیاهمیت به نظر برسد.
خلق و خوی این خواهران به اندازه شرایط زندگیشان متفاوت است. کیتی با رفتار کنترلی و طلبکارانه خود، ریچل را یک سربار میداند، در حالی که ریچل، کیتی را غیرقابلتحمل و رئیسمآب میداند. در عین حال، کریستینا نقش میانجی را ایفا میکند؛ اما نزدیکی احساسی او با کیتی بیشتر بر اساس راحتی است تا علاقه واقعی.
جیکوبز و فیلمبردار او، سم لوی، اغلب خواهران را در لحظاتی جداگانه قاببندی میکنند؛ گویی هر کدام در دنیای خودشان از انکار و توهم زندگی میکنند. او همچنین آنها را در لحظاتی نشان میدهد که از پشت دیوار یا پنجره یکدیگر را تماشا میکنند؛ این لحظات کوتاه از دلسوزی و درک نانوشته، به تدریج فاصله بین آنها را کمتر میکند. شخصیتهای این سه خواهر از تیپهای کلیشهای شروع میشوند، اما با گذر زمان عمق بیشتری پیدا میکنند و به بیننده و به یکدیگر بهعنوان افرادی کامل و دوستداشتنی تبدیل میشوند.
در طول داستان، مسائل مختلفی برای رسیدگی وجود دارد: فرم «عدم احیا»، رفت و آمد مراقبان، و نوشتن آگهی ترحیم—همهی اینها بخشی از زندگیای است که به پایان نزدیک میشود. در عین حال، خشمها و نارضایتیهای گذشته نیز باید برطرف شوند. جیکوبز از رویاروییهای بلند و احساساتی یا آشتیهای اشکآلود پرهیز میکند و به شکلی طبیعی و ارگانیک به بررسی تاریخچههای پیچیده احساسی میپردازد. وقتی انفجارهای احساسی رخ میدهند، تأثیرگذار و واقعی هستند.
بازیگران فیلم با ارائه اجراهایی که به نظر میرسد عمیقاً فکر شده اما در عین حال طبیعی هستند، بسیار درخشان عمل میکنند. صدای خشدار و خستهی ناتاشا لیون، که معمولاً نماد جسارت است، اینجا تا حدی خاموش شده است. ریچل با احتیاط و نوعی خستگی به خواهرانش پاسخ میدهد؛ لیون تا به حال اینقدر آسیبپذیر به نظر نرسیده است.
کریستینا شخصیتی است که بیشترین تغییر را در طول فیلم تجربه میکند. چهرهی باز و زیبا و مهربان اولسن نشاندهنده قدرت درونی و غریزهی حفظ بقا در او است. کیتی، در مقابل، شکنندگی خود را پشت ظاهری محکم و بیرحم پنهان کرده است؛ و کری کون به شکل استادانه فاصلهی میان شخصیت درونی و بیرونی او را به تصویر میکشد.
آنچه که به اجراهای این بازیگران هماهنگی و یکدستی خاصی میبخشد، غم و خستگی عمیقی است که در همه آنها وجود دارد—خستگی از تماشای محو شدن کسی که دوستش دارند، تنهایی حاصل از مرور خاطرات شخصی و دشواری در ارتباط برقرار کردن با دیگرانی که همین احساسات را تجربه میکنند. جزئیات کوچک نیز در این اجراها اهمیت زیادی دارند: نحوه واکنش لیون به مهربانی یک نگهبان امنیتی، چابکی اولسن در جلوگیری از بروز یک دعوا، یا نگاه حیرتزده کون به کریستینا در حال انجام یوگا.
در نهایت، مانند پدرشان، شهر نیویورک نیز اگرچه بهطور مستقیم دیده نمیشود، اما حضور بزرگی در داستان دارد: جیکوبز بهندرت ما را از محیط آپارتمان خارج میکند، اما همین انتخاب باعث میشود شهر نیویورک در داستان بیشتر به چشم بیاید و به روح داستان و شخصیتها پیوند بخورد. استراحتهای کوتاه در بیرون آپارتمان، نگاهی گذرا به آسمانخراشها، صدای قطار زیرزمینی و حتی کوبیده شدن در ورودی—همه اینها نمادهایی از جهانی در حال حرکت و ادامه زندگیاند.
در حالی که شخصیتها ممکن است احساس خفگی کنند، سبک جیکوبز این نیست که ما را نیز در این خفقان شریک کند. او با دقت بصری ملایم، فضای داخلی آپارتمان را به شکلی آرام و زیبا به تصویر میکشد. چند نمای تعقیبی از داخل آپارتمان، حالتی نوازشگرانه دارند؛ گویی به ما یادآوری میکنند که این مکان همواره پر از عشق، آوازها، خندهها و حکمتهای به اشتراک گذاشته شده بوده است.
جان فرُش | تی ام زی
کمی درباره فیلم سه دختر او (His Three Daughters)
فیلم «سه دختر او» از زمان اولین نمایش خود در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو ۲۰۲۴ (TIFF) مورد تحسین قرار گرفته و به دلیل به تصویر کشیدن احساسی و دقیق پویاییهای خانوادگی و همچنین بازیهای درخشان بازیگران اصلی، توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. بسیاری آن را به عنوان یکی از مدعیان اصلی فصل جوایز میدانند و به ویژه ناتاشا لیون برای بازی برجستهاش تحسین شده است. کارگردان آزازل جیکوبز با این فیلم، پس از موفقیتهایی چون «عاشقان» (The Lovers) و خروج فرانسوی (French Exit)، بار دیگر توانایی خود در روایت داستانهای عمیق و شخصیتمحور را به نمایش گذاشته است.
شما عزیزان می توانید هم اکنون فیلم سه دختر او را در فیلم نت تماشا کنید.