نگاهی به «داریوش» با پایان پخش

وقتی شرورها خانه عوض می‌کنند

- 3 دقیقه مطالعه
سریال «داریوش»، آکنده از بازی‌های درخور تحسین است و هادی حجازی‌فر و محسن قضابیان، قطعا بهترین‌های کارنامه خود را ارائه دادند که تا امروز از آنها مشاهده نشده بود.

به گزارش فیلم نت نیوز، «داریوش» پیش از آن‌که یک درام اجتماعی شرورانه باشد، نوعی درام روانشناختی موثر است. داستان، در پروسه قهرمان‌پرورانه خود، دو قطب خیر و شر به نام‌های داریوش (هادی حجازی‌فر) و بهرام (محسن قصابیان) دارد که مواجهه‌هایی دراماتیک دارند و آدم‌های حول هر یک از آنها، پرداخت‌های داستانی متعددی به هسته مرکزی می‌دهد. از محل چنین تناقضی است که بارقه‌های روانشناختی، خود را نشان می‌دهد. درواقع تقابل آنچه سنت انگاشته می‌شود با آنچه شبه‌مدرن تصویری‌گری شده، مواجهه‌ای را رقم زده که از کانال داده‌های روانشناسی می‌گذرد.

فارغ از این انگاره کلی که در سرتاسر داستان ملموس است، داستان نیز قصد تشدید چنین جریانی را دارد. آنجا که ترس را در وجوه مختلف کاراکترهایش نهادینه کرده و آن را به پاشنه آشیل عملکرد شخصیت‌هایش مبدل می‌کند یا آنجایی که بحث رقیب عشقی را حداقل در ۵ ساحت به تصویر می‌کشد، سریال قصد یک آناتومی بزرگ را دارد.

اما برگ برنده «داریوش» که در زیرلایه، کمک بزرگی به دیده شدن آن کرده، خروج این سبک زندگی از یک جمع حداقلی و محفلی است. سریال، آگاهانه خود را محدود به یک طیف مخاطب خاص که با ادبیات و لایف‌استایل شرورها آشنایی و علاقه دارند، محدود نکرد. داستان‌ها و فضای زندگی شهری را به زندگی روز کشید و تلاش کرد تا با کلیشه‌زدایی از المان‌های همیشگی این نوع زیست‌ها، روایت بصری جدید را در پیشگاه مخاطب به نمایش بگذارد.

دیگر مزیت سریال، اجتناب از فرامتن در پرداخت‌های روایی خود است. داستان «داریوش» علاوه بر هسته تقابل داریوش و بهرام، چند داستانک خوانا با جریان اصلی قصه دارد که تکلیف تمام آنها مشخص می‌شود و فصل فینال هم با آن دوئل غیرقابل پیش‌بینی حسن‌ختام موجهی بر این داستان بود تا «داریوش» بتواند در ۱۳ قسمت، یک داستان چابک و خوش‌ریتم را به مخاطب عرضه کند.

«داریوش» اما چند نکته مثبت دیگر نیز دارد: نمونه درستی از یک سریال به‌اندازه و باهوش است. اطناب چندانی در کلام ندارد. سکانس‌هایش کوتاه و پرتعداد است. آدم‌ها را به‌ اندازه کشش داستانی‌شان، وارد قصه کرده و از آنها منتفع می‌شود. برخلاف آثار مشابه، قطبیت را بر روی زیست‌بوم قرار نمی‌دهد و از محل تلاقی فردیت با اجتماع، دست به داستان‌پردازی می‌زند. کار محیرالعقولی را به خود نمی‌بیند و تاکید برجسته‌ای بر روی خوانایی با جامعه روز دارد. جنس روابط، امروزی است و اتمسفر دیالوگ‌ها و کنش‌ها، از دایره تعاملات روزمره فراتر نمی‌رود و شکل خاصی نمی‌گیرد. قهرمان‌هایش ژانگولر نیستند و حذف فیزیکی آدم‌ها، با منطق دراماتیک و توجیه مخاطب، خوانایی درستی دارند.

در پروسه داستان‌پردازی، علاوه بر خط سیر اصلی روایت، یک پروپاگاندای عاشقانه را نیز قلقلک می‌دهد. ماجرای رقابت عشقی پیدا و پنهانی که میان بهرام و داریوش، وحید و سیفی، سیفی و بهرام، بهرام و وحید، داریوش با مردان متمولی که دور ساقی بودند، وجود دارد سبب شد تا هر یک از این روابط، در هر برهه از روایت، به پیشبرد داستان کمک کرده و رهگیری آن را تا سکانس فینال بکشاند. نمونه‌های درگیرکننده این‌چنینی که در لوای مباحثی چون انتقام، کمک، توبه، زندگی جدید و… مطرح می‌شوند، بازوهای کمکی روایت را پروال‌تر کرده و جامعیت خوبی را به هسته مرکزی روایت می‌بخشد و آن دنیایی که باید از تجمع این شخصیت‌ها برای مخاطب بسازد را با فرهمندی و ساختار موجهی به مخاطب عرضه می‌کند.

علاوه بر این موارد، سریال، آکنده از بازی‌های درخور تحسین است. هادی حجازی‌فر و محسن قضابیان، قطعا بهترین‌های کارنامه خود را ارائه دادند که تا امروز از آنها مشاهده نشده بود. وحید حجازی‌فر، بازی در سکوت بسیارخوبی ارائه داد و قطعا در آینده، او را بیشتر خواهیم دید. ژیلا شاهی نیز پس از یک دوره بازی متناوب، رگه‌های جدیدی از هنرنمایی خود را به تصویر کشید.

فیلمبرداری، تدوین و موسیقی، از دیگر مواردی است که در موفقیت «داریوش»، نقش بسزایی دارند.

«داریوش»، نمونه خوبی از یک سریال مدبرانه است. یک داستان سرراست با چندین عطف عمیق دارد که تعلیق‌آفرین هستند. با پارامترهایی که عنوان شد، خود را از محدوده مخاطبان خاص خارج کرد و طیف مخاطبان گسترده‌ای را هدف قرار داد. اهمیت این ابتکار آن است که آثار حول شرورها طی سال‌های اخیر، با یک فرمول ثابت بصری و روایی به تولید می‌رسیدند که ارتباط‌گیری این آثار را به قاطبه جامعه دچار اشکالات عدیده می‌کرد حال آن‌که «داریوش» موفق شد تا با مختصات جامعه امروز و جنس روابط موجودی که هر روز می‌بینیم، دست به چنین فضاسازی‌هایی زده و این‌چنین مخاطبان بسیاری را جذب کند.

مجتبی اردشیری منتقد سینما

برگه داریوش

 

برچسب‌ها: داریوش،هادی حجازی فر
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها