در سینما آنلاین فیلمنت عرضه میشود
همه چیز درباره فیلم «ساعت ۶ صبح»
به گزارش فیلم نت نیوز، فیلم «ساعت ۶ صبح» به کارگردانی و نویسندگی مهران مدیری و تهیهکنندگی علی اوجی در سال ۱۴۰۳ در سینماها به نمایش در آمد و از ۲۱ اسفند همین سال در بخش سینما آنلاین فیلم نت عرضه می شود. این فیلم که دومین اثر سینمایی مدیری در مقام کارگردان است، در جشنواره فیلم فجر پذیرفته نشد اما از ۳ مرداد ۱۴۰۳ در سینماهای سراسر کشور اکران شد.
ساعت ۶ صبح در سینما آنلاین فیلم نت
خلاصه داستان «ساعت ۶ صبح»
فیلم روایتگر داستان دختری (با بازی سمیرا حسنپور) است که قصد دارد برای ادامه تحصیل به کانادا مهاجرت کند و پروازش ساعت ۶ صبح است. شب قبل از پرواز، دوستانش او را به یک مهمانی خداحافظی دعوت میکنند، اما در جریان مهمانی پلیس وارد خانه شده و همه را دستگیر میکند. دختر که موفق به پنهان شدن میشود، متوجه میشود که در خانه قفل شده و راه خروج ندارد. او برای کمک با برادرش (مهرداد صدیقیان) تماس میگیرد و پس از کشمکشهای فراوان از خانه خارج میشود، اما زمان از دست رفته و پروازش را از دست میدهد.
بازیگران و عوامل «ساعت ۶ صبح»
«ساعت ۶ صبح» به کارگردانی و نویسندگی مهران مدیری و تهیهکنندگی علی اوجی است. همچنین مهران مدیری، سمیرا حسنپور، مهرداد صدیقیان, مونا فرجاد، منصور نصیری، تینو صالحی، سعید زارعی، روژان ایرجی، خیام وقار کاشانی، وحید منتظری از بازیگران این فیلم هستند.
نقد و بررسی فیلم «ساعت ۶ صبح»
نیایش احمدی خبرنگار قدس: داستان فیلم به سه بخش تقسیم میشود: قبل از مهمانی، مهمانی، و پس از مهمانی. این ساختار، هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف فیلم محسوب میشود. فیلم در ابتدا به عنوان یک درام خانوادگی آغاز میشود، سپس وارد فضایی پرتنش و شلوغ در مهمانی میشود و در نهایت به یک داستان تعقیب و گریز و بحران زمانی تبدیل میشود. در این مسیر، فیلمساز سعی میکند به مضامینی همچون مهاجرت، فقر، عشقهای شکستخورده و مشکلات اجتماعی بپردازد، اما این پرداختها سطحی باقی میمانند.
یکی از مشکلات عمده فیلم، تراکم بیش از حد شخصیتها و داستانهای فرعی است که بدون پرداخت مناسب وارد و سپس از فیلم خارج میشوند. تعداد زیاد شخصیتها، بدون پیشزمینهپردازی کافی، باعث میشود بیننده نتواند با آنها ارتباط برقرار کند. در نیمه ابتدایی فیلم، آنقدر اطلاعات و افراد جدید به داستان اضافه میشوند که به نظر میرسد فیلم بسیار طولانیتر از آن چیزی است که در واقعیت هست. اما از نیمه شب که میگذرد، به تدریج مشخص میشود که بسیاری از این شخصیتها نقشی در پیشبرد داستان ندارند و بدون تأثیرگذاری خاصی کنار گذاشته میشوند.
در بخش سوم فیلم، زمانی که انتظار میرود تمرکز بر روی شخصیتهای اصلی بیشتر شود، باز هم شخصیتهای جدیدی وارد میشوند که حضورشان چندان ضروری به نظر نمیرسد. در نهایت، تنها دختری که گریه میکند، پسری که آشوبزده است و یک افسر ویژه باقی میمانند که حضور افسر نیز آنقدر پررنگ نیست که بتواند بار دراماتیک داستان را به دوش بکشد.
به نظر میرسد «ساعت ۶ صبح» دچار همان مشکلی شده که برخی فیلمهای پلیسی ایرانی با آن مواجه بودهاند: تغییر پایانبندی برای اکران. مشابه فیلم «بیگناهان» که برای دریافت مجوز نمایش مجبور به تغییر سکانس پایانی شد، «ساعت ۶ صبح» نیز ظاهراً در آخرین لحظات تغییراتی را تجربه کرده است. در حالی که پایان اولیه فیلم با یک دیالوگ مناسب و یک نمای حسابشده تمام میشود، ناگهان دوربین از خانه خارج شده و چند ثانیه اضافی به فیلم اضافه میشود که به نظر میرسد به اجبار به فیلم الصاق شده است.
محمد جلیله وند: فیلم، قصه زنی جوان به نام سارا که میخواهد برای اخذ دکترا از دانشگاهی در کانادا برای دو سال از ایران برود و تنها چند ساعت پیش از پرواز به یک مهمانی دوستانه که از طرف دوستانش فریبا و پیمان گرفته شده، دعوت میشود. مدیری در همان سکانس نخست به خوبی سارا، برادرش سیاوش و پدر و مادرش را معرفی کرده و مانوری کوتاه روی دلتنگیهای سارا پیش از مهاجرت میدهد. خیلی زود هم سروکله حادثه محرک نخست پیدا شده و سارا در مقام قهرمان را به مهمانی خداحافظی دوستانش میکشاند. البته در این فاصله شاهد گفتگوی تلفنی سارا با مردی هستیم که زمانی رابطه عاشقانهای میانشان برقرار بوده که به جدایی کشیده شده است. در این مکالمه کوتاه هم روی شکنندگی درونی سارا تاکید شده و هم اطلاعاتی درباره گذشتهاش به تماشاگر داده میشود.
بخش مهمی از زمان فیلم را مهمانی به خود اختصاص داده که فضای مفرحی دارد اما در لایه های زیرین آن تنشی کمرنگ به چشم می خورد برای مثال می توان به دیالوگ های ردوبدل شده میان سارا، پیمان و فریبا درباره همان عشق سابق اشاره کرد که گویا او هم مسافر کانادا و همان پرواز ساعت شش صبح است. با پیش رفتن مهمانی و تغییر حال و احوال مهمانها، به مرور تنش ذکر شده شدت بیشتری گرفته و قهرمان فیلم را در وضعیتی بغرنج قرار میدهد. تنها ماندن سارا در خانه پیمان و فریبا، نقطه عطف اول فیلم به حساب میآید که به خوبی سارا را در مخمصه قرار داده و تماشاگر را در اضطراب بابت رسیدن به موقعاش به پرواز نگه میدارد. در نیمه میانی فیلم این تنشها افزایش رفته و تا جایی پیش میرود که یک نقطه عطف درخشان رقم میخورد. در عین حال، سارا به مرور در یک باتلاق فرو رفته و هرچه بیشتر دست و پا میزند بیشتر در آن غوطهور میشود. مدیری برای بسط داستان و نیز جذابتر شدن آن، پای سیاوش را به ماجرا باز کرده و از او به عنوان یک شخصیت محوری بهره میگیرد؛ موضوعی که به نتیجه خوبی رسیده و با ورود چند شخصیت دیگر تنش به اوج خود رسیده، ژانر و لحن فیلم هم تغییر میکند. نقطه عطف بعدی هم در همین فضا رقم خورده و قصه وارد پرده پایانی میشود؛ جایی که خود مهران مدیری در نقشی کوتاه ظاهر شده و جمعبندی نهایی را انجام میدهد.
عکس های فیلم