تاملی بر پیامهای Lesson Learned
همهچیز درباره «درسهایی که آموختم»/ اشتباه نکنیم!
به گزارش فیلم نت نیوز، سالهای پر از درد و مشقت مدرسه را همه ما به خوبی به یاد داریم، سالهایی مملو از سختگیریهای بیدلیل و دعواهای مسخره. گاهی برای دویدن یا دیر رسیدن ساده بیش از حد توبیخ میشدیم و همیشه در انتظار معلمی با اخلاق خوب و مهربان بودیم تا با درسها آشتیمان بدهد تا شاید بتوانیم برای لحظاتی از مدرسه لذت ببریم. آرزویی که هرچند سال یکبار به حقیقت میپیوست اما، دیگر معلمها و مدرسه آنقدر سختگیری داشتند تا همان شیرینی معلم خوب هم به چشممان زهر شود. با تنبیهها و خشم بیش از اندازه در مدرسه، ما نه تنها از اشتباه ها و رفتارمان درس نمیگرفتیم، بلکه تلاش بیشتری در راستای به هم ریختن همهچیز داشتیم و معلمهایی که هیچوقت از ناکارآمدی شیوه خودشان درس نگرفتند. در این مقاله از فیلم نت نیوز به بررسی فیلم «درسهایی که آموختم» میپردازیم که یادآور تمام سالهای سخت و رنجبارمان خواهد بود و شاید تا حدی اعصابمان را هم به هم بریزد! فیلمی که به آنچه از مدرسه میآموزیم و تجربه میکنیم میپردازد.
ورود به دنیای معلمهای سختگیر!
فیلم (Lesson Learned)، محصول سال ۲۰۲۴ مجارستان، یکی از آثار قابل توجه در ژانر درام و کمدی است. این فیلم به کارگردانی بالینت سیملر با نمره ۷ از سایت IMDb، داستان پسری دهساله به نام پالکو را روایت میکند که به تازگی از برلین به بوداپست نقل مکان کرده است. و به صورت ناگهانی با نظام آموزشی بسیار سختگیر و بد مجارستان روبهرو میشود که هیچ از آن سر در نمیآورد. در کنار او، یوسی، معلم جوانی که بهتازگی کار خود را در این مدرسه آغاز کرده را نیز شاهدیم، تنها کسی است که پالکو را درک میکند. این فیلم با بررسی نحوه برخورد در اشتباهات جای تأملی میدهد که آیا درصورت برخورد بد و نادرست، از اشتباهاتمان درس میگیریم یا نه. و پرسشی مهمتر، آیا آموزگاران ما متوجه اشتباهات خود میشوند تا از آنها درس بگیرند؟
فیلمی با حرفهای خوب و اجرای ضعیف
«درسهایی که آموختم» با پرداختن به موضوعات مهمی همچون نظام آموزشی سنتی و چالشهای آن، تماشاگر را به تفکر وامیدارد. کارگردان با نگاهی دقیق، تضاد بین روشهای قدیمی و نیازهای نسل جدید را به تصویر میکشد. اجرای طبیعی و صمیمی بازیگران، بهویژه پل ماتیس در نقش پالکو و آنا مسولی در نقش یوسی، قابلتوجه است. آنها ارتباط عاطفی عمیقی با مخاطب برقرار میکنند. فیلمبرداری نیز با استفاده از نماهای ساده و بیپیرایه، فضای مدرسه و زندگی روزمره را بهخوبی منتقل میکند.
با وجود قوت بسیار خوب فیلم در آنچه میخواهد بگوید، کاستیهای زیادی نیز دارد. داستان دارای اضافهگوییهایی بسیاری است که با توجه به طولانی بودن و ریتم کند فیلم، احساس نیازی به وجودشان نیست. بعضی بخشها بسیار پیشبینیپذیر است و ممکن است برای برخی تماشاگران کسلکنندگی بیشتر به همراه بیاورد. همهی شخصیتها نیز بهخوبی توسعه داده نشدهاند که باعث شود که مخاطب نتواند با تمام شخصیتها ارتباط برقرار کند. بهعنوان مثال، معلم ورزش با نقشی منفی در داستان، بدون پیشزمینه کافی معرفی میشود و این موضوع ممکن است باعث شود که مخاطب بهصورت کامل با انگیزههای او آشنا نشود. دقت چندانی در بازیگردانی کودکان نیز نیست که با توجه به متاخر بودن فیلم نقطه ضعف بزرگی به شمار میرود.
یک پرسش: آیا همیشه از اشتباه های خود درس میگیریم؟
یکی از مهمترین پیامهای فیلم «درسهایی که آموختم» این است که انسانها همواره از اشتباه های خود درس نمیگیرند. نظامهای آموزشی سنتی ممکن است با تکرار روشهای ناکارآمد، فرصت یادگیری و رشد را محدود کنند. شخصیت یوسی، معلم جوان، نمادی از تلاش برای تغییر و نوآوری در برابر سیستمهای قدیمی است. او نشان میدهد که برای یادگیری واقعی، نیاز به انعطافپذیری و پذیرش اشتباه وجود دارد.
در مقابل، شخصیت معلم ورزش نمادی از مقاومت در برابر تغییر است. او بهجای اینکه از اشتباه خود در برخورد با پالکو درس بگیرد، به رفتار خشونتآمیز خود ادامه میدهد. این تضاد بین دو معلم، تاکیدی بر اهمیت یادگیری از اشتباه ها و نیاز به انعطافپذیری در نظام آموزشی است.
نقد سیستم آموزشی
فیلم به طور مستقیم روشهای قدیمی و ناکارآمد سیستم آموزشی مجارستان را به چالش میکشد. این موضوع میتواند بازتابی از مسائل مشابه در سیستمهای آموزشی سراسر جهان باشد که با مقررات سخت و دگماندیشی و تطابق نداشتن با دنیای کودکان باعث مشکلات بسیاری میشوند.
از طریق شخصیت پالکو، فیلم تفاوتهای بین سیستمهای آموزشی مختلف و چالشهای سازگاری با یک محیط جدید را نشان میدهد. پالکو از سیستم آموزشی نوینتر کشور آلمان آماده به خوبی نشان میدهد که چگونه دچار این تقابل شده است.
تلاشهای یوسی برای اجرای روشهای آموزشی جدید در مقابل مقاومت سیستم سنتی، تضاد بین نوآوری و حفظ وضع موجود را برجسته میکند.
حادثه ضرب و شتم پالکو توسط معلم ورزش، موضوع حساس خشونت در محیطهای آموزشی را مطرح میکند. آیا خوشنت روش خوبی برای تربیت کودکان است؟ آیا خشونت میتواند باعث رشد و ترقی شود؟
مبارزه پالکو برای حفظ هویت خود در حین تلاش برای سازگاری با محیط جدید، موضوعی است که میتواند برای بسیاری از مخاطبان قابل درک باشد.
ببینیم یا نبینیم؟ مساله اصلی!
«درسهایی که آموختم» (Lesson Learned) با پرداختن به موضوعات مهم فیلمی قابلتوجه است. هرچند دارای کاستیهایی در نحوه و سرعت روایت و بازیهاست است، اما پیامهای عمیقی درباره نظام آموزشی و فرآیند یادگیری ارائه میدهد. این فیلم تماشاگر را دعوت میکند تا به اهمیت انعطافپذیری و پذیرش اشتباهات در مسیر یادگیری بیندیشد. فیلم به ما یادآوری میکند که یادگیری از اشتباه ها نیازمند شجاعت و انعطافپذیری است. اگرچه همه افراد ممکن است از اشتباه های خود درس نگیرند، اما آنهایی که این کار را انجام میدهند، قدمی بلند در مسیر رشد و پیشرفت بر میدارند. اگر حال و حوصله روزهای کسلکننده مدرسه را ندارید، دیدن این فیلم را به شما پیشنهاد نمیکنیم، اما اگر قصد توقف اشتباه و گرفتن رویهای جدید را دارید، اگر در سیستم آموزشی کار میکنید و اگر کودکان را دوست دارید، این فیلم را حتما ببینید و نظراتتان را درباره آن برایمان بنویسید.
جواد حیدری