سفری در جنگل‌ها با «بچه زرنگ»

- 12 دقیقه مطالعه
انیمیشن «بچه زرنگ» با روایت سفر محسن و ببر، ترکیبی از طنز کودکانه و پیام مذهبی را به نمایش می‌گذارد و با جذابیتش مخاطب را سرگرم می‌کند.
به گزارش فیلم نت نیوز، انیمیشن ایرانی «بچه زرنگ» با نام خارجی «ببر سخنگو» در اکران جهانی، محصول گروه هنر پویا و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که به تازگی در پلتفرم فیلم‌نت اکران آنلاین شده، فراتر از موفقیت تجاری‌اش (فروش ۷۰ میلیارد تومانی و عنوان پرمخاطب‌ترین انیمیشن تاریخ سینمای ایران) و سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجری که دریافت کرده، اثری است ماندگار در تاریخ سینمای انیمیشن ایران. «بچه زرنگ» در لایه‌های نمادین و روایی خود، پرسش‌هایی عمیق زیادی مطرح می‌کند و این انیمیشن، با روایتی در تقاطع تخیل کودکانه و دغدغه‌های بزرگسالانه، فرصتی است برای کاوش کهن‌الگوها، تناقض‌ها و جایگاهش در سینمای ایران. آیا «بچه زرنگ» تنها یک ماجراجویی سرگرم‌کننده است یا آینه‌ای از ناخودآگاه جمعی و هویت بومی؟ باور دارم انیمیشن به عنوان ابزاری برای پیام‌رسانی به نسل زد (نسل کودک و نوجوان) از مهمترین ابزارهای دنیای امروز است و سازندگان بچه‌ زرنگ نیز با علم بر این موضوع، انیمیشن خود را پر از پیام‌ها و مفاهیم زیرپوستی و روی پوستی! کرده‌اند و در خروجی نهایی اثر سینمایی خود، بسیار فراتر از جنبه سرگرمی عمل داشته‌اند.

سفر ادیسه وار محسن

انیمیشن «بچه زرنگ» داستان محسن، پسربچه‌ای عاشق ابرقهرمان‌ها را روایت می‌کند که همواره تلاش دارد با وسایل ابرقهرمانی‌اش به دیگران کمک کند. در یک اتفاق نادر، محسن با ببری از گونهٔ منقرض‌شده ببر مازندران مواجه می‌شود و تصمیم می‌گیرد او را به زادگاهش بازگرداند. این تصمیم محسن را وارد ماجراهای پیچیده‌ای می‌کند که شامل سفر به دل جنگل، نبرد با شکارچیان غیرقانونی و رویارویی با حیوانات منقرض‌شده دیگر است.
سازندگان دست روی موضوع ترندی گذاشتند که این روزها تبدیل به سرگرمی شماره یک بچه‌ها شده: ابرقهرمانان. آن‌ها با نگاهی جدید به این پدیده سراغ روایت داستان خود رفته‌اند و سعی کردند که لایه‌های زیرین فیلمنامه خود را پر از مفاهیم ساده و پیچیده کنند. درواقع سازندگان با اشاره به این موضوع محبوب، نظر مخاطبین خود را در وهله اول جلب کرده و سپس شروع به ریز ریز کردن قصه می‌کنند. در «بچه زرنگ»، جنگل فراتر از یک مکان فیزیکی، نقشی نمادین دارد. این فضای اسرارآمیز، با درختان انبوه و حیات‌وحش منقرض‌شده، می‌تواند استعاره‌ای از ناخودآگاه جمعی باشد؛ جایی که گذشته بکر طبیعت و شاید ایران باستان در آن مدفون است. جنگل، محسن را از دنیای روزمره جدا می‌کند و به سوی کشف حقیقت درونی هدایت می‌کند، اما این نماد اغلب به صحنه‌ای برای تعقیب و گریز تقلیل می‌یابد، در حالی که می‌توانست عمق بیشتری از طبیعت ازدست‌رفته یا هویت فراموش‌شده را بازتاب دهد. ببر، با صدای طنزآمیز هومن حاجی‌عبداللهی (که انصافا برگ برنده انیمیشن است و تمام بار کمدی آن بر دوش صدای بی‌نظیرش است) تجسم «سایه» یونگی است و البته می‌تواند به‌عنوان «آنیموس» هم خوانده شود. «سایه»، بخشی وحشی و سرکوب‌شده از طبیعت و غرایز را نمایندگی می‌کند که در ناخودآگاه محسن خفته است. اما «آنیموس»، به‌عنوان انرژی فعال و قاطع مردانه در روان این کودک قهرمان، در لحظه‌های کلیدی مانند تصمیم برای نجات ببر خود را نشان می‌دهد. این سکانس، که محسن در برابر تهدید شکارچیان شجاعت به خرج می‌دهد، نه‌تنها رویارویی با سایه را نشان می‌دهد، بلکه بیداری نیرویی درونی را آشکار می‌کند که او را از کنجکاوی صرف به مسئولیت‌پذیری سوق می‌دهد. با این حال، روایت کمتر به این پتانسیل روان‌شناختی می‌پردازد و ببر را به کاراکتری کمدی محدود می‌کند.
شکارچیان نیز، به‌عنوان کهن‌الگوی «دشمن»، می‌توانند نمادی از نیروهای مخرب مدرنیته باشند که طبیعت و سنت را تهدید می‌کنند. این تعارض میان سنت و تجدد، اگر با جزییات بیشتری پرورانده می‌شد، لایه‌ای انتقادی به اثر می‌افزود و آن را یک اثر انیمیشنی برای کودک و بزرگسال می‌کرد اما سازندگان ترجیح داده‌اند تا «بچه‌ زرنگ» بیشتر در همان سطح انیمیشنی برای کودک و نوجوان باقی بماند. باید اذعان داشت سفر محسن، قهرمان داستان، یک سفر دوشاخه‌ای است: سفری فیزیکی به جنگل و سفری درونی به بلوغ. با نگاهی به الگوهای روانشناسی و جامعه‌شناسانه می‌توان گفت او از «جهان معمولی» (خانه) با «ندای ماجرا» (نجات ببر) به «جهان ویژه» (جنگل) می‌رود. رویارویی با شکارچیان («آزمون‌ها») و پیوند با ببر («یاور») او را به «نزدیک‌ترین نقطه به هسته» می‌رساند: لحظه تصمیم‌گیری برای نجات ببر. در این سکانس هیجان‌انگیز، تردید محسن به شجاعتی ناگهانی بدل می‌شود؛ چشمانش از ترس به عزم تغییر می‌کند و صدایش که پیش‌تر لرزان بود، قاطع می‌شود. این لحظه نه‌تنها نقطه اوج سفر درونی (بخوانید سفر اودیسه وار!) اوست، بلکه رابطه‌اش با ببر را از همراهی طنزآمیز به پیوندی عمیق‌تر ارتقا می‌دهد.
تناقض روایی اثر در کشمکش طنز کودکانه و جا دادن یک پایان‌بندی مذهبی در دل داستان، از آن اتفاقاتی است که در ایران رخ می‌دهد و صلاحدید‌های متفاوتی برای انجام چنین موضوعی وجود دارد.  سکانس‌های طنز محسن و ببر فضایی سبک خلق می‌کنند، اما دیالوگ‌های سنگین دینی در پایان، روایت را به سمتی دیگر می‌برند. فارغ از درست یا غلطی این تغییر موضع، باید گفت این دوگانگی، یادآور تنش سینمای ایران میان سرگرمی و پیام‌رسانی است و انسجام اثر را تضعیف می‌کند. پایان‌بندی مذهبی و مضامین هویتی بزرگسالان را هدف می‌گیرد. این کار جزو معدود تلاش‌های سازندگان برای جلب هر دو گروه سنی تماشاگر است اما متاسفانه چندان درست صورت نگرفته و تعادل را بر هم زده است زیرا کودکان پیام‌های سنگین را درک نمی‌کنند و بزرگسالان ممکن است از طنز کودکانه خسته شوند.
ناگفته نماند ببر به‌عنوان آخرین بازمانده، نه‌تنها به انقراض طبیعی (ببر مازندران) اشاره دارد، بلکه می‌تواند استعاره‌ای از انقراض فرهنگی در ایران باشد؛ هویتی تنها که میان حفظ اصالت و مواجهه با مدرنیته گرفتار است. این تقابل، اگر با ظرافت در جنگل یا روایت بسط می‌یافت، اثر را چندلایه می‌کرد اما همانطور که اشاره شد سازندگان خواسته اند مخاطبان خود را راضی نگه دارند و فیلم را تبدیل به یک شعارنامه سیاسی-اجتماعی واضح نکرده‌اند. 

یک جنگل زنده با کمک فناوری

عکس های بچه زرنگ

از نظر بصری، طراحی جنگل و رنگ‌پردازی زنده پیشرفتی ملموس است، اما حرکات شخصیت‌ها و جزییات چهره‌ها ساده‌اند و در لحظات احساسی ضعف نشان می‌دهند. نباید فراموش کنیم که

«بچه زرنگ» برای کودکان ۷ تا ۱۲ سال طراحی شده، با طنزی که آن‌ها را سرگرم می‌کند. به‌طور کلی باید گفت انیمیشن «بچه زرنگ» از منظر بصری و گرافیکی، نمایانگر پیشرفتی شایان توجه در صنعت پویانمایی ایران است. استفاده از تکنیک سه‌بعدی با کیفیت بالا، به‌ویژه در طراحی کاراکترها و فضاسازی‌ها، نشان‌دهندهٔ تلاش موفقیت‌آمیز سازندگان در خلق اثری هم‌تراز با نمونه‌های بین‌المللی است. جزئیات دقیق در طراحی محیط‌های جنگلی و حیوانات، به‌خصوص بازآفرینی ببر مازندران، به باورپذیری و جذابیت بصری اثر افزوده است. حرکت‌های روان و طبیعی کاراکترها، حاصل به‌کارگیری تکنیک‌های پیشرفتهٔ انیمیشن‌سازی است که تجربه‌ای لذت‌بخش را برای مخاطب فراهم می‌کند.

با این حال، در برخی صحنه‌ها، به‌ویژه در نمایش چهره‌ها و احساسات، می‌توان به بهبودهایی اشاره کرد که می‌توانست به واقع‌گرایی بیشتر اثر کمک کند. همچنین در برخی موارد، صداگذاری‌ها با تصاویر هماهنگی کامل ندارند که می‌تواند از تاثیرگذاری کلی اثر بکاهد. با این وجود، «بچه زرنگ» با بهره‌گیری از استانداردهای بالای گرافیکی و بصری، گامی مهم در ارتقای سطح کیفی انیمیشن‌های ایرانی برداشته است.

سایه‌ای در آستانه نور

انیمیشن «بچه زرنگ» اثری است که با ترکیب هوشمندانه طنز، ماجراجویی و پیام‌های ارزشمند، هم کودکان را سرگرم می‌کند و هم بزرگسالان را به فکر فرو می‌برد. طراحی شخصیت‌های دوست‌داشتنی، گرافیک چشمگیر و داستان پرکشش، آن را به یکی از بهترین انیمیشن‌های ایرانی تبدیل کرده است. این اثر ثابت می‌کند سینمای کودک ایران ظرفیت خلق آثاری جهانی را دارد. موفقیت «بچه زرنگ» در اکران سینمایی و تماشا شدن آن توسط چندین میلیون مخاطب، پتانسیل استقبال از یک انیمیشن بومی خوب را نشان داد. این استقبال می‌تواند سرمایه‌گذاری و استانداردهای فنی را بالا ببرد، اما باور دارم برای تأثیر پایدار، باید از فرمول‌های فعلی فراتر رود و به نوآوری متمایل شود. «بچه زرنگ»، همچون ببر نمادینش، در مرز میان دو جهان ایستاده: جهانی از موفقیت‌های درخشان و جهانی از امکان‌های محقق نشده. این اثر نه نقطه پایان که نشانه‌ای است بر آغاز راهی دشوار و زیبا؛ راهی که اگر با جسارت بیشتری پیموده شود، شاید روزی تخیل ایرانی را مانند غرش یک ببر مازندران رها کند و به پرواز درآورد. آینده، جنگلی است ناشناخته که بذرهای امید امروز، فردا در آن به بار می‌نشینند.
آرش پارساپور
بچه زرنگ در سینما آنلاین فیلم نت
برچسب‌ها: بچه زرنگ،سینما آنلاین
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها