روایتی از مردمان زخمی و قربانیشده در «وحشی»
به گزارش فیلم نت نیوز، هومن سیدی در سریال «وحشی» محصول اختصاصی فیلم نت بار دیگر سراغ جهان خاص خود رفته است؛ جهانی که پر است از آدمهای حاشیهنشین، زخمی و طردشده، اما این بار نگاه او درخشانتر، پختهتر و انسانیتر از همیشه است؛ نگاهی که در آن، خشونت نه یک ویژگی ذاتی، بلکه نتیجه سالها بیعدالتی، بیپناهی و خشم فروخورده است.
در بطن این جهان تیره، جواد عزتی با حضوری خیرهکننده، چهره یک انسان واقعی را میسازد؛ انسانی که در مرز میان وحشیگری و انسانیت، مدام لغزیده، سقوط کرده، برخاسته و باز سقوط کرده است.
عزتی در «وحشی» با ریزبینی حیرتانگیزی بازی میکند. او شخصیتی را جان میبخشد که به ظاهر در میان قوانین نانوشته خیابان و قانونگریزی محض زندگی میکند، اما در عمق وجودش، چیزی از عطوفت، ترس و رویاهای بربادرفته هنوز زنده است. هر سکوت او، هر مکث طولانی، هر تغییر جزئی در نگاه یا لرزش دستهایش، پنجرهای میشود به روح زخمی این مرد. او نه تنها خشونت شخصیتش را باورپذیر میکند، بلکه رگههای شکنندگی، معصومیت فراموششده و تمنای زندگی بهتر را به طرز غریبی به نمایش میگذارد.
در کاراکتری که جواد عزتی ترسیم میکند، خشم، ناامیدی، وفاداری و عشق درهم تنیدهاند. او مردی است که هم میتواند بکشد، هم بیصدا بگرید. در چشمان او، خستگی یک نسل موج میزند؛ نسلی که هرگز فرصت نداشت بزرگ شود، نسلی که خشونت را چون چتری بر سر خود گستراند، چرا که سقف دیگری بالای سرش نبود.
هومن سیدی با وسواس همیشگیاش در فضاسازی، «وحشی» را به اثری بدل کرده که خیابانها، خانههای پوسیده، کوچههای باریک و چهرههای درهمشکسته آدمهایش، چیزی فراتر از پسزمینه هستند؛ آنها بخشی از روانشناسی شخصیتها شدهاند. هر قاب فیلم، بوی تهنشینشدهی سالهای شکست و بیپناهی را به مشام تماشاگر میرساند. سیدی در روایت خود، قضاوت نمیکند. او به جای تحقیر این قشر، یا تطهیر بیدلیلشان، تماشاگر را دعوت میکند که از میان زخمها عبور کند و انسانها را، با همهی تناقضهایشان، ببیند.
سریال وحشی فقط در فیلم نت
«وحشی» روایت آنهایی است که در حاشیه شهرها بزرگ شدهاند، در حاشیه رویاها زیستهاند و در حاشیه زندگی به مرور فروپاشیدهاند. آنها هیولا نشدهاند، هیولا ساخته شدهاند و جواد عزتی، با نبوغ بازیگریاش، تصویر زنده این حقیقت است: مردی که قربانی است و مجرم، بیدفاع است و مهاجم؛ مردی که برای زنده ماندن، آموخته است چگونه بخشی از رویاهایش را دفن کند. او با کمترین دیالوگ و بیشترین قدرت درونی، مخاطب را به همدلی وادار میکند. تماشاگر، در پس هر نگاه سرد یا هر لبخند تلخش، دنیایی از ناگفتهها را حس میکند. بازی او، همچون شعر غمگینی است که نه با کلمات، بلکه با زخمها روایت میشود.
هومن سیدی در «وحشی» موفق شده در مرز باریک میان خشونت و انسانیت حرکت کند و با تکیه بر بازی عزتی، تصویری از آدمهایی ارائه دهد که دیده نمیشوند، اما حقیقت وجودشان همچون زخمی باز، در دل جامعه جاری است.
در نهایت، «وحشی» نه فقط داستانی دربارهی آدمهای طردشده است؛ بلکه اعترافی تلخ است دربارهی جهانی که به جای ترمیم زخمها، آنها را عمیقتر میکند و در این جهان تیره، جواد عزتی به عنوان بازیگر، پرتره انسانی را ترسیم میکند که همزمان شکسته، زخمی، خشمگین و در اعماق وجودش هنوز زنده است؛ انسانی که تماشای او، تماشای خویشتنِ فراموششده ماست.
سمیرا افتخاری