نگاهی به سریال جدید آیتیوی
«عدالت از دست رفته»؛ مادری در جدال با قانون ۸۰۰ ساله
به گزارش فیلم نت نیوز، «عدالت از دست رفته» (I Fought the Law) یک مینیسریال درام جنایی بریتانیایی بر اساس داستانی واقعی در چهار قسمت است که برای شبکه «آیتیوی» ساخته شده است. این سریال به قلم جیمی کریچتون نوشته شده و شریدان اسمیت نقش اصلی آن را ایفا میکند. داستان این مجموعه بر اساس کتاب «به خاطر عشق به جولی» (For the Love of Julie) نوشته آن مینگ ساخته شده است که جزییات مبارزه طولانی او برای لغو قانون ۸۰۰ ساله «خطر مضاعف» (Double Jeopardy) در بریتانیا را روایت میکند. داستان زندگی زنی که دولت را مجبور میکند قانون را تغییر دهد تا قاتل دختر ۲۲ سالهاش «جولی» (با بازی ویکتوریا وایانت) به زندان بیفتد.
قانون «خطر مضاعف» یک اصل قانونی بود که قرنها در نظام حقوقی انگلستان وجود داشت و به طور کلی بیان میکرد که هیچ فردی را نمیتوان به خاطر یک جرم واحد دو بار محاکمه کرد، چه در اولین محاکمه تبرئه شده باشد و چه محکوم. به طور ساده، اگر فردی از جرمی تبرئه میشد، پرونده برای همیشه بسته میشد و حتی اگر بعدها شواهدی قطعی مبنی بر گناهکار بودن او مانند اعتراف خود شخص به قتل پیدا میشد، دیگر محاکمه مجدد او ممکن نبود. این قانون، یک اصل اساسی در نظام حقوقی بریتانیا بود و تا سال ۲۰۰۳ پابرجا ماند. در آن سال، به دنبال مبارزه طولانیمدت آن مینگ که در این سریال به تصویر کشیده شده، پارلمان بریتانیا قانون عدالت کیفری (Criminal Justice Act) را تصویب کرد که اجازه میدهد برخی مجرمان در شرایط خاص مجدد محاکمه شوند.

اگرچه از نظر تکنیکی، لغو قانونی بسیار قدیمی شگفتانگیزترین بخش داستان آن مینگ است، اما تلویزیونیترین بخش آن نیست. بخش درام داستان، ضربههایی است که آن مینگ (با بازی شریدان اسمیت) تحمل کرده است؛ از پیدا کردن جسد دخترش سه ماه پس از مفقود شدن او تا دو محاکمه وحشتناکی که در آنها حاضر شد و نیز تحمل سالها بیعدالتی. این وقایع میتوانستند هر کسی را از پا درآورند و زندگی زناشویی او را نیز دستخوش تغییر جدی کنند. با این حال در سریال میبینیم که این زوج به شکلی آسیبدیده، اما شکستناپذیر از آن عبور میکنند.
این درام جذاب، کشمکشهای حقوقی را به قسمت پایانی محدود کرده و سهچهارم زمان خود را بر ترسیم زندگی خانواده مینگ قبل و بعد از قتل جولی متمرکز میکند.
سریال «عدالت از دست رفته» را در فیلمنت ببینید.
نمایش بیکفایتی پلیس پدیدهای جدید نیست، اما درام درخشان و دلخراش شریدان اسمیت را نباید از دست داد. بسیار اندکند بازیگرانی که بتوانند با موفقیت، چنین دردی را جذب کرده و آن را برای مخاطب به گونهای به نمایش بگذارند که سنگین باشد، اما زیادهروی نشود؛ به شدت خام و واقعی باشد، اما همچنان ملموس باقی بماند و شریدان اسمیت توانسته این کار را با مهارتی غیر قابل توصیف انجام دهد. درخشش و نبوغ شریدان اسمیت باعث شده که این سریال به یک تجربه تلویزیونی واقعا تاثیرگذار تبدیل شود.
تاثیر احساسی نقشآفرینی او از تجربه آن مینگ به شدت و در عین حال با ظرافت، بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد و به لحظاتی منجر میشود که مخاطب را در جای خود میخکوب میکند.
سریال «عدالت از دست رفته» طوری است که گویی «شریدان اسمیت» برای نقشآفرینی در آن به دنیا آمده است. دلیل اینکه او اغلب در این ژانر ایفای نقش میکند، این است که اسمیت در بازی در نقش زنان عادی و متعلق به طبقه کارگر که در وحشتناکترین شرایط قرار میگیرند و سپس سرسختی لازم برای مبارزه را پیدا میکنند، به طرز خیرهکنندهای خوب است. اسمیت در نقش آن مینگ بار دیگر توانایی خارقالعاده خود را در انتقال همزمان غم، خشم و ارادهای پولادین به نمایش میگذارد. به نظر میرسد او با بازماندگان مصیبت، پیوندی درونی دارد و نه تنها درد، بلکه شجاعتی را به تصویر میکشد که زاده این درد است.
البته اعتبار سریال را نمیتوان تنها به اسمیت داد. «عدالت از دست رفته» از نظر انتخاب سبک نیز بسیار خلاقانه عمل میکند که باعث بهبود روایت حساس و ظریف آن میشود. فلاشبکها و افکار پریشان، هوشمندانه در سراسر سریال تدوین شده تا به شیوهای تاثیرگذار داستانسرایی را غنیتر کند.
بازیگران مکمل نیز به خوبی از پس کار بر آمدهاند. «دانیل یورک لوه» در نقش چارلی مینگ پدر دلشکسته، دیدگاه متفاوت و ظریفی از غم را نسبت به همسرش ارائه میدهد. در حالی که درد آن مینگ شلوغ و پرخاشگرانه و پرانرژی است، غم چارلی عمیق و فرسایشی است و او را به آرامی در خود فرو میبرد.

این سریال چهار قسمتی، از بسیاری جهات، یک درام جنایی معمولی است. به این معنی است که الگوهای داستانی آن آشنا هستند: کشف جسد، ویرانی خانواده، ناامیدی فرسایشی از سیستم قضایی و در نهایت، کمپینی برای عدالت، اما آنچه این سریال را متمایز میکند، جزییاتی است که در آن به کاوش غم و اندوه میپردازد. اینجاست که این درام میدرخشد. واکنش آن مینگ در سریال، آتش و خشم محض است: امتناع از تسلیم شدن و تلاش برای بازپسگیری بخشی از چیزی که از او سلب شده است. در مقابل، چارلی همسر او تنها میخواهد سوگواری کند و در برابر درگیر شدن در مبارزات و کمپینهای عمومی مقاومت میکند. هیچ کدام از این دو واکنش، درست یا غلط نیستند. در عوض سریال نشان میدهد که چگونه غم و اندوه، خانوادهها را به شیوههای متفاوت از هم میپاشد. شریدان اسمیت و دانیل یورک لوه به زیبایی التهاب این زوج را در این وضعیت ناگهانی و دشوار ترسیم کردهاند.
تماشای «عدالت از دست رفته» تجربه دشوار و دلخراشی است، اما داستان به گونهای روایت میشود که دست شما را گرفته و به درون میکشد و از مخاطب میخواهد که با پژواکهای درد واقعی این خانواده همراه شود. این سریال اگرچه به طور اجتنابناپذیری غمانگیز است، اما سرسختی و اراده آن مینگ، آهنین، عاشقانه و زیباست و این تلاطم در عین درد، مخاطب را تا انتها با خود میکشد.
نیمه دوم سریال، فشار آن مینگ برای لغو یک قانون خاص را دنبال میکند، از جمله سخنرانیهایی پرشور در تالارهای بزرگ سیاسی که به راحتی میتوانستند به کلیشه تبدیل شوند، اما باز هم بازی اسمیت یک تنه جدیت نمایش را پیش میبرد. هنرنمایی او گیرا، دیدنی و کاملا قانعکننده است.
سریال «عدالت از دست رفته» اگرچه فرمولیک است و از قواعد استاندارد سریالسازی تبعیت میکند، اما در عین حال موثر، احساسی و الهامبخش است. سکانس پایانی که اعضای خانواده، رقص «لایندنس» انجام میدهند، پایانی تاثیرگذار و رضایتبخش بر داستانی درباره یک فقدان غیرقابل تصور و نیز حماسهای درباره قدرت و پشتکار است.
جهانگیر شاهولد