دو نقد جهانی به مناسبت حضور در جشنواره تورنتو
«وحشی»؛ روایتی تلخ از نقش انتخاب و تقدیر
به گزارش فیلم نت نیوز، سه قسمت ابتدایی سریال «وحشی» به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی، تهیه کنندگی محمدرضا صابری، محصول اختصاصی فیلم نت در بخش پرایم تایم جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو (TIFF) نمایش داده شد. به همین منظور برخی از منتقدان رسانه های خارجی به این سریال پرداخته اند که در ادامه به ۲ مورد خواهیم پرداخت.
پائولو کاگوآن در سایت فستیوال کاوریج نوشته است: من «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی را دوست نداشتم، اما کار کردن او در سینما برایم کنجکاویبرانگیز است و «وحشی» درباره داود اشرف، کارگر معدن (با بازی جواد عزتی) نوید چیز ارزشمندی را می دهد. او معمولا با بچهها خوب است یا فکر میکند خوب است و به فرزند یکی از همکارانش که دچار آسیب در محل کار شده اسباببازی میدهد. همین ویژگی باعث شد فکر کند میتواند بچهها را سوار کند؛ بچههایی که در نهایت به خاطر او میمیرند. حالا باید بین پنهانکردن یک قتل و سروکله زدن با شاهدان تعادل برقرار کند.
«وحشی» بر اساس رویدادهای واقعی است، بنابراین نقد کردن داستانی که تماشاگر روی پرده میبیند دشوار است، هرچند در سه قسمتی که من دیدم، تمرکز سریال روی داود است و خردهپیرنگهای زیادی را همزمان پیش میبرد. به نظر میرسد خردهپیرنگ مربوط به شکوفه (زهرا مددی)، گزینه همسرِ نوجوان برای او، خوشبختانه تمام شده باشد. داود باهوشترین قهرمان نیست اما از پشت میز داریم از قتلِ غیرعمد او ایراد میگیریم وگرنه بیشتر مردم امیدوارند هرگز بدشانسی داود نصیبشان نشود.
خشونتِ دیدنِ مرگ دختربچه در «وحشی» به شکل عجیبی باعث میشود سریال را بپسندم و خوشحالم که هومن سیدی به آن پرداخته است. قسمت سومی که TIFF نمایش داد، اشاره میکند که او درباره شخصیت داود دنبال چه چیزهای دیگری است. او داود، مردی چهلساله، را در موقعیتهایی میگذارد که موازنه قدرت هر لحظه ممکن است تغییر کند. سیدی بیرون آمدن از مخمصه برای داود را سخت میکند، اما امیدی هست که او از پسش بربیاید.
سریال وحشی در فیلم نت
نقد دیگری به نوشته میگل آ. رئینا در سایت ان پریمرافیلا منتشر شده که به شرح زیر است:
امسال چند سریال جالب از ایران دیدیم. مثلا درام «در انتهای شب» از فیلم نت که درباره زوجی در آستانه طلاق است و جایزه بهترین کارگردانی را در Series Mania و جوایز بهترین بازیگر مرد و زن را در Cinema Jove گرفت. وجه مشترک آن سریال با «وحشی» هومن سیدی و باز هم محصول فیلم نت نمایش زندگی طبقه متوسط ایران است؛ قشری که معمولا در سریالها کمتر دیده میشود. «وحشی» از همان آغاز به طبقه کارگر هم نگاه دارد. داود اشرف با بازی جواد عزتی از اعماق معدن بالا میآید و بیرون با تجمع کارگرانی روبهرو میشود که به خاطر تاخیر در پرداخت دستمزدها معترض هستند. این سکانس یادآور آغاز فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی است؛ قهرمانی که از زندان بیرون میآید و انگار وارد زندانی دیگر میشود. در همان تصویر اول، داود پشت میلهها و در فضایی تنگ به نظر میرسد؛ فضایی که کمی بعد در صحنهای پرتنش تکرار میشود و با انتقال یک مصدوم به بیمارستان پایان میگیرد. شروعی دقیق که الگوی روایت را میچیند: قسمت اول برای ترسیم کاراکتر مردی است با مشکلات مالی دائمی که با نپرداختن حقوق شدیدتر شده است.
او مالک زمینی است که میخواهد بفروشد اما در آخرین لحظه منصرف میشود و آن را به عنوان آخرین پشتوانه نگه میدارد. در دقایق پایانی همین قسمت، محرک اصلی قصه شکل میگیرد: داود دو کودک را که تنها در جادهای خلوت راه میروند سوار ماشین میکند و از همین جا کابوس واقعی آغاز میشود. «وحشی» در ظاهر یک تریلر روانشناختی است اما در لایه زیرین یک حکایت اخلاقی درباره انتخابها و تقدیر؛ چرخهای از رخدادها که هر بار وضعیت داود را وخیمتر میکند و او را در شبکهای از دروغها میاندازد که قرار است پیامد دروغهای قبلی را پنهان کند. در قسمت سوم، وقتی دوستی به او پناه میدهد، داود ریشه همه مشکلاتش را بدشانسی میداند اما دوستش یادآوری میکند که این تصمیمهای شخصی او بوده که چنین وضعی ساخته است: «اشتباههایت را گردن بدشانسی ننداز. خدا ناراحت میشود». بعضی موقعیتها شاید قدری ساختگی به نظر برسند، مثل ورود ناگهانی یک پدربزرگ و نوهاش به مسیر زندگی داود، اما همینها هم مسیر پرپیچ بین انتخابهای غلط و موقعیتهای پیشبینیناپذیر را پررنگتر میکند و راه خروج قهرمان را تنگتر. یک حکایت اخلاقی میان سینمای اصغر فرهادی و پل توماس اندرسن؛ روایتی محکم که به بیاعتمادی طبقه متوسط نسبت به عدالت و گردش حقیقت فکر میکند.
«وحشی» بهار گذشته در ایران پخش شد و بازخوردهایش متفاوت بود اما بیش از هر چیز جسارت هومن سیدی برجسته شد. او پیشتر سریال «قورباغه» و فیلم بلند «جنگ جهانی سوم» را ساخته که دومی در بخش اوریزونته ونیز جوایز بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد را گرفت. سیدی در سه قسمت اول با انتخاب نماهای زیبا و بیانگر، فضایی تیره و پرتنش میسازد. داود را مدام در قاب در و پنجره قرار میدهد تا حس گرفتار شدن او را در شیب تند تنشها نشان دهد و گاهی به فیلمسازان محبوبش ادای احترام میکند؛ ارجاعهای روشن به «خون به پا خواهد شد» پل توماس اندرسن در محیط معدن دیده میشود. با وجود نگاه واقعگرایانه، عناصر استعاری هم در تصاویر جا داده شده تا لحن روانشناختی قصه مردی زیر فشار اجتماعی پیامد خطاهایش تقویت شود. گفته میشود سریال اقتباسی آزاد از ماجرای واقعی یک فراری معروف ایرانی است. به همین دلیل سه قسمت نخست که در جشنواره تورنتو به عنوان نخستین نمایش بینالمللی پخش شد، بیشتر گردباد دراماتیک موقعیتی را نشان میدهد که از کنترل قهرمان خارج شده است. در این بخشها هنوز شخصیت زن اصلی، رها جهانشاهی با بازی نگار جواهریان، نقش پررنگی ندارد و ساختار روایی تلفیق فلاشبک با زمان حال که در ادامه سریال میآید، معرفی نمیشود. با این حال تنش به شکلی چشمگیر ساخته شده، دیالوگها قانعکننده است و بازی جواد عزتی ناامیدی مردی را که خود را محکوم به یک زندگی پررنج میبیند انتقال میدهد. همین او را به بیاعتمادی عمیق نسبت به نظام قضایی و رسانهها میکشاند؛ محورهایی که در ادامه فصل گسترش پیدا میکند. «وحشی» در لفافه تریلری جذاب با فضایی خفه و سرد، با کیفیت بالاست که بدگمانی طبقه کارگر به ساختار رسمی را با روایتی محکم طرح میکند و قهرمانش را در چرخهای از سوتفاهم و فشار اجتماعی گرفتار میگذارد که رهایی از آن آسان نیست.