خوانش لاکانی–مارکسیستی از «ساز دهنی»/ وقتی بازی ابزار بازتولید قدرت می‌شود

- 8 دقیقه مطالعه
خوانش لاکانی–مارکسیستی نشان می‌دهد «ساز دهنی» نه صرفا داستانی کودکانه، بلکه کاوشی در روان‌–سیاستِ میل و سلطه است.

به گزارش فیلم نت نیوز، فیلم «ساز دهنی» (۱۳۵۲) ساخته‌ امیر نادری که به تازگی نسخه ترمیم شده آن در فیلم نت عرضه شده است، با ظاهر ساده‌اش درباره‌ روابط چند کودک در ساحل، درواقع یکی از استعاری‌ترین آثار پیش از انقلاب است؛ اثری که در قالب بازی و حسادت کودکان، سازوکار میل، سلطه و نابرابری را آشکار می‌کند.

در این یادداشت، می‌کوشیم این فیلم را از منظر لاکانی–مارکسیستی بنگریم؛ نگاهی ترکیبی که نشان می‌دهد چگونه ساختار قدرت نه فقط در سطح اجتماعی، بلکه در لایه‌های روانیِ میل و فقدان شکل می‌گیرد.

چرا هم‌نشینی لاکان و مارکس در «ساز دهنی» ضروری است؟

نادری جهانی می‌سازد که در آن ساحت اجتماعی و فردی جدایی‌ناپذیرند. خوانشی صرفا جامعه‌شناختی، نابرابری را می‌بیند اما منطق میل را نه. از سوی دیگر خوانشی صرفا روان‌کاوانه، فقدان را می‌فهمد اما سازوکار مادیِ استثمار را نادیده می‌گیرد.

در این میان، «ساز دهنی» خواهان ترکیب این دو است:

  • لاکان نشان می‌دهد چگونه میل و فقدان، سوژه را به بازی سلطه می‌کشانند.
  • مارکس آشکار می‌کند چگونه ساختار اقتصادی از همین میل برای بازتولید قدرت بهره می‌برد.

ساز دهنی به‌مثابه دالِ کالایی (شی بت‌واره)

در نظریه‌ مارکس، قدرت کالا نه در کارکرد مصرفی، بلکه در روابط اجتماعی‌ای نهفته است که در خود پنهان می‌کند. ساز دهنی دقیقا چنین کارکردی دارد: شی‌ای که ارزش مبادله‌ای‌ آن (اعتبار، جایگاه، امکان لمس) از ارزش مصرفی‌اش (ابزار تولید صدا) پیشی می‌گیرد. روابط کودکان با یکدیگر به‌جای آنکه مستقیم باشد به رابطه‌ای با شی بدل می‌شود: این همان ساختار کلاسیک بت‌وارگی کالاست.

لاکـان توضیح می‌دهد چرا این شی چنین قدرتی می‌یابد: ساز دهنی در حکم ابژه‌ میل عمل می‌کند، بازمانده‌ای اغواگر که وعده‌ پر کردن فقدان را می‌دهد. جذابیتش ذاتی نیست، بلکه از نگاه دیگری و صحنه‌سازی مالک پدید می‌آید.

کودکان نه خودِ شی که خواستِ دیگری را می‌طلبند یعنی تایید اجتماعیِ همراه با مالکیت. نادری با تمرکز بر دست‌ها، دم و بازدم و آیینِ دادن و ندادن، فرآیند تبدیل کالا به سرمایه‌ نمادین را به تصویر می‌کشد.

در نظریه‌ی لاکان، ابژه‌ میل (objet petit a) همان شی‌ای است که میل را سامان می‌دهد نه چون خود ارزش ذاتی دارد، بلکه چون فقدان را به یاد سوژه می‌آورد. ساز دهنی دقیقا چنین شی‌ای است: چیزی که میل همه‌ کودکان حول آن می‌چرخد، چون دلالت بر چیزی می‌کند که ندارند: کامل بودن، تایید شدن و دیده شدن.

کودکان ساز را به عنوان ابزاری برای تولید موسیقی نمی‌خواهند، بلکه آن را می خواهند چون میلِ دیگری (مالک) به آن معنا بخشیده است. آنان با خواستن ساز، درواقع می‌خواهند در جایگاهِ میلِ دیگری قرار گیرند و همان کسی باشند که مورد تایید است.

مالک به‌مثابه مدیر لذت (ژوئیسانس) و دولت خرد (micro-state)

قدرت در این فیلم الزاما از زور فیزیکی نمی‌آید. اقتدار مالک از انحصار در دسترسی به لذت (jouissance) سرچشمه می‌گیرد: شکلی عمیقا لاکانی از سلطه.

او با تبدیل ساز دهنی به منبعی کمیاب و تعیین قواعد دسترسی، نوعی رضایت ایدئولوژیک ایجاد می‌کند: کودکان قانون بازی را می‌پذیرند، چون وعده‌ی ژوئیسانس همیشه «تقریبا» دست‌یافتنی است.

از زاویه‌ مارکسیستی، این صحنه بازنمایی‌ای مینیاتوری از استثمار و انباشت اولیه است. مالک در برابر اجازه‌ استفاده‌ لحظه‌ای، کار و اطاعت دریافت می‌کند. گروه کودکان بدل به کارگاه ایدئولوژی می‌شود؛ دولت کوچکی که آیین‌های احترام، صف و سکوت در آن به بازتولید سلطه می‌انجامد.

تکثیر میل در گردش کالا: چرخه‌ سرمایه‌داری

گردش ساز دهنی میل را ارضا نمی‌کند، بلکه آن را تشدید می‌کند. هر نوبتِ کوتاه، زیر نظارت، موجب ناکامی و اشتیاق تازه می‌شود: چرخه‌ای که فرهنگ کالایی را زنده نگه می‌دارد.

هرچه شیء بیشتر شنیده و دیده می‌شود، فقدان درونی کودکان عمیق‌تر می‌گردد. تکرار صحنه‌ها (صف، درخواست، اجازه یا محرومیت) ریتمی می‌سازد که چرخه‌ ۱) اشتیاق، ۲) نارضایتی، ۳) مصرف دوباره را عینیت می‌بخشد.

در اینجا لاکان و مارکس به هم می‌رسند: جامعه‌ سرمایه‌داری با ساختن فقدان، میل را تداوم می‌بخشد. چشمان کودکان به صاحب دوخته شده است، چون او سوژه‌ مفروضِ دانایی (subject supposed to know) است: کسی که راه رسیدن به لذت را می‌داند بنابراین، اطاعت آنان هم ایدئولوژیک است (باور به قانون) و هم شهوانی (سرمایه‌گذاری عاطفی بر خیالِ رسیدن).

شورش: جابه‌جایی میل از شی به جمع

شورش پایانی نه صرفا انتقام، بلکه بازآرایی اقتصاد لیبیدویی است. میل از شی جدا و به کنش جمعی معطوف می‌شود.

از منظر روان‌کاوانه، خیالِ پُرکننده‌ فقدان فرو می‌پاشد. از منظر سیاسی، هژمونی دالِ مسلط (Master Signifier) یعنی ساز فرو می‌ریزد چون دیگر باوری در کار نیست.

در خوانش مارکسیستی، این شورش تبدیل حسادت فردی به همبستگی جمعی است. صفی از رقبا به توده‌ای هم‌دل بدل می‌شود. سقوط ساز، نشانه‌ رفع بت‌وارگی است: شی وقتی سحرش را از دست می‌دهد که رابطه‌ اجتماعیِ سازنده‌اش عیان گردد.

نتیجه‌گیری

این خوانش لاکانی–مارکسیستی نشان می‌دهد «ساز دهنی» نه صرفا داستانی کودکانه، بلکه کاوشی در روان‌–سیاستِ میل و سلطه است؛ روایتی از جامعه‌ای که در آن، حتی بازی نیز بازتولید قدرت است و رهایی تنها زمانی ممکن می‌شود که میل از شی به همبستگی جمعی منتقل شود.

نادری در این فیلم نشان می‌دهد سلطه، پیش از آن‌که ساختاری بیرونی باشد، تجربه‌ای درونی و روانی است. کودکان در بازی می‌آموزند که میل، قانون و قدرت چگونه به هم گره خورده‌اند و درست در لحظه‌ای که خیالِ پرشدنِ فقدان فرو می‌پاشد، امکان رهایی پدیدار می‌شود.

سارا غلامی

ساز دهنی در فیلم نت

برچسب‌ها: امیر نادری،ساز دهنی
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

پربازدیدها