اقتباس ادبی در کارنامه مهرجویی و تقوایی و کیمیایی
در فیلمنت نیوز بخوانید
به گزارش فیلمنت نیوز، یکی از مشکلات قدیمی سینمای ایران که بارها و بارها به آن به عنوان پاشنه آشیل اشاره شده، فیلمنامه و به عبارت بهتر قصه است؛ مسالهای که تمامی ژانرهای سینمای کشورمان درگیرش بوده و در آینده هم ادامه خواهد داشت. این در حالی است که رمانهای ایرانی و غیرایرانی زیادی قابلیت اقتباس داشته و میتوانند عصای دست فیلمنامه نویسها باشند. موضوعی که در سالهای اخیر رشد بیشتری نسبت به گذشته کرده و از سینما تا شبکه نمایش خانگی را شامل میشود. حال به بهانه هفته کتاب، نگاهی به آثار چند فیلمساز شاخص ایرانی که اقتباس ادبی کرده و خود نیز دست به قلم داشته و در حوزه ادبیات آثاری را به چاپ رساندهاند، میاندازیم.
داریوش مهرجویی و ترکیب درخشان سینما و ادبیات
داریوش مهرجویی یکی از فیلمسازان موج نوی سینمای ایران است که در اواخر دهه چهل اغلب آثارش اقتباسی بوده است و از دکتر غلامحسین ساعدی تا جروم دیوید سالینجر را شامل میشود؛ فارغ التحصیل رشته فلسفه که «گاو» را براساس نماشنامهای از ساعدی نوشته و با «دایره مینا» براساس داستان کوتاه «آشغالدونی» نوشته همین نویسنده، اتفاق بزرگی را در سطح جامعه رقم زد.
مهرجویی در دهه شصت و در فیلم ستایششده «هامون»، به شکل غیرمستقیم از کتاب ذن و فن نگه داشتن موتورسیکلت اثر رابرت پیرسیگ سود جسته و آن را با نگاه فلسفی خود درآمیخت. سپس در «سارا» سراغ نمایشنامه مشهور خانه عروسک نوشته هنریک ایبسن نروژیتبار رفت و اقتباس درخشان و ایرانیزهای شده را روانه پرده نقرهای کرد. «فرانی و زویی» نوشته سالینجر، دیگر فیلم اقتباسی مهرجویی است که چند پلهای پایینتر از «سارا» میایستد اما اقتباس استادانهای از این قصه مشهور به حساب میآید.
«اشباح» فیلم یکی مانده به آخر این فیلمساز سرشناس نیز برداشتی از نمایشنامهای به همین نام نوشته ایبسن است که البته توفیق اقتباسهای پیشین را نداشته و حاصل کار مورد توجه علاقمندان سینمای مهرجویی قرار نگرفت.
نکته مهم درباره این فیلمساز فقید، آثار چاپ شده از اوست که برای نمونه میتوان به در خرابات مغان، یک رسید لعنتی، به خاطر یک فیلم بلند لعنتی، سفر به سرزمین فرشتگان اشاره کرد که در اغلب این آثار یک سرخوشی و شکلی از کمدی ابزورد به چشم میخورد. از میان ترجمههای مهرجویی هم میتوان از جهان هولوگرافیک نام برد که بارها تجدید چاپ شده است.
آثار داریوش مهرجویی در فیلم نت

ناصر تقوایی؛ ناخدای اقتباس به زبان سینما
یکی از مهمترین فیلمسازان سینمای ایران که همچون مهرجویی جزو فیلمسازان موج نوی سینمای ایران است و چند اقتباس ادبی درخشان در کارنامه خود دارد، ناصر تقوایی است. «نفرین» که اقتباسی از داستان باتلاق نوشته میکا والتاری و تقوایی آن را در جنوب ساخته است اولین فیلم اقتباسی او به حساب می آید. این فیلم تنها با سه بازیگر و فیلمبرداری درخشان سیاه و سفیدی که کاملا در خدمت فضای بصری و حال و هوای غریب فیلم قرار دارد، ساخته شده است.
سریال «دایی جان ناپلئون» شاهکار دیگر تقوایی فقید است که آن را براساس کتابی به همین نام به قلم ایرج پزشکزاد ساخته است. نمونهای درخشان و ماندگار از اقتباس که هم وفادار به کتاب بوده و هم خود را به روایت عین به عین آن مقید نکرده است.
این دو اثر اقتباسی را میتوان دورخیز تقوایی برای ساخت شاهکاری به نام «ناخدا خورشید» به حساب آورد؛ برداشتی آزاد از رمان داشتن ونداشتن اثر ارنست همینگوی که نسخه هالیوودی آن را هاوارد هاکس با بازی همفری بوگارت، لورن باکال و والتر برنان ساخته است. بدون هیچ تردیدی نسخه ایرانی این کتاب یک سروگردن بالاتر از نسخه آمریکاییاش میایستد که تقوایی آن را به بهترین شکل ممکن ایرانیزه کرده و قصه خود را در بندرلنگه دهه چهل خورشیدی روایت میکند. با محوریت ناخدای یک دستی به نام خورشید که شمایل قهرمانی از دل سینمای کلاسیک را داشته و یکی از ماندگارترین شخصیت های تاریخ سینمای ایران محسوب میشود. تقوایی هم به مانند داریوش مهرجویی، سابقه نویسندگی داشته و مجموعه داستان تابستان همان سال از او به یادگار مانده است.

مسعود کیمیایی و اقتباس به سبک خود!
ضلع دیگر موج نوی سینمای ایران که علاقه بسیار به ادبیات و اقتباسهای ادبی داشته و خود نیز چند کتاب در کارنامه دارد، مسعود کیمیایی است. او در دهه پنجاه، نخست سراغ داش آکل صادق هدایت رفته و اقتباس تاثیرگذار و البته نه چندان وفادارانهای از آن ارائه کرد که موافقان و مخالفان زیادی دارد سپس براساس کتاب آوسنه بابا سبحان نوشته محمود دولت آبادی، «خاک» را ساخت که فیلم خوبی از کاردرآمد اما با برخورد تند نویسنده کتاب مواجه شد.

«غزل» تنها ساخته سینمایی مسعود کیمیایی است که براساس قصهای غیرایرانی (قصه کوتاه مزاحم نوشته خورخه لوییس بورخس) ساخته شده و وی آن را ایرانیزه کرده است.
«سفر سنگ» آخرین ساخته سینمایی پیش از انقلاب کیمیایی است که براساس نمایشنامه سنگ و سرنا به قلم بهزاد فراهانی ساخته شده است که با توجه به فضای ضد اربابی آن و همزمان شدناش با انقلاب، مورد توجه مخاطبان زیادی قرار گرفت. کیمیایی مشابه این کار را در «خط قرمز» نیز انجام داده و فیلمنامه آن را براساس نمایشنامه شب سمور نوشته بهرام بیضایی نوشت که البته برای همیشه به محاق افتاد.
در واقع میتوان گفت که کیمیایی با وجود آن که آثار اقتباسی زیادی در کارنامه دارد، هیچگاه وفاداری کامل به متن اقتباسی نداشته و آن را به زبان خود به تصویر میکشیده است.
محمد جلیلوند
آثار مسعود کیمیایی در فیلم نت