۱۰ فیلم خارجی درباره خشونت علیه زنان/ واقعیت جیغ میزند!
در فیلمنت نیوز بخوانید
به گزارش فیلم نت نیوز، هنر آیینه تمام نمای اجتماع و جهان است و هر جا هنر از پیرامون خود غافل شود قطعا آنچنان که باید چیزی برای عرضه نخواهد داشت. در این بین سینما، تئاتر و سریال به واسطه ذات داستانگو و بصری خود بیش از ساعت ها سخنرانی و یا حتی در ابعاد گسترده تری از داستان و کتاب می توانند نقشی حیاتی در ارائه مضامین مختلف به مخاطب داشته باشد.
خشونت علیه زنان یکی از مواردی است که سینما همواره به آن توجهی ویژه داشته است، از این جهت که شاید ارائه آن بتواند تاثیری در فرهنگسازی و درنهایت آموزشی برای کاهش آن باشد و هم از این بابت که دغدغهمندی بسیاری از فیلمسازان در دل همین مفاهیم جریان دارد.
در این مقاله به ۱۰ فیلم از سینمای جهان پرداختیم که ویژه به این موضوع پرداخته اند. فیلمهای این فهرست بر اساس سال ساخت دسته بندی شده اند.
رنگ ارغوانی (The Color Purple)
«رنگ ارغوانی» فیلم هشتم کارگردان افسانهای سینما، استیون اسپیلبرگ، در ۱۹۸۵ است که اپرا وینفری و ووپی گلدبرگ را وارد دنیای تصویر کرد.
«به رنگ ارغوانی» داستان دو خواهر به نامهای سلی و نتی را از اوایل دهه ۱۹۰۰ تا اواخر ۱۹۵۰ روایت میکند. سلی و نتی مادرسان را از دست دادهاند و با پدری بیرحم که به دختر خودش سلی تجاوز میکند زندگی می کنند، جز خودشان کسی را در این دنیا ندارند و عاشقانه هم را دوست دارند تا اینکه پدر سلی را به مستر، یک مرد سیاهپوست دیگری از جنس خودش میفروشد و بعد از سلی حالا نوبت نتی است که قربانی ظلمهای او شود. سلی دختر ساده و ترسویی است. او توانایی ایستادن جلو پدر یا همسر متجاوزش را ندارد. اما نتی متفاوت است. او درس میخواند، به تجاوز تن نمیدهد و از دست این مردان ظالم فرار میکند. سلی از سوی دیگر در خانه مستر همچون کلفت از سه بچه او و خانه شلخته و کلنگیاش مراقبت میکند. او کار میکند و از مستر کتک میخورد.
فیلم «به رنگ ارغوانی» بر اساس رمانی با همین نام نوشته آلیس واکر ساخته شده است. رمان برنده جایزه برترین کتاب پولیتزر و فیلم اسپیلبرگ، نامزد ۱۱ جایزه اسکار شد.
فیلم های با موضوع تبعیض نژادی و ظلم سفیدپوستان بر رنگین پوستان تاریخ بسیاری در سینمای جهان دارد، اما نکته قابل توجه «به رنگ ارغوانی» این است که به زنانی پرداخته که صرفنظر از رنگ پوستشان باید با مردان قلدر زورگو بجنگند تا بتوانند زندگی کنند. اینجا روایت یک قدم جلوتر از نمایش استثمار سیاهپوستان میرود؛ پدرسالاری را نشانه میگیرد که سیاه یا سفید نمیشناسد.
«به رنگ ارغوانی» روایت اتحاد زنان برای مبارزه با هر دو سوی ماجراست، برای بیرون کشیدن لاشه خود از لابهلای دست و پای سفیدپوستان و مردان همرنگ زورگو. اگر مردان سیاهپوست باید فقط با اربابان سفیدپوست ظالم خود میجنگیدند، زنان باید در هر دو سو برای بقا و حیثیت خود مبارزه میکردند.

برگشتناپذیر (Irreversible)
احتمالا یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین فیلم ها در این فهرست «برگشتناپذیر» ساخته گاس پارنوئه با بازی مونیکا بلوچی است.
فیلم «برگشتناپذیر» محصول ۲۰۰۲ داستان انتقامگیری همسر و پارتنر قبلی زنی را پس از تجاوز وحشیانه به او بازگو میکند. زن باردار است و از کم توجهی همسرش دل خوشی ندارد. در نهایت هم به دلیل بیتوجهی همسرش، به تنهایی راه خانه را طی میکند که در همانجا مورد تجاوز قرار میگیرد و به کما میرود.
این فیلم با روان بیننده بازی می کند و از همان ابتدا و روایت غیرخطی که از سکانس پایانی به ترتیب به ابتدا می رسد در کنار باند صوتی فیلم که به صورت ناخودآگاه تاثیری سرگیجهآور بر مخاطب میگذارد، بیننده را دچار نوعی انزجار و ناراحتی میکند. صحنه خشونت بار تعرض در فیلم از نظر بسیاری از بینندگان آنقدر آزاردهنده و خشن است که هرگز آن را از یاد نبرده اند.

سرزمین شمالی (North Country)
یکی از فیلمهای سینمای جهان درباره خشونت علیه زنان «سرزمین شمالی» محصول سال ۲۰۰۲ است. این فیلم براساس کتاب دادخواهی گروهی ساخته شده است و مورد توجه قرار گرفت. کتاب، داستان لوئیس جنسون و پرونده تاریخی اوست که قوانین مجازات آزار جنسی را تغییر داد.
داستان در سال ۱۹۸۹ اتفاق میافتد و به زندگی زنی به نام جوزی میپردازد که به دلیل آزار و اذیتهای همسر خود با فرزندانش به مینه سوتای شمالی محل تولدش بازمیگردد تا با پدر و مادرش زندگی کند. پدر جوزی او را سرزنش میکند و به چشم زنی هرزه میبیند. او ناگزیر میشود تا در معدن کار کند، جایی که مردان کارگر آن زنان را وسیلهای برای رفع هوسهای خود میبینند. جوزی در معدن زنانی را میبیند که همگی مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند.
فیلم «سرزمین شمالی» از همان ابتدا بیننده را با انواع خشونت های علیه زنان روبرو میکند، زمانی که در معدن از همان ابتدا مورد آزار بدنی قرار میگیرند تا باردار نباشند و بتوانند در معدن کار کنند، دومین آزاری که نشان میدهد مربوط به حقوق کارگری زنان است. مدیران معدن میتوانند تا جایی که میخواهند از آنها کار بکشند؛ چراکه به گفته سرکارگر، دیوان عالی در مورد استخدام زنان با آنها کاری ندارد.
در این فیلم آزار زنان فقط شامل نداشتن بیمه و حقوق کم و شرایط سخت نیست، آزار کلامی و سپس فیزیکی شکل سوم و چهارمی است که فیلم به عنوان زیرمجموعهای از کلیت آزار در محیط کار نمایش میدهد.

دختر همسایه (The Girl Next Door)
فیلم «دختر همسایه» به کارگردانی گرگوری ویلسون در سال ۲۰۰۷ درآمریکا در ژانر وحشت ساخته شده است. در توصیفِ «دختر همسایه» همین و بس که استیون کینگ آن را بهعنوان شوکهکنندهترین فیلمی که از زمان «هنری: پرترهی یک قاتل سریالی» دیده است، معرفی کرده بود.
«دختر همسایه» با الهام از پروندهی قتلِ سیلیوا لایکنس که در اکتبر ۱۹۶۵ در ایالت ایندیاناپولیس آمریکا اتفاق افتاد، ساخته شده است. سیلویا دختر ۱۶ سالهای بود که توسط زنی به اسم گرترود بانیشفسکی که موقت سرپرستیاش را برعهده داشت در زیرزمین خانهاش اسیر میشود و بهدست کودکان خود گرترود و دیگر کودکان محله تا سر حد مرگ مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار میگیرد. دوران شکنجه سیلویا که سه ماه به طول انجامید در نهایت به مرگ دختر بیچاره بر اثر شدت جراحاتش و سوتغذیه منجر شد. گرچه این فیلم اسم افراد درگیر پرونده را عوض کرده و برخی رویدادها را تغییر داده است، اما همچنان به عصاره پرونده اورجینال وفادار باقیمانده است.
آنچه فیلم را به اثری تکان دهنده تبدیل کرده است این است که کارگردان به جای آنکه درد و زجر واقعی را در حد شوک های فیلم ترسناک تنزل دهد مخاطب را بدون واسطه و در خونسردی کامل وادار می کند این جهنم را نظاره گر باشد.
«دختر همسایه» روایتی از خشونت پنهان در زیر پوسته یک خانه معمولی است. فیلمساز نهایت بهرهبرداری دراماتیک را از تضادی که بین ظاهر زیبا و نوستالژیک آمریکای دهه ۵۰ و تاریکی وهم آلود زیرزمین خانه ای در دل شهر وجود دارد، می کند. نتیجه فیلم عمیقا دلخراش است که در پایان آرزو میکنید کاش آنچه مشاهده کردید فقط یک فیلم بر اساس داستان ذهنی یک نویسنده باشد، اما متاسفانه واقعیت غیرقابل انکار است.

دختری با خالکوبی اژدها (The Girl with the Dragon Tattoo)
«دختری با خالکوبی اژدها» به کارگردانی دیوید فینچر در ژانر دلهرهآور روانشناختی و معمایی محصول ۲۰۱۱ است که براساس رمانی با همین نام در سال ۲۰۰۵ و به قلم استیگ لارسن ساخته شدهاست.
البته فیلم دیوید فینچر در حقیقت بازسازی فیلمی سوئدی محصول سال ۲۰۰۹ به همین نام و به کارگردانی نیلز آردن اوپلو است.
فیلم دو روایت موازی را همزمان پیش میبرد یکی داستان روزنامه نگاری با بازی دانیل کریگ که به دنبال حل یک پرونده قدیمی و گم شدن یک دختر ۱۶ ساله است و همچنین داستان یک هکر ضد اجتماعی با بازی رونی مارا که توسط قیمش در اداره تامین اجتماعی مورد تجاوز قرار میگیرد و دست به انتقامی وحشیانه میزند، همراهی این دو شخصیت در داستان پرده از رازی وحشتناک در آن جزیره برمیدارد که حاکی از جنایت و خشونت علیه زنان توسط یک قاتل زنجیره ای هوادار نازی هاست.
فیلم «دختری با خالکوبی اژدها» علاوه بر اینکه اثری معمایی و دلهره آور است به واسطه کارگردانی هوشمندانه فینچر به اثری تاثیرگذار درباره خشونت علیه زنان تبدیل میشود.

تیراناسور (Tyrannosaur)
فیلم «تیراناسور» (گونهای از دایناسور) یک فیلم درام از کشور انگلستان به کارگردانی پدی کانسیدین است. «تیراناسور» روایتی از زندگی چند خانواده از درون متلاشی شده است که در آن خشونت خانگی به عنوان یک اتفاق مهم بررسی میشود.
این فیلم داستان آشنایی مردی بیکار به نام جوزف با بازی پیتر مولان و زنی متاهل و مذهبی به نام هانا با بازی الیویا کلمن است. جوزف کم کم متوجه میشود که شوهر هانا او را میزند و او قربانی خشونت خانگی است. این فیلم درباره خشونت علیه زنان با بازی خوب الیویا کلمن، تصویری از خشونت خانگی و عواقب آن را به نمایش میگذارد.

انطباق (Compliance)
فیلم «انطباق» محصول ۲۰۱۲ به کارگردانی کریگ زوبل براساس یک سری از جرایمِ زنجیرهای که در بینِ سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۴ به وقوع پیوستند، ساخته شده است. این جرایم که اکثرا در مناطق پرت و دورافتاده آمریکا اتفاق میافتادند به این صورت بود که یک نفر با یک رستوران فستفودی یا سوپرمارکت تماس میگرفت و با معرفی کردن خودش بهعنوان یک افسر پلیس، مدیران آنها را برای تفتیش بدنی کارکنان زن از طریق برهنه کردن آنها متقاعد میکرد (حتی یکی از آنها شامل جستجوی بدن یک زن توسط یک کارمند مرد برای کشف موادمخدر مخفیشده نیز میشد). بیش از ۷۰ مورد از این جرایم در ۳۰ ایالت مختلفِ آمریکا گزارش شدند تا اینکه بالاخره در سال ۲۰۰۴ یکی از این اتفاقات در ماونت واشتنگتن، یکی از شهرهای ایالت کنتاکی، به دستگیری دیوید ریچارد استوارت منجر شد.
«انطباق» آخرین تماس منجر به دستگیری کلاهبردار را بهطرز نسبتا وفادارانهای بازسازی میکند. فیلم نگاهی ویژه به این موضوع دارد که چگونه آدمهای عادی در شرایطی و با وجود یک مقام مافوق دستور دهنده دست به اعمال خشونت باری می زنند که تصورش برای خود آنها نیز مشکل است.
فیلم فضایی به شدت سنگین و سخت دارد و مخاطب در بسیاری از دقایق فیلم از این حجم خشونت پنهان که توسط افراد بدون پرسشی انجام میشود، تحت تاثیر قرار میگیرد.

او (Elle)
فیلم «او» در ژانر تریلر روانشناسانه به کارگردانی پل ورهوفن است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد.
فیلم داستان میشل لوبلان زنی موفق در کسب و کار و مسلط به خودش است که احتمالا تنها مشکل بزرگ زندگیش پسرش است که با دختری ازدواج کرده که میشل رابطه خوبی با او ندارد. یک روز که در خانه نشسته یک نفر به زور وارد خانه میشود و به میشل تجاوز میکند. میشل این راز را با کسی در میان نمیگذارد و به جایش وسایلی برای محافظت از خودش میخرد. فرد متجاوز دائم جلوی چشمش چیزهایی میگذارد که میشل را به ترس وادار کند اما میشل راه دیگری را انتخاب میکند…
فیلم در هفتاد و چهارمین مراسم گلدن گلوب برنده دو جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان و بهترین بازیگر نقش اول زن در فیلم درام شد.

بامشل (Bombshell)
«بامب شل» به کارگردانی جی روچ محصول ۲۰۱۹ است. فیلمنامه این فیلم توسط چارلز راندولف بر اساس رویداد حقیقی آزار جنسی کارکنان زن فاکس نیوز توسط مدیر ارشد آن، راجر ایلز به نگارش در آمده است.
در سال ۲۰۱۶، یکی از مجریان شبکه فاکس نیوز به نام گرچن کارلسون (نیکول کیدمن) که از کارها و پیشنهادهای بیشرمانه مدیرعامل شبکه راجر ایلز (جان لیسگو) خسته شدهاست، قبل از به پایان رسیدن مهلت قرارداد خود با وکلای خود در خصوص شکایت از مدیرعامل صحبت میکند و زمینه ای برای شکایت از وی فراهم میآورد. بعد از شکایت وی در نیوجرسی، موجی از شکایت ها و فشارها علیه راجر ایلز به شبکه فاکس نیوز وارد شد و دراین بین یکی از مجریان باسابقه و بلندپایه شبکه به نام مگین کلی (شارلیز ترون) نیز وارد این داستان میشود و پرده از یکسری حقایق برمیدارد.
فیلم «بامب شل» یکی از آثار جدی در زمینه خشونت در محیط کار نسبت به زنان است که به واسطه داستان واقعی اش و همچنین پرونده های مشابه که قبل و بعد این فیلم جنجال آفرین شد همچنان مورد توجه است.

سیلی (Thappad)
هندوستان از نظر آمار خشونت خانگی و تجاوز علیه زنان به واسطه مشکلات جمعیتی و قومیتی همواره در صدر اخبار بوده است اما در طی یک دهه اخیر ساخت فیلم و سریال های مختلف با موضوع منع خشونت علیه زنان در سینمای هند باعث شده تا عزمی جدی در این زمینه اتفاق بیفتد.
فیلم سینمایی «سیلی» محصول ۲۰۲۰ به کارگردانی آنوبهاو سینها یکی از آثار مهمی است که برخلاف تصور رایج از سینمای هند که مملو از شادی، رقص و آواز های همیشگی است به زندگی یک زن می پردازد.
فیلم «سیلی» داستان زندگی بینقص زنی جوان را روایت میکند که پس از سیلیخوردن از همسرش در یک مهمانی، اصول یک رابطه را برای خود بازتعریف میکند و ارزشهای دیرین شخصیاش را به او یادآوری میکند.
«سیلی» به هنجارها و سنتهای هندی درباره زنان میپردازد که هویت آنها را به ازدواج و رسیدگی به شوهر محدود میکند و زمانی که او در مقابل این سیلی تحقیرآمیز ایستادگی میکند حتی توسط زنان هم نوع خود هم مورد شماتت قرار میگیرد که تلاش می کنند او را از ادامه مسیر و پیگیری حقش منصرف کنند.

فیلم «سیلی» روایتی جدی از یکی از خشونت های خانگی است که طبق آمار بسیاری از زنان جهان آن را تجربه کردند و بسیاری به دلیل مناسبات فرهنگی و اجتماعی ناچار به سکوت در این مورد شده اند.
درباره خشونت علیه زنان می توان به فیلم ها و سریال های بسیاری از جمله آثاری همانند «خانه پدری»، «جاده قدیم»، «فروشنده» و… در سینمای ایران اشاره کرد. آثار متعددی در سینمای جهان با توجه به این موضوع ساخته شده اند و حتی در برخی مجموعه ها با موضوعات اجتماعی و حتی در ژانرهای دیگر هم اشاراتی به این موضوع شده است با اینهمه همچنان خشونت پنهان، خشونت خانگی و انواع خشونت در جهان وجود دارد و امید آن است شاید روزی هنر و ادبیات بتواند تاثیری بیش از امروز بر کاهش آن داشته باشد.
نوید جعفری