نقدی بر تریلر روانشناختی «دراپ»/ تکنولوژی آدمی را گروگان میگیرد
به گزارش فیلم نت نیوز، در دل شبی که قرار است عاشقانه باشد، اضطراب تکنولوژیک دندان تیز میکند. فیلم «دراپ» (Drop) به کارگردانی کریستوفر لندون و با بازی مگان فی یکی از نمونههای معاصر تریلر روانشناختیست که تلاش دارد تهدیدهای پنهان عصر دیجیتال را در بستری محدود اما پرفشار به تصویر بکشد. این فیلم با درونمایهای باز روی پرسشهای اخلاقی، روانی و اجتماعی، ما را به جایی میبرد که مرز بین کنترل، امنیت و حریم خصوصی درهم میشکند.
فیلم «دراپ» روایتی از فروپاشی مرزهای اخلاق، حریم خصوصی و اعتماد در عصر دیجیتال است؛ اثری که با استفاده از ایدهای ساده، دست به کالبدشکافی روان انسان مدرن میزند. انسانی که حتی در دل قرار عاشقانهای در فضای شیک، امنیت ندارد.
تماشای فیلم دراپ در فیلم نت
پرترهای از اضطراب زن مدرن در زندان دیجیتال
شخصیت اصلی فیلم، ویولت، مادر بیوه آسیبدیده از خشونت خانگی، پس از سالها وارد قرار ملاقات جدیدی میشود. انتخابی ساده و انسانی، اما همین انتخاب او را به مرکز بازی مرگ و تهدید بدل میکند. در جریان این شب پراضطراب، وی از راه اپلیکیشن DigiDrop پیامی دریافت میکند: اگر دستورات فرستنده ناشناس را اجرا نکند، جان پسر و خواهرش در خانه به خطر میافتد.
در این روایت، ویولت نه تنها نماد زن تنها، بلکه بازتاب هویت شکننده انسان معاصر در جهانی پر از نظارت، نبود اعتماد و تهدید تکنولوژیک است. حالا این زن، با گذشته تلخ، تصویری قوی و باورپذیر از زنی ارائه میدهد که میان ترس، وظیفه مادری و تلاش برای بقا گرفتار شده است.
او در طول فیلم تلاش دارد از قالب «زن قربانی» خارج شود، اما گاهی بیش از حد در واکنشهای هیجانی باقی میماند. منحنی شخصیتی ویولت آغاز و پایان دارد، اما عمق نه؛ نقطه تحول شخصیت او در لحظه تصمیم به مقاومت، فاقد بستر روانی قابل باور است.
«دراپ» با بهرهگیری از تعلیق موقعیت در فضای پلاتو، ضربآهنگی پراضطراب خلق کرده است؛ فضایی رستورانی در طبقه مرتفع که بهتدریج به زندان دیجیتال بدل میشود. مهمترین ویژگی بصری فیلم، استفاده از فضای بسته، نورپردازی نئونی و میزانسن پرتحرک است که حس خفگی و کنترل ایجاد میکند.
با این حال، قصه در سطح کنش فیزیکی دچار تکرار است. صحنهها گاهی ایستا و بدون پیشرفت دراماتیک هستند. طراحی صحنهها اگرچه خوب است، اما پویایی لازم برای حفظ تنش تا پایان را ندارد. روایت در میانه راه از منطق داستانی دور میشود. تکرار پیامها، کنشهای مشابه و گرهگشایی نهایی که چندان قانعکننده نیست، از نقاط ضعف ساختاری فیلماند. فیلم در ایجاد تنش موفق عمل میکند، اما افشای هویت تهدیدکننده و منطق پایانی آن، سطحی و سادهسازیشده است.
ضعف تعاملات انسانی در روایت: غیبت واقعگرایی در واکنشها
در کنار اضطراب فزایندهای که بر ویولت سایه انداخته، یکی از نکات عجیب فیلم «Drop» فقدان واکنشهای طبیعی از سوی «هنری» است، مردی که در آن شب قرار، شاهد رفتارهای غیرعادی، مضطرب و حتی گاه پرخاشگرانهی ویولت است، اما هیچ کنجکاوی، نگرانی یا حتی واکنش انسانیِ معمولیای از او نمیبینیم. این خلا، ضربهای جدی به باورپذیری روایت وارد میکند.
انسانها در موقعیتهای اجتماعی، معمولا نسبت به نشانههای غیرعادی از سوی دیگران حساس هستند؛ بهویژه در قرار اول که فضای شناخت و ارزیابی متقابل بسیار پررنگ است اما در این فیلم، هنری بیش از حد «بیتفاوت» و حتی گاه شبیه به یک تیپ نمادین رفتار میکند. این نکته باعث میشود تا ارتباط انسانی در فیلم، عمق نگیرد و به سطحیترین شکل خود باقی بماند.
چنین بیتفاوتی یا خنثینمایی اگر با هدفی تماتیک طراحی نشده باشد، نشانهای از یک ضعف در شخصیتپردازی مکمل و درک ناکافی از واقعیتهای تعاملات انسانی است. نتیجهاش هم این است که مخاطب، نه تنها با ویولت همذاتپنداری میکند، بلکه نسبت به انفعالی بودن اطرافیان او دچار دلزدگی میشود—چرا که گویی در جهان فیلم، دیگران فقط دکورند، نه انسان.
تکنولوژی و اخلاق در آستانهی زوال
از دید جامعهشناختی، «دراپ» فیلمی درباره فروپاشی نظم اخلاقی در دنیای بیمرز دیجیتال است. جایی که تهدید، نه از طریق چاقو یا اسلحه، بلکه از طریق اعلان یک اپلیکیشن صورت میگیرد. این اپلیکیشن استعارهای از نظارت پنهان، بیاعتمادی و تهاجم به حریم خصوصی است. پیامهای آن به نوعی نمایشگر گفتوگوی همیشگی در ذهن انسان امروز است: اگر برای نجات عزیزانت باید از اصول انسانی بگذری، آیا هنوز همان انسانی که بودی باقی میمانی؟
فیلم با چنین سؤالاتی به چالش اخلاق، نقش وجدان و هویت فردی در ساختار مدرن میپردازد؛ مفاهیمی که جامعهشناسی مدرن سالهاست دربارهی آن هشدار میدهد: محو مرز میان امر خصوصی و عمومی، بحران تصمیمگیری در شرایط پرریسک و فرسایش تدریجی اعتماد اجتماعی.
در قلب «Drop» پرسشهایی اجتماعی و اخلاقی نهفته است: آیا فناوری همپیمان آزادی ماست یا عامل استثمار جدید؟ آیا اجرای یک فرمان غیراخلاقی تصمیم درستی است؟ در جهانی که اپلیکیشنها حتی احساساتمان را رصد میکنند، اعتماد به چه معناست؟
فیلم به درستی این سوالها را مطرح میکند، اما در پاسخ دادن به آنها صرفا نشانهگذاری میکند و از پرداخت عمیقتر اجتناب میورزد. این همان جاییست که «دراپ» میتوانست از یک تریلر ساده، به اثری تاملبرانگیز تبدیل شود.
در فیلم، مشخص میشود که «هنری» از شهردار عکاسی کرده که حاوی اطلاعاتی حساس (مثل تصویر فیشهای هزینه یا شواهد فساد مالی) است. این موضوع باعث میشود که اپلیکیشن مرموز که به نظر میرسد ابزار یک شبکه باجگیری یا قدرت پنهان باشد، هنری را هدف قرار دهد.
اما سوال اصلی اینجاست: آیا این انگیزه بهاندازه کافی محکم و منطقی هست که بار کل درام فیلم را به دوش بکشد؟ در جهان واقعی، افشاگریهای رسانهای یا حتی تصادفی، بارها افراد را در معرض تهدید قرار دادهاند؛ بنابراین اگر هنری واقعاً تصویری کلیدی از یک فساد داشته باشد، اساس تهدید تا حدی قابلقبول است. اگر فرض کنیم DigiDrop بخشی از یک ساختار قدرت سایه است، از بین بردن هنری بهعنوان «پاککننده شاهد» منطق نسبی دارد.
همچنین، قرار دادن ویولت در موقعیت اجبار (برای حذف عکسها یا کمک به حذف فیزیکی هنری) تنشی روانشناختی ایجاد میکند که از نظر دراماتیک موثر است اما فیلم هیچ زمینهای برای اهمیت آن عکسها ایجاد نمیکند؛ نه درباره شهردار چیزی میدانیم، نه مشخص است که فیشها چقدر حساساند. این خلأ باعث میشود کل تهدید «کموزن» بهنظر برسد.
گویی هنری خودش از انگیزه پشت آن عکسبرداری بیخبر است. این یعنی او هیچ کنش فعالی ندارد، در حالی که قرار است نقطهی مرکزی بحران باشد. اگر شبکهای اینقدر قدرتمند و زیرک است که ویولت را لحظهبهلحظه در یک رستوران لوکس کنترل میکند، چرا به جای فشار به ویولت، خودشان هنری را حذف نمیکنند؟ استفاده از یک مادر ناآگاه در نقش قاتل نیابتی، بیش از آنکه هوشمندانه باشد، غیرمنطقی بهنظر میرسد. نقش ویولت در این درام تحمیلی و تصادفی است، نه ارگانیک. او نه در آغاز روایت ارتباطی با هنری دارد، نه با موضوع فساد شهردار درگیر است؛ فقط بهخاطر بودن در یک قرار شام ناگهان تبدیل به مهرهای در یک بازی مرگبار میشود.
و درنهایت؛ «دراپ» فیلمیست با ایدهای قوی و دغدغهمند که میتوانست در قالب یک تریلر روانشناختی شاهکار باشد. اما ضعف در پرداخت شخصیتها و پایانبندی نسبتا سادهانگارانه از قدرت آن کاسته است. با اینحال، از نگاه جامعهشناسی، فیلمی مهم است؛ چراکه پرسشهایی اخلاقی، انسانی و تکنولوژیک را در دل داستانی پرتنش و محدود مطرح میکند آن هم در زمانهای که هرکدام از ما ممکن است ویولت بعدی باشیم، اسیر تهدیدی ناشناس، از درون یک اپلیکیشن آشنا.
محسن سلیمانی فاخر